پاتوق اصناف در دوره قاجاریه – از دوره ناصری به بعد رفته رفته تشکل های صنفی در تهران شکل گرفت. در اواخر قاجاریه اغلب اصناف در قهوه خانه ای پاتوق داشتند. پاتوق اصناف برای اعضای هر صنفی حکم رسانه را داشت. زیرا هم اخبار جامعه را در آنجا کسب می کردند و هم با نرخ دستمزد و احیانا تغییرات آن و همین طور اطلاعات فنی برای تازه کاران و رد و بدل شدن تجربه ها توسط گفتگوی اعضای صنف. در دوره رضاشاه با احداث باشگاه افسران و سر و سامان یافتن ارتشیان، وی می خواست برای هر صنفی باشگاهی احداث کند تا اعضای هر صنفی تمام نیازهای خود را برآورده ساز که موفق نشد./ مولف.

تامسن در ۱۲۹۸ق/۱۸۸۰م، ۲۰ پیشه شامل نجار، تفنگ‌ساز، سراج، خیاط، ساعت‌ساز، نقاش (منظور نقاش ساختمانی)، کلاه‌دوز، سنگ‌تراش، حکاک، صحاف، شیشه‌بر، مسگر، آهنگر، صباغ، مطبعه چی، پنبه ریس، زرگر، چاروادار، کفاش و نعلبند را نام می‌برد و آن‌ها را از گروه صنعتگران به شمار می‌آورد. کل جمعیت اعضای این پیشه‌ها را نیز ۹۵۰‘۲۸ تن ذکر می‌کند./ فلور، ویلم، جستارهایی از تاریخ اجتماعی ایران در عصر قاجار، ج۲، 38 و۳۶، ترجمه ابوالقاسم سری، ۱۳۶۵ش.

به دستور ناصرالدین شاه تمام اهل حرفه و صنعت را در ساختمان مجمع‌الصنایع در خیابان باب همایون گرد آوردند و در حجره‌های متعدد آن سکنا دادند و هر حجره را به صنعتگری اختصاص دادند تا به کار صنعت بپردازد./ ذکاء، یحیی، تاریخچه ساختمان‌های ارگ سلطنتی تهران، ج۱، 347و۳۴۳-۳۴۴ درباره اسامی اصناف مجمع‌الصنایع و کالاهای ساخت هر یک با نام استاد حرفه، تهران، ۱۳۴۹ش.

بنا بر نوشته‌ای در یک مجموعه خطی، شمار استادان و شاگردان مجمع‌الصنایع در ۱۴ محرم ۱۲۶۹، ۴۵ استاد و ۱۴۴ شاگرد بوده است./ همان.

در ۱۳۴۵ق/۱۳۰۶ش، ۲۰۲ نوع شغل مشخص در تهران فعالیت می‌کردند که نمایانگر اوضاع اجتماعی جامعه تهران در اواخر دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی بود. در آن زمان ۷۳۴ تاجر در ۱۴ رشته تجارتی در بازار تهران کار می‌کردند که حدود ۳/۵٪ صاحبان‌حرفه و کسب را تشکیل می‌دادند./ ‌اشرف، احمد، موانع تاریخی رشد سرمایه‌داری در ایران دوره قاجار، ج۱، ص۲۴، تهران، ۱۳۵۹ش.

 در سرشماری سال ۱۳۱۱ش جمعاً ۳۳۴ شغل گوناگون: ۱۵۱ صنعت و حرفه، ۴ پیشه حمل و نقل، ۱۶۳پیشه مربوط به کسب و تجارت و ۱۶ شغل متفرقه مانند کمپانی بیمه، کلوپ ورزشی، مسافرخانه، سینما، تئاتر، مطب، کارخانه چراغ برق و مانند آن‌ها در تهران دایر بوده است./ سالنامه سرشماری نفوس شهر طهران (سومین احصائیه بلدیه تهران)، تهران، ج۱، ۸۹-۱۰۱ برای صورت اسامی صنایع و حِرَف، ۱۳۱۲ش.

مسعود کیهان صورتی از احصائیه اصناف را با ذکر نام نوع پیشه‌ها، شمار دکان‌ها، استادکاران، کارگران و پادو‌ها در ۲۰۲ شغل به دست می‌دهد./ کیهان، مسعود، جغرافیای مفصل ایران، ج۲، ۳۲۷-۳۳۳، ۱۳۱۱ش.

ظاهراً کیهان و اشرف هر دو از یک منبع مشترک، یعنی سرشماری نفوس شهر تهران (۱۳۱۲ش)، در نقل آمار مربوط به اصناف استفاده کرده‌اند. در فهرست اخیر بسیاری از مشاغل با عنوان کسب‌های متفرقه آمده‌اند که کیهان در پانویس نام ۲۸ شغل از آن‌ها مانند دلوسازی، شیشه‌فروشی، تَرْکِش دوزی و سرقلیان فروشی را می‌آورد./ همان.

پس از شکل‌گیری بازار تهران، صاحبان هر صنعت و پیشه‌ بازار و راسته بازار ویژه خود را داشت، مانند بازار ارسی‌دوزها (کفاش‌ها)، بازار مسگران و بازار آهنگران./ ویلز، چارلز جیمز، تاریخ اجتماعی ایران در عهد قاجاریه، ج۱، ص۳۰۴، ترجمه سیدعبدالله، به کوشش جمشید دودانگه و مهرداد نیکنام، تهران، ۱۳۶۳ش.؛ دانشنامه بزرگ اسلامی، بازار.

اعضای هر یک از حرفه‌های قدیم تهران معمولاً از صاحبان حرفه یک یا دو شهر ترکیب می‌یافتند؛ مثلاً اعضای صنف خباز تهران بیش‌تر مشهدی و قمی (مستوفی، عبدالله، شرح زندگانی من، ج۳، ۴۰۰، ۱۳۴۱-۱۳۴۳ش.؛ یادداشت‌های علی بلوکباشی.) بودند. مازندرانی‌ها کار و کاسبی را با کیسه‌کشی حمام یا حلاجی و لحاف دوزی در تهران آغاز می‌کردند و پس از چندی گرمابه می‌خریدند و گرمابه‌داری می‌کردند، یا به خرید و فروش و تجارت پشم و پنبه می‌پرداختند. قزوینی‌ها با کالاهای تولید قزوین مانند قاشق و ملاقه چوبی به تهران می‌آمدند و بعد خرازی فروش می‌شدند. کاشی‌ها و نطنزی‌ها به آب‌آلو فروشی و تون‌تابی و شاه توت و آب زرشک فروشی و خانه‌شاگردی می‌پرداختند./ سیفی فمی تفرشی، مرتضی، تهران در آینه زمان، ج۱، ۱۷۸-۱۷۹، ۱۳۶۹ش. همشهری‌های هم‌شغل عمدتاً در قهوه‌خانه‌هایی خاص پاتوغ می‌گرفتند. پیشه‌وران و صنعتگران هر روز پس از دست‌کشیدن از کار روزانه و در ایام و اوقات تعطیل و فراغت در قهوه‌خانه‌ها جمع می‌شدند و ساعت‌ها به گفت‌وگو و تبادل‌نظر درباره کارهای روزمره اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و رد و بدل‌کردن اطلاعات می‌پرداختند و مسائل صنفی و شغلی را با هم در میان می‌گذاشتند و به کاریابی و کار راه‌اندازی می‌پرداختند. در هر قهوه‌خانه اعضای یک یا چند صنف و پیشه پاتوغ می‌گرفتند. مثلاً کارگران خبازی و بناها در چند قهوه‌خانه از جمله قهوه‌خانه پاچنار؛ قصاب‌ها و خرپاکوب‌ها در قهوه‌خانه پنجه‌باشی؛ و بار فروش‌ها و سلّاخ‌ها و صیفی‌کار‌ها در قهوه‌خانه طیب پاتوغ داشتند./ بلوکباشی، علی، قهوه‌خانه‌های ایران، ج۱، ۱۰-۱۱، ۱۳۷۵ش.؛ بلوکباشی، علی، واژه سنگک و پیشینه سنگک‌پزی در ایران، ج۱، ۳۸-۳۹ برای پاتوق‌های اهل حرفه و صنعت در تهران، هنر و مردم، ۱۳۴۷ش، شم‌ ۷۴-۷۵.

هر یک از رجال و بزرگانِ شهرِ تهران اعضای یک یا چند صنف را زیر حمایت و سرپرستی و اداره خود داشتند. مثلاً همان‌طور که اعتمادالسلطنه در روزنامه خاطرات (اعتمادالسلطنه، محمدحسن، روزنامه خاطرات، ج۱، ۹۱، به کوشش ایرج افشار، ۱۳۴۵ش.) بیان می‌دارد، قصابی‌های گوشت گاو فروش در اداره امین‌السلطان؛ علاف‌ها، صراف‌ها و بزازها تحت سرپرستی عزت‌الدوله؛ سرپرستی صراف‌ها با امین‌الملک؛ و عموم کسبه دیگر تهران با کشیکچی‌باشی نایب‌السلطنه بود. برخی از پیشه‌وران و کاسب‌کاران با حکمرانان و رجال مملکت و سرپرستان خود کنار می‌آمدند و به آن‌ها پیشکش و رشوه می‌دادند تا برای گران‌فروشی و چپاول مردم آزاد باشند. مثلاً قصاب‌ها و خبازها بارها با پرداخت مبالغ هنگفت به نایب‌السلطنه، حاکم تهران اجازه یافتند تا نان و گوشت را به بهایی که می‌خواستند بفروشند. وقتی شاه در ۱۳۱۳ق/۱۸۹۵م برای پایین‌آوردن بهای گوشت به سربازان خود دستور داد که در تهران به کشتار گوسفند و فروش گوشت بپردازند، قصاب‌ها به حاکم تهران و مادر شاه رشوه دادند و آن‌ها نیز سهمی از آن را به شاه پرداختند و شاه نیز سربازان را از ادامه کار بازداشت و قصابان دوباره بهای گوشت را بالا بردند./ فلور، جستارهایی از تاریخ اجتماعی ایران در عصر قاجار، ج۲، ۱۰۲.