کاسکامب وایوان – حکایت «کاسکامب و ایوان» که ناصرالدین شاه در یادداشت های خود از آن یاد می کند، یکی از پنج حکایت کتابی تحت عنوان «محبوسین قفقاز» یا «حکایت کاسکامب و ایوان» است که «میرزامحمدرضای غفاری کاشانی» از زبان فرانسه به فارسی برگردانده است.
ناصرالدین شاه دربارۀ آن چنین نوشته است:
«شب چهاردهم شهر رمضان المبارک سنۀ1282 اوئیل. در خلوت معیری باغ بیرون… امشب بعد از افطار، زیاد کسالت دست داد و کسی به حضور نیامد الا معیرالممالک و یحیی خان و پیشخدمت ها بودند. حکیم طولوزون آمد، درس فرنگی خواندم. یحیی خان حکایت کاسکامب وایوان را که در قفقاز اسیر شده بودند می خواند ـ از ترجمۀ کتابی که میرزارضاخان کاشی کرده بود، در پنج سال قبل ـ معیر و حاجی میرزاعلی و غیره گوش می دادند.»(عبدامین، مجید: مرقع ناصری، ۴١٨ (
این کتاب معروفترین نوشتۀ «ژاوی دو مستر»یا «اگزاویه دو مستر»
Maistre de Xavier نویسنده، درام نویس و رمان نویس فرانسوی سدۀ هفده و هجدهم م. است که در سال ١٧۶٣م. متولد و در سال ١٨۵٢م. در سنپترزبورگ روسیه درگذشت.
کتاب مزبور در سال ١٧٩۴م. در انتشارات ویکتور پالم در پاریس منتشر شد و شامل پنج داستان یا حکایت مجزا است.
ترجمۀ این حکایت در دهۀ دوم سلطنت ناصرالدین شاه ترجمه شد. نسخۀ خطی آن در کتابخانۀ ملی ایران به شمارۀ (١٠١۵٢-۵ ) موجود است.
میرزامحمدرضای غفاری کاشانی» (عموی فرخ خان امین الدوله کاشی) است که در سال ١٢۶٠ق. جهت تحصیل به فرانسه رفت. او همچنین در سال ١٢٧٢ق. که «فرخ خان» جهت انجام مأموریت سیاسی خود عازم ممالک اروپا شد،
به عنوان مترجم باکاروان اعزامی ایران همراه بود.