نهضت مشروطه ایران علاوه بر تغییرات عظیم در ساختار حكومتى جامعه، ایجاد احزاب سیاسى مختلف، باز شدن درهاى اندیشه‌‌هاى جدید و… نهاد جامعه زنان ایران را هم عمیقاً تكان داد. از همان ابتداى نضج این حركت، زنان همپاى مردان به تكاپو افتادند و از ماجراى گران شدن قند و درگیرى در مسجد شاه گرفته تا مهاجرت و به توپ بستن مجلس، در جوش و خروش بودند. بدین جهت پس از استقرار نظام مشروطه به مرور، زنان نیز تصمیم گرفتند فعالیت‌‌هاى مستقلى در پیش گیرند كه پیامد آن را مى‌‌توان در انتشار روزنامه‌‌هاى مخصوص زنان، تشكیل مجامع مختلف، افتتاح مدارس دخترانه و… جستجو كرد. این مهم، جز با رعایت چارچوب‌‌ها و موازین مذهبى جامعه میسر نمى‌‌شد. مسلماً در آن جو محدود، تنها زنانى مى‌‌توانستند نسبت به این مسائل آگاهى بیشترى داشته باشند كه به نحوى همگام با مردان درگیر مسائل پیش‌‌آمده جدید باشند. لذا صف اول سامان دادن به اوضاع زنان را دختران یا خواهران و همسران مردان آزادى خواه فرهنگ دوست چون محترم اسكندرى، صدیقه دولت آبادى، درة المعالى، همسر رشدیه، همسر ملك‌‌المتكلمین و… تشكیل مى‌‌دادند.

 با برداشتن اولین قدم‌‌ها، زنان به فكر اصلاح جایگاه اجتماعى زن، ارتقاى بهداشت و سطح سواد و احقاق حقوق حقه خود افتادند. مسئله‌‌اى كه پیش از آن با استدلالات قانونى پیگیرى نشده بود؛ حضور زنان با شعور سیاسى تازه‌‌اى موجودیت یافته بود كه با گذشت زمان تفاوت بسیار مى‌‌كرد؛ در گذشته این‌‌كار به تشویق مردان، در كنار آن‌‌ها صورت مى‌‌پذیرفت. اما دردوره مشروطه، زنان پا به پاى مردان در عرصه‌‌هاى مختلف سیاسى متأثر از جو آزادى‌‌خواهى گام بر مى‌‌داشتند. زنان، به دنبال حضور سیاسى، كم كم تشكل‌‌هاى خود را سامان داده، به انجام كارهاى اجتماعى متمایل‌‌تر شدند. نامه یكى از دختران جوان آن روزها به نام زهرا سلطان نظام‌‌السلطنه به برادرش محمدعلى – كه در روسیه تحصیل مى‌‌كرد – حكایت از یك سلسله حركت‌‌هاى اجتماعى در جامعه زنان دارد كه مطالعه آن، به روشن شدن شرایط زنان در دوره مشروطه كمك مى‌‌كند.

 «خانم‌‌هاى ایران یك شركت خیریه درست كرده‌‌اند و دیروز كه جمعه بود، در پارك اتابك یك مجلس كنفرانس و سینماتوگراف ترتیب دادند و با پولى كه جمع مى‌‌شود، مى‌‌خواهند یتیم خانه و مریض خانه و مدرسه براى دخترها درست بكنند…»

 از مهم‌‌ترین انجمن‌‌هایى كه به دنبال برپایى مجلس اول شوراى ملى، زمینه فعالیت‌‌هاى بعدى زنان را فراهم ساخت، انجمن مخدرات وطن بود كه در سال 1329 ق. به ریاست آقا بیگم، دختر شیخ هادى نجم آبادى تأسیس شد. تعداد اعضاى آن به شصت نفر مى‌‌رسید؛ اعضا، تلاش خود را بر تأسیس یتیم‌‌خانه، مدرسه دخترانه، اكابر و تحریم اجناس روسى معطوف مى‌‌كردند. انجمن خواتین و شركت خیریه خواتین ایران – كه براى سامان دادن به اوضاع یتیم‌‌خانه‌‌ها و بیمارستان‌‌ها و مدارس، به جمع‌‌آورى اعانات و كمك‌‌هاى خیرخواهانه مردمى مشغول بودند – در آن برهه فعالیت وسیعى داشتند. مریم مزین‌‌السلطنه رئیس شركت خیریه خواتین، از اداره حفظالصحه خواستار رسیدگى به وضع زنان شد. علاوه بر اقدامات اساسى و بنیادى، رؤساى انجمن‌‌هاى زنان برپایى مجامع هنرى، اجتماعى و تفریحى را نیز جزو برنامه خود قرار دادند. فراخوان نیز نمونه‌‌اى از این‌‌گونه برنامه هاست:

 «عموم خواتین محترم براى مقاصد خیریه از قبیل یتیم‌‌خانه و مریض‌‌خانه و مدرسه دختران، از روى پروگرام وزارت علوم و غیره و مجلس كنفرانس و سینماتوگراف دعوت به عمل مى‌‌آید… حضرت سردار ملى ستارخان و سالار ملى باقرخان نیز حضور خواهند داشت.»

 ایجاد دو مدرسه دیگر تحت عناوین پردگیان و مستورات توسط دختران درةالمعالى، كه در منازل پدرى‌‌شان بدان مبادرت ورزیدند، از جمله فعالیت‌‌هایى بود كه توسط انجمن‌‌ها و تشكیلات زنان انجام مى‌‌شد. این مدارس هر كدام در حدود چهل كودك یتیم از سادات و تهیدستان را به رایگان نگهدارى مى‌‌كرده و تحت تعلیم قرار مى‌‌داده‌‌اند.