شاه تهماسب در تهران – شاه تهماسب یکم (۱۴ مه ۱۵۷۶-۱۴ فوریه ۱۵۱۴) پسر ارشد شاه اسماعیل یکم موسس سلسله صفویان و دومین شاه این سلسله است. با مرگ پدر جانشینی او با آشوب داخلی و حمله ازبکان و عثمانیان مواجه شد، اما به لطف حسن تدبیر و شجاعت و البته بخت و اقبال از پس مشکلات برآمد. ایران در سلطنت طولانی (54سال) شاه تهماسب به صلح و ثبات و اقتصاد خوبی دست یافت. در دوران شاه تهماسب تبریز پایتخت ایران بود، اما بعد قزوین پایتخت شد.

وجود امامزاده‌های متعدد در تهران و اعتبار آنان نزد مردم تهرانِ آن زمان، مؤید آن است که مردم تهران پیش از روزگار صفویه به مذهب تشیع درآمده بودند. به گزارش حمدالله مستوفی(نزهة القلوب، ج۱، ۵۴، به کوشش لسترنج، لیدن، ۱۳۳۱ق/۱۹۱۳م.) مردم ری و بیش‌تر توابع آن در نیمه نخست سده ۸ ق/۱۴م، به استثنای چند دیه از جمله دیه قوهه، شیعه ۱۲ امامی بوده‌اند. با توجه به اهمیت تهران در آن زمان، اگر تهران هم جزو این استثناها بود، مسلماً حمدالله به آن اشاره می‌کرد. هرچند تهران از سده ۷ق/۱۳م به بعد رو به توسعه نهاده بود و تا اوایل سده ۱۰ق/۱۶م، به هنگام برآمدن دولت صفویان از حالت روستایی خُرد و کم‌اهمیت بیرون آمده، و حیات نیمه شهری یافته بود، اما اعتبار و شهرت واقعی آن از زمان شاه طهماسب صفوی (سلطنت‌ ۹۳۰-۹۸۴ق/۱۵۲۴-۱۵۷۶م) آغاز شد. نزدیکی تهران به قزوین، پایتخت آن روزگار صفویان، و وجود باغ‌ها و برخورداری از شکارگاه‌های مناسب، و به ویژه نزدیکی تهران به بقعه حضرت حمزه در جوار بقعه حضرت عبدالعظیم در ری که صفویان او را نیای خود می‌دانستند و شاه طهماسب گاهی به زیارت آن بقعه می‌رفت و در حوالی تهران به شکار می‌پرداخت، از جمله عواملی‌ است که منابع متأخرتر در جلب توجه شاه طهماسب به تهران مؤثر دانسته‌اند.(روضة الصفا، ج۹، ۱۹۷، ۱۳۳۹ش.؛ مرآة البلدان، ج۱، ۸۲۸، ۱۳۶۷ش.) اما افزون بر اینها، باید موقعیت جغرافیایی تهران به عنوان گذرگاهی بر سر راه‌های خراسان، مازندران و آذربایجان را عامل اصلی توجه شاه طهماسب به این شهر دانست، زیرا یکی از نگرانی‌های اصلی شاه طهماسب مسئله ازبک‌ها بود که مرتباً خراسان را آشفته، و گاه سراسر ایران را تهدید می‌کردند. سرکشی‌های حکام مرعشی مازندران نیز موجب دیگری برای نگرانی شاه طهماسب بود. دشت ورامین و جلگه تهران به سبب گستردگی و برخورداری از آب، سبزه، درخت و مزرعه، هدف مهاجمانی بود که به دنبال تأمین آزوقه و علوفه بودند و می‌توانستند از تهران به عنوان پایگاه حمله به قزوین استفاده کنند. از این‌رو وجود شهری محصور با برج و باروی استوار در این ناحیه به دیده شاه طهماسب ضروری می‌نمود. در این صورت تهران به صورت دژی درمی‌آمد که هم سپر دفاع از قزوین بود و هم انبار تدارکات برای لشکرکشی به مازندران و خراسان.(جغرافیای تاریخی تهران، ج۱، ۲۶، ۱۳۸۱ش.)

شاه طهماسب در لشکرکشی‌هایش برای مقابله در برابر تهاجمات ازبک‌ها گاه از تهران به عنوان اردوگاه استفاده می‌کرد و بی‌تردید به اهمیت نظامی این شهر واقف بود.( شاه طهماسب، تذکره، ج۱، ۱۴-۱۵، ۱۳۴۳ق/۱۹۲۴م.؛ تاریخ جهان آرا، ج۱، ۲۹۲-۲۹۳، ۱۳۴۳ش.؛احسن التواریخ، ج۱، ۳۶۳، ۱۳۵۷ش.) از این‌رو به دستور او در ۹۶۱ق/۱۵۵۴م در تهران بازاری ساختند و بارویی بر گرد شهر کشیدند. درازای این بارو، یک فرسنگ یعنی حدود ۶ هزار گام بود و ۱۱۴ برج به عدد سوره‌های قرآن کریم، و ۴ دروازه داشت. در هر برجی یک سوره از قرآن مجید را دفن کرده، و بر گرد بارو نیز خندقی کنده بودند.(هفت اقلیم، ج۳، ۷، ۱۳۴۰ش.؛ زینت المجالس، ج۱، ۷۶۸، ۱۳۴۲ش.؛ مختصر مفید، ج۱، ۱۲۱، ۱۹۸۹م.؛ روضة الصفا، ج۹، ۱۹۷، ۱۳۳۹ش.؛ مرآة البلدان، ج۱، ۸۲۸، ۱۳۶۷ش.) تهران برپایه برج و باروی شاه طهماسبی و بر حسب خیابان‌های کنونی آن، از شمال به خیابان چراغ برق (امیرکبیر)، میدان توپخانه (امام خمینی) و خیابان سپه (امام خمینی)، از شرق به خیابان ری، از جنوب به خیابان مولوی و از غرب با اندک انحرافی به خیابان شاپور (وحدت اسلامی) محدود بوده است./ تهران در گذشته و حال، ج۱، ۱۲۹، ۱۳۵۵ش.

 

برچسب‌ها: