چاووش– یساول؛ کسی که در روز جنگ، صفوف لشکر را مرتب میکرد (رئیس آنها را چاووش باشی میگفتند).
ادامه مطلب
چپق کسی را چاق کردن – اصطلاحی عامیانه در گویش تهرانی و به معنای «بلا سر کسی آوردن» است.
ادامه مطلب
رجوع کنید به «یراق سازی »
ادامه مطلب
رجوع کنید به «یراق سازی »
ادامه مطلب
چراخچی– مقدمة الجیش؛ پیشقراول (چرخچی باشی: فرمانده چنین فوج یا لشکری است).
ادامه مطلب
چراغ راهنمایی متحرک – «در اوایل دهه سی خورشیدی مهندس ناصر موید پردازی کارمند متخصص شهربانی، جلیقه ای برای مامورین راهنمایی اختراع کرد که سه چراغ راهنمایی روی آن نصب شده بود و با باطری کار می کرد و با دکمه ای که تعبیه نموده بود، روشن و خاموش می شد. هنوز چراغ راهنمایی منصوب...
ادامه مطلب
چرخچی باشی– متصدی اداره حمل و نقل.
ادامه مطلب
چشم کندن- از مجازات های عصر قجر است. در این مجازات چشم محکوم را از کاسه درمی آورند. فوروکاوا می گوید که محکومان در اثر این مجازات نمی میرند./ سفرنامه، 49.
ادامه مطلب
چشه علی – یافتههای باستانشناختی در چشمهعلیِ ری، دروس و بهویژه قیطریه واقع در شمال تهران از وجود جمعیتهایی در این منطقه از حدود ۸ هزار سال پیش حکایت میکند.(نگاهی به تهران در سه هزار سال پیش، ج۱، ۸، ۱۳۸۰ش.) این تمدن که به واسطه استفاده گسترده مردم این ناحیه از سفالهایی به رنگ قرمز...
ادامه مطلب