یخچال سنگلج

یخچال – یخچال های سنتی تهران بسیار فراوان بوده اند. زیرا تهران در منطقه ای خشک و گرم و حاشیه کویر قرار دارد و تهرانی ها همواره از کم آبی در رنج بوده اند. بدیهی است، دورانی که جمعیت روستای تهران کم و غالب اراضی آن بستان و باغ بوده است، وضعیت آن به طور...
ادامه مطلب

یخچال کشتکار (محمودیه)

یخچال کشتکار(محمودیه) – یخچالی بزرگ و مسقفف در محمودیه نزدیک مغازه های قدیمی محمودیه بالای زمین های کشتکار از سوراخی داشت زمستان برف می ریختند تابستانها همه استفاده می کردند عمومی بود. یخچال متعلق به حاج محمود کشتکار بود.(اظهارات ریش سفیدان محل)
ادامه مطلب

یخچال کن

یخچال کن – کمتر روستایی در گستره تهران یخچال داشت، مگر روستاهای پرجمعیت و پر اهمیت. روستای کن یکی از آنهاست که یخچال وسیعی با چند قرن قدمت داشت. این یخچال سال هاست که کاربری سابق را از دست داده و حالی نزار و نیاز به توجه سازمان میراث فرهنگی و مسئولان دارد. دست کم...
ادامه مطلب

یخچال های تهران در عصر امیر کبیر

یخچال های تهران در عصر امیر کبیر – امیرکبیر در مدت کوتاه صدارت خود، اقدامات بسیار موثری در زمینه های گوناگون برای ایران به عمل آورد. از آن جمله سامان دادن به یخچال های تهران بود. زیرا محصور نبودن یخچال ها باعث می شد، خس و خاشاک و کثافات بسیاری با باد و نیز آمد...
ادامه مطلب

یراق دوزی

کولیور رایس می‌نویسد: « چند سال پیش دو یا سه زن انگلیسی یراق دوزی با قرقره را آموختند و در مدارس به تعدادی از زنان و دختران آموزش دادند. این کار به صنعتی بدل شده است و بیشتر فرآورده‌های آنان در سطح کشور به فروش می‌رسد.» (کولیور رایس، 1383: 161)
ادامه مطلب

یراق سازی

یراق به معنای ابزار جنگی یک سپاهی است که با آن در جبهه جنگ با سرباز دشمن می جنگد. وجهه نظر امیرکبیر در بین اصلاحات گوناگون دوره صدارت خود ارتقای کیفیت کالای ایرانی و دانش افزایی اهالی حرف تولیدکننده بود. ابزار جنگی یکی از آن میان بود. به همین دلیل مجمع الصنایع دوره نخست اغلب...
ادامه مطلب

یراق سازی

یراق به معنای ابزار جنگی یک سپاهی است که با آن در جبهه جنگ با سرباز دشمن می جنگد. وجهه نظر امیرکبیر در بین اصلاحات گوناگون دوره صدارت خود ارتقای کیفیت کالای ایرانی و دانش افزایی اهالی حرف تولیدکننده بود. ابزار جنگی یکی از آن میان بود. به همین دلیل مجمع الصنایع دوره نخست اغلب...
ادامه مطلب

یزقل

یزقل – «یزقل. [ ق ِ ] نامی از نامهای مردان یهود: ملایزقل . (یادداشت مؤلف ). حزقیل . رجوع به ملایزقل شود»/ لغتنامه. «ملا یزغل . آدم شوریده رنگ و بد سر و وضع و بدلباس و کثیف و ژولیده»/ فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده «ملا یزقل.(yazqal)  نزول خوار، حرام خوار»/ فرهنگ بروبچه‌های...
ادامه مطلب

یساول¬ها

دلاواله می‌نویسد: « عده‌ای هستند که می‌شود به آنها امربر یا دربان گفت و جلوی درها کشیک می‌دهند و شمشیری بر کمر و چماقی بر دست دارند.»/ دلاواله،۱۳70: 352
ادامه مطلب