ویلز مینویسد: « تعدادی از مردم خیر و مومن تشکیل جمعیتی به نام نجات و حمایت از مستمندان را دادند و به کمک هم شروع به جمع آوری اعانه از ثروتمندان با ایمان نمودند. قبل از هرکار چندین منزل بزرگ را اجاره کردند و کلیه کودکان و نوجوانان شهری و روستائی قحطی زده را در آن جا جمع کردند و از هر لحاظ تحت حمایت خود قرار دادند. در این میان تعدادی از روحانیون علاوه بر قبول خدمت و اداره این موسسات شروع به تعلیم سواد و درس اخلاق به بچهها و آموختن نحوه قران خواندن به آنان کردند و در ضمن عدهای از صنعتگران و هنرمندان خیرخواه هم آماده تعلیم دادن حرفههای مختلف به آنان شدند در نتیجهاین خانه ها رفته رفته در اثر مجاهدت مومنین خیرخواه تبدیل به یک آموزشگاه شبانه روزی به صورت رایگان گشت که دولت انگلستان هم بنا به درخواست ما از هر لحاظ جمعیت هائی شروع به کمک به بعضی از آنان نمود. در این میان بیشترین کمک انگلیسیان به بود که تعصب چندانی در پیش کشیدن امور اعتقادات و مذهب نداشتند و به طور خلاصه نسبت به مذهب بی تفاوت بودند.» (ویلز، 1368: 291)