پس از فراغت از كار شیخ فضل الله نورى بر آن شد كه به مناسبت سالروز كشته شدن سیدعبدالحمید و سید حسن مراسم باشكوهى برگزار نماید، اما، شیوه برگزارى با مراسم مذهبى سنتى اهالى تهران متفاوت بود. به همین دلیل شیخ فضل اللّه نورى از آن به عنوان رسم و آیینى مخالف دین یاد كرد و به عنوان حربه تبلیغاتى مؤثرى علیه مخالفان از آن استفاده كرد. سید احمد كسروى در این باره مىنویسد:
«چون هجدهم جمادلى الاولى روز كشته شدن سید عبدالحمید و بیستم آن روز كشته شدن حاجى سید حسین مىبود، انجمن اتحادیه طلاب بر آن شد كه روز هجدهم (هشتم تیرماه) سرسال باشكوهى براى آنان بگیرد و از چند روز پیش به بسیج كار پرداخت. بدین سال كه بر گور سید عبدالحمید در مسجد آدینه پارچههاى سیاه پوشانیده و دستههاى گل چید. نیز به ایوان مسجد پارچههاى سیاه كشید، افزار ختم و سوگوارى آماده گردانید. چون آن روز رسید از آغاز روز مردم دسته دسته آمده و به آیین مسلمانى فاتحه خوانده و به شیوه اروپایى دسته گل روى گور گذارده از در دیگر بیرون مىرفتند. یك دسته از قزاق و ژاندارم نیز براى گل گذاردن آمدند و رفتند.
چون هنگام پسین رسید همگى وزیران با علما و نمایندگان مجلس و دیگران در آنجا گرد آمدند. انبوهى چندان شد كه پشت بامها نیز پر گردید. نخست قرآن خواندند و سپس حاجى شیخ محمد واعظ به منبر رفته و داستان گلوله خوردن سیدعبدالحمید را بدان سان كه خود دیده بود، با زبان روضه خوانى، بازگفت و مردم را بگریاند. سپس شاگردان دبستانها با رخت و بیرق سیاه، سرودخوانان آمدند و هر دستهاى به نوبت خود در جلوى گور خطابهاى خوانده و دسته گل فرو گذارده و بیرون رفتند. در هنگام بیرون رفتن ایشان زنان از پشت بام گِل بر سرهاى آنان ریختند. سپس انجمنهاى تهران، باشندگان هر یك به نوبت خود آمده و گُل گذارده رفتند. سید جمال واعظ و ملك المتكلمین و دیگران گفتارها راندند. تا نیم ساعت به شام نشست بر پا مىبود و پس از آن تا سه ساعت از شب رفته نیز مردم آمد و شد مىكردند. براى تهران یك روز خوشى گذشت.
امروز نخستین بار بود كه در ایران، در یك بزم سوگوارى، شیوه ایرانى را با شیوه اروپایى توأم گردانیدند و همین یكى از ایرادهایى بود كه بست نشینان عبدالعظیم به مشروطه خواهان مىگرفتند.» / تاریخ مشروطه، ص 48.