وزیرعلوم– وزیر معارف؛ وزیر آموزش و پرورش.
ادامه مطلب
ماساهارو می¬نویسد: « وسعت ایران نزدیک به پنج برابر ژاپن است.» (ماساهارو، 1373: 35)
ادامه مطلب
دالمانی می¬نویسد: « مو را به رنگی مایل به سرخ در میآورد و اگر بخواهند مو را سیاه رنگ کنند بعد از خضاب با حنا از ماده دیگری به نام وسمه استفاده میکنند که به همان شیوه حنا تدارک میشود و به کار میرود.»/ دالمانی، 1378: 452
ادامه مطلب
کولیور رایس مینویسد: « زن ایرانی که خیاطی میکند به یک کار بیش از سایر کارها علاقه مند است و آن وصله دوزی است. از رفوگری هیچ نمیدانند تنها شیوه مرمتی که میشناسند همان وصله دوزی است؛ اگر سفره رومیزی یا جورابی به مرمت نیاز داشته باشد شیوه کار یکی است. از آنجا که ایرانیان...
ادامه مطلب
یوشیدا می¬نویسد: « آن روزها در خانواده¬های اعیان رسم بود که بچه هاشان را به معلم خصوصی می¬سپردند. کسانی می-گفتند که این وضع عاقبت خوش ندارد. در این کشور مردم دانا و آگاه زیاد هستند. آنها به هند و سرزمین¬های دیگر رفته¬اند و وضع دنیا را دیده¬اند. عده¬ای از مردم، و نیز حکومت، از این...
ادامه مطلب
فوُروکاوا می¬نویسد: « در ایران تدریس علوم دینی رواج داشت و حوزه علمیه مدرسه عمده بود. اما در تبریز یا جلفای اصفهان چند مدرسه مسیحی هم بود و مدارس جدید هم بنیاد شده بود. می¬گویند که در آن هنگام در شیراز حدود ده مدرسه جدید بود، اما در آنجا فقط خواندن و نوشتن می-آموختند. هرکس...
ادامه مطلب
کمپفر (1716-1651م.) مینویسد: « آینده ولیعهد مملکت نه با تربیت منظم تعیین میگردد، نه با تعلیم جدی و نه با نشست و برخاست با مردان لایق و شایسته، زندگی ولیعهد سراسر در اتاق¬های حرمسرا میگذردو مصاحبینش خواجههای زنگی هستند.»/ کمپفر، 1360 : 25.
ادامه مطلب
کمپفر (1716-1651م.) مینویسد: « آینده ولیعهد مملکت نه با تربیت منظم تعیین میگردد، نه با تعلیم جدی و نه با نشست و برخاست با مردان لایق و شایسته، زندگی ولیعهد سراسر در اتاق¬های حرمسرا میگذردو مصاحبینش خواجههای زنگی هستند.»/ کمپفر، 1360 : 25.
ادامه مطلب
آدام اولئاریوس (1671-1603م.) می¬نویسد: « پسر بچهها خواندن و نوشتن را فرا میگیرند و ملا آنها را درس میدهد. بعضی از جوانان ایرانی، فلسفه، شعر و شاعری، هندسه، ستاره شناسی، فیزیک، حقوق و طب را میآموزند.»/ اولئاریوس- آدام، سال؟ : 33.
ادامه مطلب
دالمانی می¬نویسد: « شیعیان با برداشتن مشتی آب در کف دست وضو میگیرند آنان برای شستن ساعدها آب را از آرنج به سوی کف دست میریزند برخلاف سنیها که ریختن آب را از کف دست به سوی آرنج آغاز میکنند. »/ دالمانی، 1378: 257
ادامه مطلب