آن زمانى كه ایرانیان صاحب پزشكانى چون ابن سینا بودند اروپاییان از الفباى پزشكى خبرى نداشتند و در جنگهاى صلیبى اوج این تفوق به چشم مىخورد. هنگامىكه پزشكان مسیحى براى معالجه از كوچكترین اعمال پزشكى عاجز بودند، پزشكان مسلمان مجروحین را ماهرانه با اعمال جراحى از مرگ نجات مىدادند كه سرچشمه دانش این پزشكان علم پزشكى دانشمندان متقدم ایرانى بود. این حكایت ادامه یافت تا پس از قرون وسطى بهخصوص در دو قرن اخیر اروپاییان با تحولات بزرگ صنعتى و استفاده از كتب و مآخذ دانشمندان ایرانى و سایر ملل از دیگر مردم پیشى گرفتند و صاحب اكتشافات جدید صنعتى و پزشكى شدند كه به رهبرى ایشان بر جهان صنعتى و علمى در قرون اخیر منتهى شد. به همین سبب دانش پژوهان سایر كشورها ناگزیر شدند كرنشكنان براى كسب علم به وطن آنان پناه برند.
اولین ایرانى كه در اروپا به تحصیل طب جدید پرداخت میرزا باباى افشار (حكیم باشى) است. شرح ماجرا در صفحه 414 در كتاب طهران عهد ناصرى چنین آمده: «حكیم باشى فرزند یكى از افسران شاهزاده عباس میرزا نایبالسلطنه بود كه به اتفاق محصل دیگرى به نام محمدكاظم پسر نقاش باشى نایبالسلطنه و از طرف عباس میرزا در سال 1226 ق. / 1811 م. به اروپا فرستاده مىشوند. عباس میرزا كه خود مرد روشنفكر ترقىخواهى بود براى ایجاد تحول در هر زمینهاى تلاش مىكرد. از این رو میرزا باباى افشار و محمدكاظم همراه سر هارفورد جونز وزیر مختار انگلیس ،كه به كشورش باز مىگشت به لندن مىروند و میرزا بابا مشغول فرا گرفتن علم پزشكى مىشود. اما محمدكاظم پس از هفده ماه تحصیل به بیمارى سل مبتلا و فوت مىشود.
میرزا بابا پس از چند سال تحصیل پزشكى و آشنایى با زبان انگلیسى به ایران باز مىگردد و در سال 1235 ق. حكیم باشى عباس میرزا نایبالسلطنه و پسرش محمد میرزا مىشود.
میرزا باباى حكیم باشى بعدها كلمه حاجى را از نام خویش حذف مىكند و پس از مرگ نایبالسلطنه مدتى در تهران طبابت مىكند تا اینكه سرانجام در سال 1352 ق. فوت مىكند.