بیبیخانم (بیبیفاطمه) استرآبادی– از نویسندگان دوران مشروطه است. او در روزنامههای حبل المتین، تمدن و نشریه مجلس مقاله مینوشت. بیشتر مقالات او در دفاع از آموزش دختران است. او اولین دبستان دختران را بنیان گذاشت. بیشتر شهرت بیبیخانم استرآبادی به خاطر کتاب معایب الرجال است که به طنز و در پاسخ به تادیبالنسوان نوشتهاست. او را نخستین زن طنزنویس ایران میدانند./ «زنان طناز و نخستین زن طنزنویس ایرانی». عمران صلاحی. گلآقا، جمعه ۱۶ تیر ۱۳۸۵.
بیبیخانم حاصل ازدواج خدیجه، ملاباجی ناصرالدین شاه از زنان باسواد آن دوران و محمدباقرخان سرکردهٔ ایل انزان مازندران است.
بیبی در دربار درس خواند و بزرگ شد تا آن که با افسر جوانی از اهالی قفقاز که به تهران مهاجرت کرده بود، به نام موسیخان وزیری (وزیراف) آشنا شد و در ۲۲سالگی با او ازدواج (حوالی 1259 ش./ نجم آبادی 1370) کرد. این پیوند دیری نپایید. علینقی وزیری موسیقیدان معروف ایرانی و حسن وزیری از نقاشان برجسته و خدیجه افضل وزیری فرزندان اویند.
مدرسه دوشیزگان نخستین مدرسهای است که در سال ۱۳۲۴ (معادل ۱۲۸۵ش هم زمان با انقلاب مشروطه) توسط بیبیخانم استرآبادی برای آموزش دختران تأسیس شد، اما در اثر تهدید و فشارهای مخالفان مدرسه بسته شد.
در خاطرات دختر بیبی خانم آمدهاست که یکی از روحانیان بر سر منبر گفته بود: «بر این مملکت باید گریست که در آن دبستان دوشیزگان باز باشد.»
مدتی بعد بیبیخانم موفق شد مدرسه را باز کند به شرط اینکه مدرسه فقط به دختران ۴ تا ۶سال اختصاص یابد و نام دوشیزگان هم از تابلو مدرسه حذف شود.
در سال ۱۳۰۹ ق. کتابی به قلم شخص ناشناسی به نام تأدیب النسوان ( نگاشتهای بینام، مردمَدار و زنستیز ) نوشته و منتشر شد. بیبیخانم استرآبادی در سال ۱۳۱۳ ق. اندکی قبل از ترور ناصرالدین شاه کتابی به نام معایب الرجال نوشت که ردیهای بر آن کتاب بود. در دیباچه کتاب معایب الرجال آمده او زاده 1230 ش. است. وی مادرش را دختر آخوند ملاکاظم مجتهد مازندرانی میخواند. مادرش بعد از فوت پدربزرگ بیبی خانم، در شهر بارفروش (بابل امروزی)، حدود سی سال در اندرونی و حرم شاه خدمتگذار شکوه السلطنه همسر ناصرالدین شاه و مادر مظفرالدین شاه بوده است.
بیبیخانم در این کتاب آوردهاست:
«نه هر مردی از هر زنی فزونتر است و نه هر زنی از هر مردی فروتر»/ رساله تأدیب النسوان. به کوشش حسن جوادی. ۱۳۷۱. ۴۲ و ۴۳.
نثر معایبالرجال پر از کلمات و عبارات عربی است و نویسنده جابهجا برای روشن کردن منظور خود از شعر و آیات قرآن و احادیث بهره بردهاست. زبان آن «تند و بیپروا و به دور از عفت کلام و محافظهکاری» ست./ بهفر. تیر و مرداد ۱۳۷۷، ش. ۳ (اول): ۵۶–۵۲. ؛ ملاح. ۱۳۸۵.