دده . [ دَ دَ ] کنیز را گویند که فرزندان کلان می کند. (برهان ). مربیه ٔ طفل از اطفال اعیان . زنی که تربیت طفلی کند. مقابل لله یعنی مردی که بدین کار مأمور باشد. در تداول گویند: من لله و دده ٔ او نیستم ؛ یعنی مربی یا مربیه ٔاو نیستم . امه ٔ سیاه پوست . صورتی از دادا. مقابل لالا. کنیز. مقابل کاکا یعنی عبد سیاه پوست . بنده ٔ سیاه مادینه . کنیز سیاه زرخرید. وصیفه . جاریه . داه . خطاب کنیزکان عموماً و کنیزی که طفلی را بزرگ کرده است خصوصاً. (از لغت محلی شوشتر)(لغتنامه دهخدا)

برچسب‌ها: