صنیع حضرت – مجلس عالی مجاهدان در تهران، متشکل از ۵۰۰ نماینده مجلس، نیروهای چریکی، بازاریان و آزادیخواهان دربار در ۲۸ جمادیالآخر ۱۳۲۷، احمد میرزا پسر بزرگتر محمدعلی شاه را (۱۲ ساله) به سلطنت برداشت، و چون وی صغیر بود، عضدالملک را که از معمران و محترمان خاندان قاجار به شمار میرفت، به نیابت سلطنت منصوب کرد. حکومت مستقل احمدشاه از ۲۷ شعبان ۱۳۳۲ق./۲۱ ژوئیه ۱۹۱۴م.، همزمان با شروع جنگ جهانی اول آغاز شد و تا ۲۵ جمادیالاول ۱۳۴۴ق./۲۱ آذر ۱۳۰۴ش. که مجلس شورای ملی حکم به انقراض قاجاریه داد، ادامه یافت. مجلس عالی در فاصله یک هفته پس از به دست گرفتن قدرت، محکمه ویژهای برای محاکمه سران ضدمشروطه ترتیب داد و ۵ مخالف برجسته، یعنی صنیع حضرت و آجودانباشی و مفاخرالملک را به جرم قتل مشروطهخواهان و ارتکاب رذالت در نابود کردن مشروطیت به اعدام محکوم کرد. چند روز پس از آن حکم به اعدام شیخ فضلالله نوری (که یکی از مجتهدان بلندپایه پایتخت به شمار میرفت) داده شد.( بروجردی، مصطفی، نخستین فریادگر مشروعه در بیداد مشروطه، ج۱، ۱۶، تهران، ۱۳۶۲ش.)
سید محمدخان صنیع حضرت از طرفداران محمدعلی شاه بود و همواره با جمع کردن دستههای اوباش که اکثراً از محله چاله میدان بودند به ساختمان مجلس شورای ملی هجوم برده و باعث اختلال در امور نمایندگان میشد.( لغت نامه دهخدا) از روز ۲۱ و ۲۲ آذر ۱۲۸۶ گروههایی از اراذل و اوباش به سرکردگی صنیع حضرت و مقتدر نظام و با حمایت دربار به میدان بهارستان رفته و با تجمع در مسجد سپهسالار به ایجاد اخلال و توهین به مجلسیان و مشروطه خواهان پرداختند،اما توسط محافظین مجلس از مدرسه بیرون رانده شده و در میدان بهارستان اقدام به برپایی چادر نمودند و در آنجا مستقر شدند، اما روز ۲۳ آذر اوضاع به طرز دیگری پیش رفت. کسروی در مورد این روز چنین نوشته: روز ۲۳ آذر ۱۲۸۶/ ذیقعده ۱۳۲۶ق. عده ای از بی سر و سامانهای چاله میدان بسرکردگی صنیعحضرت به سمت مسجد سپهسالار رهسپار شدند… در این روز تعداد زیادی از انجمنهای وابسته به نهضت مشروطه اول در این مدرسه تجمع کرده بودند. ناگهان اوباش به هیاهو پرداخته و به مجلسیان و مشروطه دشنام ها دادند و با این هیاهو از مدرسه سپهسالار خارج شده و به طرف مجلس حرکت کرده و به تیراندازی به سمت مجلس پرداختند.( تاریخ مشروطیت، 505، 529 و 533) در جلسهٔ بیست و سوم (نهم ذیحجه ۱۳۲۶ق) محمدعلی شاه که با مشروطه خواهان به توافق رسید و با امضای پشت قرآن سوگند یاد کرد که حافظ مشروطه باشد، دستور داد اوباش را دستگیر کنند. صنیع حضرت در خانهٔ پدرزن خود پنهان شد اما زمانی که برای دستگیری وی رفتند وی موفق به فرار شد. اما پس از بیست روز کشمکش روز دوشنبه ۱۳ بهمن (۲۹ ذیحجه) با رأی عدلیه به دوهزار ضربه شلاق و ده سال حبس در کلات محکوم و روانه زندان شد.( تاریخ مشروطیت، 505، 529 و 533) در روز بتوپ بستن مجلس، محمدعلی شاه، صنیع حضرت، مقتدر نظام و سایر تبعیدشدگان را برای یاری فراخواند. این دو تن که سرکردگی اراذل و اوباش دو محله چاله میدان و سنگلج را برعهده داشتند، جبهه نخست محمدعلی شاه در برابر مشروطیت را تشکیل میدادند. صنیع حضرت ابتدا از کارکنان قورخانه تهران بود اما چون در سرکوب مشروطه خدمات شایانی به محمدعلی شاه نمود پس از این واقعه از طرف شاه به ریاست اداره قورخانه گماشته شد. مشروطه خواهان پس از فتح تهران صنیع حضرت و ۱۰ نفر دیگر از سران استبداد از جمله میرهاشم تبریزی، میرزا اسمعیل خان آجودان باشی، موقرالسلطنه و شیخ فضلالله نوری با نظر دادگاه به اعدام محکوم و در ۱۳ رجب ۱۳۲۷ق. در میدان توپخانه و در دید عمومی به دار آویخته شدند. او و مجلل السلطان را از عاملین قتل میرزا مصطفی آشتیانی برشمرده اند (مقتول ۲ ربیعالاول یا ربیعالثانی ۱۳۲۷ق.)./ انقلاب ایران 214.