ناصرالدین شاه دشمنی جز رعیت خود نداشت
ناظم الاسلام کرمانی در تاریخ بیداری ایرانیان  آرد:
«… آقا شیخ علی متولد 1242قمری از قزوین به عتبات عالیات رفت و در حوزه درس صاحب جواهر الکلام وارد شد تا فارغ التحصیل گردید ….به طهران معاودت نمود… اغلب اوقات مشغول تصنیف و تالیف بود… تا به خیال کسب افتاد تفنگ ته پر و ساعتی که به اسم شب کوک بود کرد…تفنگ ته پر را وقتی به ناصرالدین شاه داد و او فشنگ گذارد و خالی کرد پادشاه از خوشحالی از جای بر خاسته و گفت این آقا از ابوعلی سینا گذرانیده است. شاه تفنگ را گرفته به خارجه فرستاد پس از یک سال دو تفنگ مثل آن از خارجه آوردند شاه یکی از آن ها را برای شیخ فرستاد وقتی او دید از روی تاسف گریه افتاد که ای وای من خواستم خدمتی به اسلام کنم حالا معلوم شد چوب به دست دشمن دادم….
شیخ به شاه گفت می توانم کالسکه ای اختراع کنم … از هر طرف چند گلوله توپ خالی کند… (به شرط آنکه ) پادشاه تهیه قشون خود را  دیده و متقبل شود که با یکی از دول دشمن جنگ کند لااقل شهرهای ایران را پس بگیرد ناصر الدین شاه گفت ؛ « ما جز با رعیت خود دیگر با کسی جنگ نداریم  و به اندازه آن ها هم توپ داریم…»