ارسال شده توسط
manger
باغ هفت حوض
«هفت حوض» باغی گمشده در دل تهران اگر بخواهیم از باغهای گم شده، در تهران سخن بگوییم، باغهایی که بی اغراق عددشان چند صد خواهد بود، اوراق بسیاری لازم است. باغهایی در این شهر بود، که اکنون تنها نامشان باقی است. هرچند گاه دیو فراموشی زمان چنان خونسرد و بیاحساس نامها را در کام خود…
بیشتر بخوانیدارسال شده توسط
manger
مجمع الصنايع را منیرالسلطنه خرید
مجمع الصنايع را منیرالسلطنه خرید – وقتى فعاليت مجمع الصنايع به ركود كشيده شد منيرالسلطنه (همسر ناصرالدين شاه) مكان آن را خريدارى كرد و در ايام محرم و صفر در آنجا روضه خوانى برپا مى شد (بازارچه هاى تهران،1336، 41 .(
بیشتر بخوانیدارسال شده توسط
manger
بچه ناف تهران
بچه ناف تهران انسان (نسل راست قامتان اندیشه ورز) حدود ۶۰٬۰۰۰ سال پیش به دنبال خوراک و شکار، از آفریقا مهاجرت کرد و پا به خاورمیانه نهاد و از آسیا به اروپا رفت و سراسر زمین را در نوردید. رنگ ها گرفت و مرزها را ساخت. فرق ها را پدید آورد واندک اندک نژادی شاخه…
بیشتر بخوانیدارسال شده توسط
manger
پاچنار و پاچناری
پاچنار و پاچناری چنار خونبار تهران، از چنارهای نامدار تهران قدیم و نام چنار امامزاده سید ولی در محله بازار تهران بود. درختان میوه عمری کوتاه دارند، ولی درختان نظیر چنار که ریشه های قوی دارند برای دست یابی به آب دل خاک را می شکافند و در عمق و سطحی وسیع پنجه می گشایند…
بیشتر بخوانیدارسال شده توسط
manger
قرضه ملی
قرضه ملی – با تحریم نفتی ایران و بروز دشواری سخت اقتصادی، بنابر لایحه دکتر محمد مصدق در سیزدهم مرداد ۱۳۳۰ مجلس شانزدهم «قانون اجازه انتشار دو میلیارد ریال برگهای وام یکصد ریالی به دولت» را تصویب کرد. اوراق قرضه ملی برگه دولتی بود که در دوره دوم دولت دکتر محمد مصدق چاپ شد. ارزش…
بیشتر بخوانیدارسال شده توسط
manger
هویدا شدن جسد زنی در گورستان
هویدا شدن پیکرعریان زنی در گورستان که آشوب به پا کرد پیدا شدن پیکر زنی تازه دفن شده در گورستان محله عتیق بازار تهران، آشوب به پا کرد و مردم هیجان زده شوریدند و ساختمان تازه ساز بانک استقراضی روس را در هم کوبیدند. ماجرای این حادثه که در اواخر سلطنت مظفرالدین شاه در…
بیشتر بخوانیدارسال شده توسط
manger
چلو کبابی نایب
چلوکباب نایب در دهه سی در بازار تهران و در غرب سبزه میدان چلوکبابی نایب واقع بود. پله می خورد پایین می رفتی و کنار یکی از آن میزهای قدیمی می نشستی. برنج ساده را که می آوردند، منتظر کباب می شدی. در این فاصله باید، کره محلی معطر را لای برنجی که مثل برف…
بیشتر بخوانیدارسال شده توسط