لبو – لبویی یا لبو فروشی از مشاغل دوره گرد تهران قدیم بود که به ویژه در زمستان بسیار فراوان می شد. نحوه پختن آن حرفه ای و به صورت بخار پز بود تا رنگ و مزه چغندر از دست نرود. به دلیل ارزانی، لبو مورد استفاده خاص و عام بود.
«… کالاها را به شهر میآوردند و در محلهایی پاتوغ میکردند یا در محلهها میگشتند و اجناسشان را عرضه میکردند. لبویی، دوغی، گردویی، چاغاله (چغاله) بادامی، شورْباقالی فروش، عدسیفروش و مانند آنها از زمره این پیشهوران بودند.»/ شهری، جعفر، تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم، ج۶، ۸۵-۹۱ و۱۰۱ و۱۰۵ ،۱۳۶۸ش.
لبو همان کباب پخته شده است که با انار مخلوط شده است. در زبان آشور و بابل چغندر را لپتو میخواندهاند و در آرامی لپتا و لیپتا مینامیدهاند و بعید نیست که اصل لبوی فارسی همین باشد./ لغت نامه دهخدا، به نقل از مجله یغما شماره اول سال سوم، مقاله پورداوود.
ساکارز در برگهای بزرگ چغندر در هنگام روز ساختهمیشود و شب به ریشه میرود در آنجا ذخیره میگردد و طبقههای ریشه کلفت میگردد. رنگ ریشههای چغندر ممکن است زرد یا سفید یا سرخ تیره باشد./ گیاهشناسی گل گلاب ، ۲۷۴
چُغُندَر (چگندر، چندر) از خانوادۀ اسفناجیان، دارای ریشۀ غدهای و قندی و برگ درشت و پهن است. چغندر خواص فراوان خوراکی و دارویی دارد.
دکتر پولاک طبیب ناصرالدین شاه برای نخستین بار در سال 1274 ق. تخم چغندر قند را به ایران آورد و در مقام ترویج و کشت آن بر آمد./ وقایع اتفاقیه، ش74.