پستچی – در دوران صدارت میرزا تقی خان امیر کبیر، ایران صاحب چاپارخانه شد. از آن پس رفته رفته مردم عادت به ارسال نامه (که تنها وسیله ارتباطی راه دور بود. البته بعدها تلگراف هم اضافه شد.) به یکدیگر کردند، اما دو مشکل پیش پایشان بود. نخست فرد باسواد بسیار کم بود که نامه بنویسد و یا مرسوله رسیده را بخواند و دوم فرستادن نامه بسیار زمان بر بود و مدتها طول می کشید. بنابراین وقتی نامه رسان بخصوص در ولایات دور و دهات می آمد، همه اهالی ده مشتاقانه و هیجان زده او را احاطه میکردند تا آنکه سفر کرده ای داشت، نامه ای دریافت کند. چه بسا نامه رسان مجبور بود خود نامه رسیده را برای گیرنده نامه بخواند. لطیفه زیر ساخته آن دوران پر حسرت است:

پستچى آمد، اما خبر از يار نداشت

 زان‏كه هرگز خبر از اين دل بيمار نداشت

 عوض يار به آغوش خيالش بردم

 كاش مو بر زنخ و بند به شلوار نداشت!

برچسب‌ها: