چال سیلابی واژه چال و گود که به ظاهر معنایی یکسان دارد در تاریخ تهران بخصوص جغرافیای تهران درون حصار صفوی هر یک معنایی خاص...
ادامه مطلب
چال کردن – بنگرید به لای جرز گذاشتن.
ادامه مطلب
چاووش– یساول؛ کسی که در روز جنگ، صفوف لشکر را مرتب میکرد (رئیس آنها را چاووش باشی میگفتند).
ادامه مطلب
چپق کسی را چاق کردن – اصطلاحی عامیانه در گویش تهرانی و به معنای «بلا سر کسی آوردن» است.
ادامه مطلب
رجوع کنید به «یراق سازی »
ادامه مطلب
رجوع کنید به «یراق سازی »
ادامه مطلب
چراخچی– مقدمة الجیش؛ پیشقراول (چرخچی باشی: فرمانده چنین فوج یا لشکری است).
ادامه مطلب
چراغ راهنمایی متحرک – «در اوایل دهه سی خورشیدی مهندس ناصر موید پردازی کارمند متخصص شهربانی، جلیقه ای برای مامورین راهنمایی اختراع کرد که سه...
ادامه مطلب