صفحه نخست
درباره تهراننامه
فهرستها
آ
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
جستجو در سایت
نقشه سایت
ارتباط با مولف
Tehran Nameh
م
آ
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
م
م
مصلحت گزار
مصلحت گزار- از اصطلاحات معمول دوره قاجاری و به معنای کاردار؛ شارژه دافر است. «خیراندیش . صلاح اندیش . || عاقل و زیرک و هوشیار. || کارگزار. (ناظم الاطباء). مباشر. || مشاور. مستشار. رایزن . (از یادداشت مؤلف ). ||…
ادامه مطلب
مطلق العنان
مطلق العنان - خودکامه ، مستبد، خود رأی .«مطلقالعنانی، رعایا در موقع تغییر محل و نقل مکان از ملکی به ملک دیگر مجبور بودند وجوهی جهت مطلقالعنانی و آزاد بودن، به حکومت یا پیشکار مالیه بپردازند و ورقه اجارهنامه به…
ادامه مطلب
معلم خانه دولتی
معلمخانه دولتی - یکی از نام های دارالفنون بود.
ادامه مطلب
ملفوفه فرمان
ملفوفه فرمان – ملفوفه، مأخوذ از تازی ، ملفوف و پیچیده شده و در جوف گذاشته و لفافه کرده . (ناظم الاطباء). و رجوع به ملفوف شود. ملفوفه ٔ فرمان ؛ فرمان پادشاهی که قطع آن کوچکتر از فرمان باشد…
ادامه مطلب
ممالک محروسه ایران
ممالک محروسه ایران – ولایات حراست شده، مجموع ایالات و ولایات ایران؛ کشور ایران
ادامه مطلب
ممیزی املاک
ممیزی املاک - عمل کارشناسی میزان محصول زمین و میزان آب قنات به طور تقریب، برای وصول مالیات را گویند. با اجرای ممیزی علمی، قدم عمده ای برای تشخیص صحیح عایدات و تعیین میزان مالیات مؤدیان، برداشته شد.
ادامه مطلب
منافع دارالضرب
منافع دارالضّرب - در زمان قاجار، از عواید حاصل از عملیات ضرابخانهها، ۵/۷ درصد مالیات اخذ میشد که به آن، منافع دارالضرب می گفتند.
ادامه مطلب
منجم
منجّم و منجّم باشی – در دوره قاجاری کسانی در دربار بودند که برای سفر یا برخی موارد، سعد و نحس را تعیین می کردند. «رئیس منجمان . (ناظم الاطباء).»
ادامه مطلب
منشور
منشور – فرمان های سرگشاده پادشاهان؛ فرمان هایی که محرمانه و رمزی نبودند؛ فرمان شاهی مهر نکرده؛ فرمان پادشاهی که از باب لطف وعنایت باشد. «فرمان . (دهار). فرمان شاهی مهرناکرده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).…
ادامه مطلب
منشی الممالک
منشیالممالک - تا اواسط دورة محمدشاه، از القاب شغلی بوده. رئیس دفتر مخصوص شاهنشاهی را میگفتند و از آن پس، متصدی شغل مزبور را صاحبدیوان رسایل؛ وزیر رسایل؛ منشی حضور و دبیر حضور می نامیدند. در زمان فتحعلی شاه نیز…
ادامه مطلب
منشی حضور همایون
منشی حضور همایون - رئیس کل وظایف؛ مأمور ابلاغ به وزرا
ادامه مطلب
منقلا
منغلای (= منقلای)- کلمه ای مغولی و به معنای پیشقراول و طلایه سپاه است. « پیشرو لشکر و پیش قراول . (ناظم الاطباء). مقدمه ٔ لشکر. مقدمةالجیش . طلایه . منغلا.منغلای . مانگلای : نوروز با چهار هزار سوار منقلا…
ادامه مطلب
موزیکانچی
موزیکانچی - از اصطلاحات قشون در دوره قاجاریه است. «نوازندگان ارکستر نظامی . آنکه موزیکان می نوازد. (ناظم الاطباء). آنکه سرود نوازد. (آنندراج ). || سربازی که پیشه ٔ وی نواختن موزیکان است . (ناظم الاطباء).»/ لغتنامه
ادامه مطلب
مهلتانه
مهلتانه - آنچه در ازای دادن یا گرفتن مدّت، گیرند یا دهند؛ وسیله مهلت طلبی : ایلچیان نیز که به تحصیل آن می رفتند و خدمتی و مهلتانه ای بسیار می ستدند مهمل می گذاشتند. (تاریخ غازانی ص 327)/لغتنامه
ادامه مطلب
میر اقتدار
رجوع کنید به محمود انصارى
ادامه مطلب
میرآخور
میرآخور - جلودار؛ از مشاغل مهم درباری؛ کسی که پیاده در جلو حرکت میکرده، برای به مقصد رساندن آقا؛ جلودار سوار؛ رئیس اصطبل شاهی
ادامه مطلب
میرزا
میرزا - کاتب و نویسنده و منشی؛ از القاب شاهزادگان هم بوده ولی بعدها برای سردارزادگان هم استفاده شد. وقتی در اوّل نام آید، اطلاق به نویسندگان، خاصّه اهل حساب میشده؛ دفتردار؛ حسابدار.
ادامه مطلب
go to top
استفاده از مطالب این سایت تنها با ذکر منبع بلامانع است.
web design by
ASAGRAPHIC