در سال 1224 ق. مسجد شاه، بزرگ‌‌ترین مسجد تهران، به فرمان فتحعلى‌‌شاه ساخته شد و هم او بود كه در سال 1236 ق. میر محمدمهدى را به سمت امام جمعه تهران برگزید و از این تاریخ به بعد پایتخت ایران همواره و پیوسته داراى امام جمعه بوده است:

 1. میر محمدمهدى معمم اصفهانى متولد 1186 ق. فرزند سید مرتضى صدرالعلماء از سادات خاتون آبادى است كه در سال 1236 ق. به فرمان فتحعلى شاه از اصفهان به تهران آمد و به سمت امام جمعه منصوب گردید و تا پایان عمر در سال 1263 ق. یعنى 26 سال و دو ماه در این سمت باقى بود. در صفحه 13، جغرافیاى تاریخى شمیران، نام كامل وى میر محمدمهدى بن میر محمدحسین بن میر محمد صالح خاتون‌‌آبادى آمده است.

 2. پس از درگذشت میر محمدمهدى، برادر زاده و داماد او حاج میرزا ابوالقاسم، امام جمعه تهران گردید. میرزا ابوالقاسم متولد 1215 ق. فرزند میر محمدحسین (مهدى بامداد در صفحه 55، جلد 1 شرح رجال ایران، پدر میرزا ابوالقاسم را میر محسن معرفى مى‌‌كند.) بن مرتضى است. او در سال 1271 ق. (بامداد: 1270) در تهران فوت مى‌‌كند و در مقبره مجللى كه پسرش میرزا زین‌‌العابدین در جنوب دروازه شاه عبدالعظیم (چهارراه مولوى كنونى) ساخت، دفن مى‌‌شود. بعدها آن‌‌جا به قبرستان آقا یا سرقبر آقا شهرت یافت.

 

 

سید ابوالقاسم امام جمعه

«نامبرده در عصر خویش مرد با نفوذى بوده و یكى از كارهاى میرزا تقى‌‌خان امیركبیر كه بر خلاف میل بیگانگان صورت گرفت، در هم شكستن نفوذ روحانیون بود؛ مخصوصاً روحانیونى كه با بیگانگان سروسرى داشته و سودپرست بودند. بنا بر گزارش وزیر مختار انگلیس در تهران میرزا ابوالقاسم، امام جمعه تهران، كه از یك طرف از امپراتور روس هدایاى قیمتى مى‌‌پذیرفت و از طرف دیگر به پالمرستون[1] وزیر خارجه انگلیس نامه ارادتمندانه مى‌‌نوشت، مورد سخط و عتاب امیركبیر قرار گرفت و… این مختص امام جمعه نیست؛ اساساً همه آخوندها مى‌‌خواهند در امور مملكتى و دنیوى دخالت كنند.» / اسناد انگلیس، جلد 60 146 نامه، 7 نوامبر 1849 میلادى مطابق 1266 ق.؛ شرح رجال ایران، ج 1، ص 55.

 در دوران صدارت امیركبیر سربازان در تهران علیه او دست به شورش زدند و در این ارتباط عوامل داخلى و بیگانگان به اتفاق دخالت داشتند. واتسون انگلیسى كه كشورش از دشمنان جدى امیر بود مى‌‌نویسد كه این شورش با مساعدت امام جمعه تهران پایان مى‌‌یابد:

 «… در این وضع و حال حمایت یكى از نجباى عمده قدیمى ایران از داماد بى‌‌نسب شاه[؟] ارزش فراوان داشت؛ ولى دولت را تابع قید سنگین‌‌ترى در برابر امام جمعه تهران گذاشت. این وجود عالیجاه، نفوذ بسیارى در میان مردم داشت و به دستور او دكان‌‌هاى بازار و كاروانسراها را بستند و براى استقامت در مقابل سربازان شورشى مسلح شدند…» / تاریخ ایران، دوره قاجاریه، رابرت گرنت واتسن، ص 349.

  «دكاكین وقف مسجد شاه كه در دست امام جمعه مى‌‌باشد، 42 باب مغازه است…» / آمار دارالخلافه تهران، ص 307.

 «.. گنبد (سرقبر آقا) بقعه‌‌اى مدفن امام جمعه زمان ناصرالدین شاه كه كم كم صورت امامزاده واجب التعظیم و معجز نما گرفته در آن مردم شمع و چراغ روشن كرده، برایش نذورات مى‌‌بردند، تا زمان رضاشاه كه وسایلش جمع و درش بسته شده، معتقدان پراكنده گردیدند.» / تاریخ اجتماعى تهران، ج 1، ص 221.

 در آن دوران یكى از گورستان‌‌هاى تهران همین قبرستان سرقبر آقا بود كه بعدها یكى از خطرناك‌‌ترین محلات تهران را تشكیل مى‌‌داد و مردم جرئت رفت و آمد در آن حوالى را از ترس تجاوز و تعدى اراذل و اوباش گرد آمده در آن حدود نداشتند.

 3. هنگام درگذشت ابوالقاسم پسرش زین‌‌العابدین متولد 1261 ق. صغیر بود؛ پس به فرمان ناصرالدین شاه عمویش سید مرتضى صدرالعلماء كفیل وى در امور امام جمعه‌‌گى پایتخت شد. میرزا زین‌‌العابدین در سال 1280ق. با رسیدن به سن بلوغ عهده دار سمت پدر گردید و امام جمعه تهران شد.

 وى پس از فوت ملا على كنى، اداره اوقاف مدرسه فخریه را نیز بر عهده گرفت تا این‌‌كه سرانجام در 11 ذى‌‌القعده 1321 ق. در سن شصت سالگى درگذشت و در جوار آرامگاه پدر مدفون گردید. / عین الوقایع، ص 152.

 ضیاءالسلطنه همسر او نیز در سال 1315 ق. فوت كرد و در مقبره آقا به خاك سپرده شد.

 میرزا آقاخان كرمانى در كتاب خود، رضوان، حكایتى را چنین نقل مى‌‌كند: «امام جمعه طهران [زین العابدین] به تلاشى عظیم افتاد و بحران سختش روى داد. طولوزان دكتر را به عیادت وى آوردند، خوردن شراب كهنه تجویز كرد. امام جمعه استیحاش نمود كه اگر بخورم به جهنم خواهم رفت. دكتر گفت اگر نخورید زودتر خواهید رفت.» / شرح رجال ایران، ج 2، ص 50.

 میرزا زین‌‌العابدین ملقب به ظهیرالاسلام و داماد ناصرالدین شاه، شوهر دختر سوم او، ضیاءالسلطنه، در 1291 ق. ازدواج كرد بود.

 مادر ضیاءالسلطنه خواهر محمدتقى تجریشى از پیش‌‌خدمتان ناصرالدین شاه بود.

 «تلگراف امام جمعه (میرزا زین‌‌العابدین) كه در تاریخ شنبه غره شهر شوال‌‌المكرم 1306 از طهران به ورشو عرض كرده است، به حضور اعلیحضرت شاهنشاه ایران:

 مژده سلامتى ذات همایون چشم جمیع اهالى محروسه ایران خاصه سلسله علما و دعاگویان [را] روشن [كرد]، مخصوصاً در این ماه صیام… با جمیع رعایا و علما به دعاگویى وجود مبارك اشتغال داشتیم… و درك شرفیابى حضور انور را نصیب فرماید، ضیاءالسلطنه با سایرین سالمند، دعاگو هستند. امام جمعه.» / روزنامه خاطرات ناصرالدین شاه در سفر سوم فرنگستان، ص 435.

 «امام جمعه كه معلوماتش فقط این است كه پسر مرحوم میرزا ابوالقاسم امام جمعه مى‌‌باشد و اگر كسى از او بپرسد تو چه كاره‌‌اى این‌‌قدر ناطقه و تقریر ندارد كه بیان شغل و منصب خود نماید…» / سیاستگران دوره قاجار، ج 2، ص 221.

 «.. نامبرده (میرزا زین‌‌العابدین) براى دست‌‌اندازى به اراضى شمال شرقى تهران ناصرى، آبِ اضافه گردش مزارع حكیمیه (= چاهك = امامیه) را به این امامیه متصل به طهران آورده و بر وسعت كشتزار آن افزوده است.» / جغرافیاى تاریخى شمیران، ج 1، ص 106.

 اعتمادالسلطنه در روزنامه خاطرات، روز 26 ربیع‌‌الاول 1310 ق. مى‌‌نویسد: «درب خانه رفتم امام جمعه (سید زین‌‌العابدین) از حكیمیه به حضور آمد، مدتى با ایشان خلوت شد و عصر چهارصد تومان به جهت ایشان فرستاده شد كه به بعضى علماى فقیر تقسیم كنند.»

 وى در ارتباط با استعمال تنباكو به میرزاى شیرازى، تلگرافى بدین شرح مى‌‌زند: «بغداد – به توسط حاج عبدالهادى تاجر استرآبادى… واقع گردید… بعضى گفتند دست‌‌خط حضرت‌‌عالى این نیست. بعضى گفتند هست چون نسبت به حضرت عالى داده شده بود، شاهنشاه اسلام پناه به جناب امین‌‌السلطان امر فرمودند امتیاز دخانیات به كلى موقوف و برداشته شود و به حالت اولیه رجوع گردد…» / تاریخ بیدارى ایرانیان، ج 1، ص 42.

 «وقتى كه مثل امام جمعه (میرزا زین‌‌العابدین) كسى این گونه ترویج و تعدیل نماید، از مثل امین‌‌السلطان فاسقى و ظالمى كه او را به مرتبه عصمت رسانیده است، دیگر ما از سایرین چه بنویسیم…» / همان مرجع، ص 43.

 ناصرالدین شاه مى‌‌نویسد:».. بعد نایب‌‌السلطنه و جناب امام جمعه به حضور آمدند، جناب امام جمعه دعاى سفر به گوش ما خواند و یك قرآن كوچك بغلى خطى اعلى هم كه همراه آورده بود، به ما هدیه داد…» / سفرنامه عراق عجم، ص 4.

 در جریان شكایت مسیودنى، صاحب امتیاز راه‌‌آهن، از دولت ایران با مذاكره و دخالت میرزا زین‌‌العابدین قضیه حل مى‌‌شود. شرح آن چنین است:

 «چون این خبر به شاه رسید سخت برآشفت و گفت جواب سفارت بلژیك داده خواهد شد همان روز داماد خود آقا سید زین‌‌العابدین امام جمعه را احضار كرد و ماجرا را با وى در میان نهاده، چاره كار را از او خواستار شد… آن‌‌گاه نمایندگان سفارت رضایت‌‌نامه سپرده محضر امام جمعه را ترك گفتند… پس از ساعتى آقا زین‌‌العابدین نزد شاه شتافته جریان را به اطلاع رسانید و شاه یك حلقه انگشترى گران‌‌بها او را ارزانى داشت.» / یادداشت‌‌هایى از زندگانى خصوصى ناصرالدین شاه، ص 102.

 4. میرزا ابوالقاسم پسر میرزا زین‌‌العابدین متولد 22 ذى‌‌القعده 1282 ق. و مادر او دختر دوست‌‌على‌‌خان معیرالممالك (نظام‌‌الدوله) بود. در سال 1304 ق. پدرش او را به بین‌‌النهرین (نجف) براى تكمیل تحصیلات فرستاد و پس از چند سال به ایران مراجعت كرد. در سال 1321ق. پس از فوت پدر امام جمعه تهران شد و چندى بعد در سال 1323 ق. با دختر مظفرالدین شاه، شكوه‌‌الدوله (زن موقرالسلطنه) ازدواج نمود.

 ماجراى این ازدواج كه به رسوایى كشید از این قرار است:

 «و نیز در این مدت زن موقرالسلطنه را، كه دختر مظفرالدین شاه بود، به حكم ولیعهد و مأموریت سعیدالسلطنه رئیس نظمیه در محضر حاج شیخ فضل‌‌الله مطلقه نمودند و براى این كه بدنامى را اصلاح كنند، چهل هزار تومان به موقرالسلطنه دادند و آن زن را كه همه علماى طهرانى طلاقش را صحیح نمى‌‌دانستند، در حالتى كه شوهرش و خودش راضى به طلاق نبودند، پس از چند ماهى امام جمعه طهران (میرزا ابوالقاسم) به عقد خود درآورد و چون احدى نبود كه عقد او را براى امام جمعه اجرا نماید، خود حاج شیخ فضل‌‌الله او را معقوده امام جمعه نمود…» / تاریخ بیدارى ایرانیان، ج 1، ص 304.

 وى از مخالفین مشروطیت و یاران شیخ فضل‌‌الله نورى بود كه پس از فتح تهران در سال 1327 ق. و خلع محمدعلى شاه از سلطنت و بعد از اعدام شیخ فضل الله نورى توسط مشروطه خواهان، به سفارت روس پناهنده شد و شخص امپراتور روس او را به تبعیت روس پذیرفت.

 هیئت مدیره‌‌اى كه پس از خلع شاه تشكیل شده بود وى را از سمتش معزول و برادرش حاج سید محمد را امام جمعه تهران كردند.

 میرزا ابوالقاسم، خوش‌‌محضر، خوش‌‌صحبت و درس‌‌خوانده و ثروتمند و فوق‌‌العاده عیاش و خوش گذران (مانند امام جمعه اصفهان میرزا هاشم) بود. مدتى هم پس از عزل از سمتش به اروپا رفت و اكثر ممالك و شهرهاى اروپا را سیاحت نمود و سرانجام به ایران بازگشت ودر سال 1306 خ. (1346 ق.) در سن 62 سالگى در تهران درگذشت. / شرح رجال ایران، ج 1، ص 57.

 5. میرزا سید محمد پسر میرزا زین‌‌العابدین امام جمعه تهران است. چنان‌‌كه شرحش گذشت در سال 1327 ق. توسط هیئت مدیره با عزل برادرش میرزا ابوالقاسم به سمت امام جمعه تهران منصوب گردید. او در سال 1293 ق. متولد شد (مادرش، دختر معیرالممالك بود) و در سال 1365 ق. درگذشت و در مقبره سرقبر آقا به خاك سپرده شد. میرزا سید محمد یكى از اعضاى دادگاه انقلابى شیخ فضل‌‌الله بود كه ایشان را محاكمه و به اعدام محكوم كردند. / شرح رجال ایران، ج 4، ص 104.

 وى پیش از انتصاب به سمت امام جمعه تهران به حاج سید محمد امامزاده شهرت داشت و از شاگردان آخوند ملا محمدكاظم خراسانى بود.

 

سیدمحمد امام جمعه

 6. دكتر میر سید حسن امامى پسر حاج میرزا ابوالقاسم بن میرزا زین‌‌العابدین مزبور متولد سال 1321 ق. بعد از وفات حاج میرزا سید محمد، امام جمعه تهران، بر حسب فرمان شاه در دوازدهم بهمن سال 1324 خ. / 1365 ق. نیابت تولیت مسجد سلطانى و موقوفات آن و منصب امامت جمعه تهران وى مفوض گردید. / جغرافیاى تاریخ شمیران، ج 1، ص 14.

 روز 28 مرداد 1329 ش. از سوى شخصى با نام نبى‌‌الله نسبت به امام جمعه تهران سوء قصد شد كه موفق نبود.


1. Palmreston