جان کندن- از مجازات های عصر قاجاریان بود. سرِ محکوم را میان دو تخته چوب می گذارند و تخته ها را می پیچند تا او جان بدهد!/ سفرنامه فوروکاوا، 49-48.
ادامه مطلب
جبادارباشی-رئیس قورخانه (رک ← قورخانه)؛ صاحب منصب جبارخانه (اسلحه خانه).
ادامه مطلب
جریمه آقای هویدا نخست وزیر- در بهار سال 1346 مراسم ترحیمی در مسجد مجد برگزار می شد. هویدا با اتومبیل پیکانش به محل می رسد چون جای پارک نبود در محدوده ای از پیاده رو اتومبیل را پارک می کند و می رود در مسجد. وقتی برمی گردد می بیند افسر راهنمایی قبض جریمه برای...
ادامه مطلب
جعفرخان حاکم تهران – از وقایع ناخوشایندی که در طول اقامت کریمخان در تهران روی داد، کشتار افغانهای مقیم تهران بود که چند بار به شورش و شرارت برخاسته، شهر را غارت و خانهها را ویران کرده بودند.( جغرافیای تاریخی تهران، ج۱، ۵۴-۵۷.) کریمخان که میکوشید نابسامانیها و پریشانیهای قلمرو خود را از میان بردارد...
ادامه مطلب
کریمخان زند در ذیقعده ۱۱۷۵/مه ۱۷۶۲ تهران را به قصد تسخیر آذربایجان ترک کرد و در غیاب خود اداره شهر را به حاج جعفرخان، از بزرگان تهران واگذارد [۱۲۶] کریمخان با چیرگی بر آذربایجان، بر سراسر ایران به استثنای خراسان که به احترام نادرشاه به آنجا نمیتاخت، سیطره یافت. سپس در ۱۱۷۶ق از تهران روانه...
ادامه مطلب
در مجمع الصنایع شاگردان بر اساس دستورالعمل مذكور در مورد صحافان انتخاب شده و تحت آموزش و تربيت قرار مى گرفتند. در هر حجره، يك استادكار و شاگرد يا شاگردانش فعال بودند. شيوة آموزش به صورت سنتي بود. طبق گزارشى مربوط به محرم 1269در مدرسه بالغ بر 45 استاد و 144 شاگرد به كار اشتغال...
ادامه مطلب
در مجمع الصنایع شاگردان بر اساس دستورالعمل مذكور در مورد صحافان انتخاب شده و تحت آموزش و تربيت قرار مى گرفتند. در هر حجره، يك استادكار و شاگرد يا شاگردانش فعال بودند. شيوة آموزش به صورت سنتي بود. طبق گزارشى مربوط به محرم 1269در مدرسه بالغ بر 45 استاد و 144 شاگرد به كار اشتغال...
ادامه مطلب
جلگه ری – تهران جزئی از فلات حاصلخیز مرکزی ایران است. این فلات از مناطق جغرافیایی دامغان و سمنان در شمال شرقی، گرمسار و ری و تهران و کرج در شمال، دشت قزوین در شمال غربی، قم در مرکز، و کاشان در جنوب تشکیل شده است و به دو دلیل اهمیت زیستمحیطیِ خاصی دارد. نخست...
ادامه مطلب
جلوخان – فضایی وسیع در جلو پیشطاق ورودی بعضی از بناهای بزرگ و مهم. جلوخان، مركّب از واژه تركی جلو و واژه فارسی خان (به معنای كاروانسرا، خانه و سرا رجوع کنید به فرهنگ بزرگ سخن، ذیل جلوخان، خان؛ نفیسی، ذیل خان)، به معانی پیشگاهِخانه، میدانگاهِ جلو درِ خانه و محوطه بازِ روبهروی درِ خانه...
ادامه مطلب