گروته (1954-1869م.) می‌نویسد: « درواقع هر چه به تهران نزدیک می‌شدم مردم نسبت به مجلس و مسائل مربوط به آن کنجکاوی و توجه بیشتری نشان می‌دادند. یکی از ویژگی‌های این نهضت این است که محروم‌ترین و استثمارشده‌ترین اقشار مردم، یعنی دهقانان در آن شرکت نداشتند. نخست عده‌ای روشنفکر که اکثرشان نیز از تحصیلات اروپایی برخوردار بودند و از افتادن ایران به ‌دست روس و انگلیس می‌ترسیدند، ندای آزادی و لزوم تغییرات اجتماعی و اقتصادی را سر دادند. از دیرباز بین طبقه بازرگانان به‌خصوص بازرگانان مقیم تبریز، این عقیده رواج داشت که ترقی و تعالی ایران بدون سرنگونی نظام استبدادی میسر نمی‌شود. انگلستان همیشه در ایران از افکار آزادی‌خواهانه جانبداری و اصلاح‌طلبان را به اقدام تشویق می‌کرد. این کشور با آگاهی از قدرت و اهداف سیاسی آزادی خواهان می‌کوشید با روی کار آوردن آنها، در مقابل روس‌ها که در شمال ایران روز به‌ روز بر نفوذشان افزوده می‌شد، حریف تازه‌ای وارد میدان کند که هم جلوی ادعاهای بی‌رویه همسایه شمالی بایستد و هم ضمنا منافع انگلستان را تامین کند.»/ گروته، 1369 : 221-218.