حسین خواجه نوری – وی (1376-1279) فرزند میرزا یوسفخان افخمالملك(فرزند میرزا کاظم) از نوادههاى میرزا آقاخان نورى صدراعظم ناصرالدین شاه، بود. پس از انجام تحصیلات مقدماتى به مدرسه آلمانى وارد شد و دوره آن مدرسه را به پایان برد. سپس براى مطالعات مالى و اقتصادى، چند سالى در اروپا گذرانید. چندى معاون مدرسه صنعتى آلمانها در ایران بود. در 1300 وارد بلدیه تهران شد و در آنجا سمت معاونت گرفت. در 1307 پس از تأسیس بانك ملى ایران، به مترجمى و معاونت لیندنبلات آلمانى انتخاب گردید و چند سالى در آن سمت باقى ماند. پس از بركنارى و تعقیب و محكومت دكتر لیندن بلات آلمانى، اولین رئیس بانك او نیز محكومیت یافت و چندى در زندان بسر برد. سپس به وزارت دارائى انتقال پیدا كرد و مدیركل آن وزارتخانه گردید. بعد به مقام معاونت رسید و چند سال در معاونت وزیر دارائى بود تا اینكه در 1336 به ریاست هیئت مدیره و مدیرعاملى بانك كشاورزى ایران منصوب گردید. دو سالى آن سمت را داشت كه بازنشسته شد. خواجه نورى مردى قصیرالقامة بود. زبانهاى فرانسه و آلمانى و انگلیسى را خوب مىدانست. بسیار جدیت داشت و هر كارى كه به او سپرده مىشد در نهایت خوبى اداره مىكرد. از شعر و شاعرى بهرهاى گرفته بود و نثر را خوب مىنوشت. دو فرزند ذكور از او باقى ماندهاند./ راسخون.
بعد از فوت عبدالوهاب خان باغ و عمارت نظاميه به پسرش افخمالملك و سپس به پسر او حسين خواجهنوري رسيد. حسين خواجهنوري قسمتي از ساختمان و باغ با استخر بزرگ آن را به شخصي به نام غلامحسينخان لقانطه اجاره داد و او در آنجا رستوراني به نام لقانطه دائر كرد كه تا سال 1327 دائر بود. آب استخر لقانطه از قنات صدرآباد كه توسط ميرزا آقاخان احداث شده بود تأمين ميگرديد. در ايام تابستان رستوران را شبها در اطراف استخر زيبا و بزرگ آن دائر ميكردند كه تا نيمههاي شب صداي موزيك كنار استخر تا خانههاي اطراف، از جمله منزل ما واقع در كوچه كلانتري و نزديك آن، به گوش ميرسيد. يك «لتگا» (قايق كوچك پارويي) هم در استخر بزرگ لقانطه انداخته بودند كه بيشتر بچهها را با گرفتن پولي يكي دو بار در اطراف استخر گردش ميدادند./ خاطرات ابراهیم تیموری.