در مجمع الصنایع شاگردان بر اساس دستورالعمل مذكور در مورد صحافان انتخاب شده و تحت آموزش و تربيت قرار مى گرفتند. در هر حجره، يك استادكار و شاگرد يا شاگردانش فعال بودند. شيوة آموزش به صورت سنتي بود. طبق گزارشى مربوط به محرم 1269در مدرسه بالغ بر 45 استاد و 144 شاگرد به كار اشتغال داشتند. بدون ترديد، شمارى عوامل اجرايى و خدماتى ديگر(مانند عمله ديوانى، كارگر، باربر، و نظاير اين ها) در مركز حضور داشتند كه در اين آمار نيامده است. شمار توزيع استادان و شاگردان در رشته هاى مختلف به اين شرح بود: 3 استاد و 4 شاگرد در رشتة صحافى و تذهيب و صحافى كتاب؛(اقبال، 1327، 67-70.) يكى از مشخص ترين تأثيرات اين مركـز در رواج جلـد سازي بنا بر اسلوب فرنگي و صحافي فرنگي ساز در ايران بود. جلدي كه به دستور ناصرالدين شاه براي نسخه اي از سفرنامه فرنگ خويش تهيه و به امپراطور اتريش اهدا شد نمونه اي از مصنوعات اين مجموعه بود (افشار، 1383، 27-28 .) بسياري از جلدهاي كتابخانة اندرون شاهي كه بعدها به كتابخانة سلطنتي منتقل شد، در همين مجمع الصنايع ساخته شده بود. اشاره كرديم حجره اي به نقاشان اختصاص يافته بود كه در آن 34 نقاش به مجلس سازي كتاب الف ليلي مشغول بودند. در رشتة ميناسازى نيز اين تأثير مشخص شده است. (كريم زاده تبريزي، 1376 ،ج1،ص 413 .)زنده ياد ايرج افشار گزارشى از تأثيرگذارى مكتب نقاشى مجمع الصنايع در جامعه تا هنگام برپايى وزارت صنايع مستظرفه به دست داده است(افشار، 1383، 25-31) در گزارش مربوط به صحافى و صحافان تهران(1278ق.) اشاره شد «.. چون منظور كلى اين است كه صنعت صحافى به همان قاعده و قانونى كه در فرنگستان متداول است رواج گرفته، اين صنعت در اينجا نيز تكميل شود و بعد از اين صحافان به قاعده فرنگستان جلد سازى نمايند، لهذا قرار شده است كه از غره ماه رجب از جماعت پنج نفره به «كارخانة صحافى مخصوص» آمده «،صنعت جلدسازى فرنگى را آموخته و تكميل نمايند»(افشار، 1378، 12 ) این«كارخانه مخصوص» قرار بود در درون حصار ارگ و درحدود منطقة ارگ سلطنتى قرار داشت. در گزارش روزنامةايران، انگيزة شاه از دستور احياي مدرسه چنين آمده است: «…از آنجا كه خاطر بيضا مظاهر بندگان اعليحضرت اقدس همايوني، دام سلطانه، پيوسته مايل و متوجه تكميل صنايع و تشويق اهل حرفت و صنعت است، اين اوقات بنواب اشرف والا اميركبيرنايب السلطنه وزير جنگ و حكمران دارالخلافه باهره و غيرها، ادام االله اقباله العالي، مقرر فرمودند كه مدرسة مجمع الصنايع، واقعه در خيابان باب همايون را، كه مدت ها بود خالي از سكنه و باير مانده بود، بجمع اهل حرفت و صنعت داير نمايند.»(ايران،1299ق.،ش487 ،1.)