ایل بیگى

(تركى) رهبر ایل، رئیس ایل و در رتبه دون ایلخانى. / لغتنامه دهخدا.  ایل بیگى را گاه مترادف ایلخانى دانسته و ایشان رئیس ایل بود كه در دوران پیش از پهلوى به اداره ایل خود مى‌‌پرداخت و در مقابل حكومت مركزى موظف به پرداخت مالیات و خراج سالانه بود.
ادامه مطلب

ایلات و عشایر

با آن‌‌كه در منطقه رى، ایلات و عشایر بسان دیگر منطقه‌‌هاى ایران چون فارس و خراسان و آذربایجان، وجود نداشته، امّا به مرور تا استوارى سلطنت قاجاریه و پس از آن نام و نشان بسیارى از آنان در كتب تاریخى آمده است. به‌‌طورى‌‌كه اعراب ورامین، میش مست سمنان بسیار معروفند و از ایلات هداوند، اصانلو،...
ادامه مطلب

ایلچى (ایلجى)

كلمه‌‌اى است تركى كه به رسول و فرستاده پادشاه یك دربار به دربار دیگر گفته مى‌‌شد. در زمان سلاطین صفویه، افشاریه، زندیه و قاجاریه تا زمان سلطنت مظفرالدین شاه نیز استعمال این كلمه معمول بود و به نمایندگان سیاسى ایران كه به خارج فرستاده مى‌‌شدند و یا نمایندگان دول خارجى كه به ایران اعزام مى‌‌گردیدند،...
ادامه مطلب

ایلچى (بازارچه)

از بازارچه‌‌هاى قدیمى كه اكنون تنها نامش باقى است و در نزدیكى باغ ایلچى در جنوب محله بازار قرار داشت.
ادامه مطلب

ایلچى (كوچه)

كوچه‌‌اى كه در بازار تهران از گذر لوطى صالح به سمت غرب مى‌‌رود، به كوچه باغ ایلچى شهرت دارد.
ادامه مطلب