صاحب دیوان – صاحب دیوان(فتحعلیخان صاحبدیوان) هم لقب بود و هم منصبی در دوران قاجاریان.
صاحبدیوان، رئیس کل بودجه؛ کسی که اسامی هر حقوقبگیری را به اندزه مواجب داشتهاست (از اواسط سلطنت قاجار، این لقب، جزو القاب منحصر محسوب میشدهاست).
صاحب دیوان از قرون پیش به کار می رفته است که در عصر پهلوی منسوخ شد.
«صاحب دیوان . سرکار و ناظر خزانه و مالیه ٔ دولت . عهده دار عایدات مملکت . شغلی بوده است تقریباً معادل با وظیفه ٔ مستوفی یا مستوفی الممالک در این اواخر یا وزارت مالیه ٔ کنونی : پس از وفات سلطان محمود… مهم صاحب دیوانی غزنه بدو [ ابوسعید سهل ] داده آمده با ضیاع خاص . (تاریخ بیهقی چ ادیب ، 124). محمود شغل همه صنایع غزنی خاص بدو مفوض کرد، و این کار برابر صاحب دیوانی غزنین است . (تاریخ بیهقی ، 124). و صاحب دیوان سواران بیستگانیها بدهد. (تاریخ بیهقی ص 267). و سوری صاحب دیوان بینهایت چیز فرستاده بود نزدیک وکیل . (تاریخ بیهقی ، 275). و آنچه اکنون ضمان کرده بودند بطلبد و به نیشابور فرستد نزدیک سوری صاحب دیوان . (تاریخ بیهقی ، 345). و قاضی صاعد و صاحب دیوان نیشابور و رئیس پوشنگ … حاضر بودند. (تاریخ بیهقی ، 365). و بوالقاسم کثیر را که صاحب دیوانی خراسان داده بودند درپیچید. (تاریخ بیهقی ، 367). پیغام داد که بنده نگوید که حساب صاحب دیوان مملکت نباید گرفت . (تاریخ بیهقی ، 368). و مستوفیان از بیم خواجه احمد نانی که وی و کسان وی خورده بودند در مدت صاحب دیوانی و مشاهره که استده اند آن را جمع کردند… (تاریخ بیهقی ، 370). بوالحسن سیاری صاحب دیوانی ری و جبال دارد. (تاریخ بیهقی ، 373). کار وی صاحب دیوانی است که هم کفایت دارد و هم امانت . (تاریخ بیهقی ، 373). و صاحب دیوان حضرت غزنه و اطراف مملکت وهندوستان که به غزنین نزدیک است بوده . (تاریخ بیهقی ، 397). صاحب دیوان خراسان ابوالفضل سوری از نشابور دررسید. (تاریخ بیهقی ، 418). صاحب دیوان خراسان سوری در باب وی تلبیسها ساخته . (تاریخ بیهقی ، 442). نامه ٔصاحب برید ری رسید به گذشته شدن ابوالحسن سیاری رحمةاﷲ علیه و صاحب دیوانی را او میداشت … امیر نامه ای فرمود به سیستان و عزیز بوشحنه آنجا بود تا سوی ری رود و به صاحب دیوانی قیام کند. (تاریخ بیهقی ،444).»/ لغت نامه دهخدا.
عبدالله مستوفی می نویسد: «… مقرر داشتند که صدر اعظم مستوفی الممالک، منشی الممالک و صاحب دیوان پشت فرمان شاه و برات های دولتی را مهر کنند و رونوشت آنها توسط مستوفیان زیر دست در بایگانی قرار گیرد. پنج مستوفی برای پنج حوضه در کشور تعیین شدند، خزانه به دو خزینه شاهی و خزانه دولتی تقسیم گشت. برای انجام کارهای دفتر مخصوص شاه و امور احکام شاهی، منشی الممالک و برای ضبط و ثبت اسامی حقوق بگیران و مواجب ایشان. فردی با عنوان صاحب دیوان تعیین گردید.(مستوفی، 1344، 27-26)