دیهى بوده است در كم و بیش ده كیلومترى شمال شرقى تهران بر سر راه دماوند كه هم اكنون مانند دیگر آبادىهاى اطراف تهران به كام تهران بزرگ فرو رفته و در كام این نهنگ شهر نه از آب و هواى مصفاى روزگار كهنش چیزى باقى است و نه از اراضى كشاورزى و باغات وسیعش.
راجع به این آبادى در طرایق الحقایق: آمده «اصل ده را میرزا على نقى حكیم الممالك ساخت. آقا اسماعیل، پیشخدمت شاه مبرور، آباد نمود و نامش را حكیمیه نهاد و به جناب ظهیر الاسلام آقا میرزا زین العابدین امام جمعه دارالخلافه فروخت و حال امامیه خوانده مىشود.» / طرائق الحقائق، ج 3، ص 302.
بنابراین روشن است وجه تسمیه «حكیمیه« ساختن آن دیه وسیله حكیم الممالك و «امامیه« تملك امام جمعه تهران بر آن بوده است. اما راجع به چاهك و نام دیگر آن، نویسنده تاریخ تهران، بلاغى مىگوید، چاهك نام باستانى این دیه است بر این اساس آبادى مزبور مربوط به دوره قجر نبوده، بلكه بسیار كهن و قدیمى است و حكیم الممالك نیز نباید آن را احداث كرده باشد، بلكه شاید چاهك بیش از آن رونقى نداشته و حكیم الممالك به عمران و آبادى آن همت گماشته و شهرت حكیمیه به آن دیه مزد این همت است. / تاریخ تهران، حجت بلاغى، ج 2، ص 23.
اعتمادالسلطنه راجع به حكیمیه و معرفى چاهك چنین اظهار نظر مىكند: «چاهك نقاط و آثار خرابهاى بود در بین راه تهران به مازندران واقع در جلگه تهران در سمت شرق این شهر و طرف جنوب البرز، بایر و خالى از سكنه، متعلق به ورثه میرزا محمد لواسانى وزیر، جناب میرزا علىنقى حكیم الممالك، پیشخدمت باشى سلام، آن را ابتیاع نموده، قنات آن را دایر كرده، باغى و عمارتى و آبادىاى در آنجا ایجاد كرده و حكیمیهاش نامیدند. / مرآت البلدان، ج 4، ذیل كلمه چاهك.
باز هم اعتمادالسلطنه از این آبادى یاد مىكند: (در سال 1306 ق) «حكیمیه كه از جناب جلالت مآب میرزا على نقى حكیمالممالك بود؛ اینك به جناب شریعت مآب میرزا زین العابدین امام جمعه تهران سلمه اللّه تعالى متعلق است.» / المآثر و الآثار، ص 87.
ناصرالدین شاه در سفر خراسان كه از این راه عبور كرده به حكیمیه به عنوان اولین منزل اشاره دارد: «امین السلطان پیش از ما به طرف دماوند و خراسان حركت كرده كه احدى او را ندیده بود منزل اولش حكیمیه بود… .» / سفرنامه خراسان، ص 4.
اعتمادالسلطنه در روزنامه خاطرات خود در روز 26 ربیع الاول 1310 ق. مىنویسد: «درب خانه رفتیم، امام جمعه (سید زین العابدین ظهیر الاسلام) از حكیمیه به حضور آمد، مدتى با ایشان خلوت شد و عصر چهارصد تومان به جهت ایشان فرستاده شد كه به بعضى علماى فقیر تقسیم كنند.»
«یكشنبه 9 شوال 1291 ق. امین حضرت عرض كرد، هندوانه از حكیمیه، حكیم الممالك فرستاده است به سلطنت آباد.» / روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه، ص 118.
امامیه (قلعه امام جمعه یا قلعه امامیه) – اراضى امامیه را آقا میرمحمد مهدى خاتون آبادى، امام جمعه دارالخلافه (زمان فتحعلى شاه) خریدارى و آباد كرده است. نامبرده در سال 1263 ق. فوت شده است. / تاریخ اصفهان و رى.
چون محمد شاه در سال 1251 ق. در امامیه بوده و از امامیه به تهران رفته است (ناسخ التواریخ، ج 2، از تاریخ قاجاریه، ص 291.) بنابراین در این سال امامیه آباد و قابل توقف شاه بوده است و این سال با دوران زندگى آقا میر محمد مهدى سازش دارد. پس از آقا میر محمد مهدى برادر زادهاش، میرزا ابوالقاسم، امام جمعه تهران (و مالك امامیه) شد و او هم در سال 1271 ق. به رحمت ایزدى پیوسته است. / تاریخ اصفهان و رى.
در سال 1327 ق. پس از فتح تهران به دست مشروطهخواهان و خلع محمد على شاه هیئت مدیرهاى براى اداره مملكت درست شد. یكى از اقدامات این هیئت مدیره اعدام و تبعید كسانى بود كه مخالف اساس مشروطیت بودند. از آن جمله سید ابوالقاسم امام جمعه بود كه شخص امپراتور روس او را به تبعیت روس پذیرفت و تحت حمایت خود قرار داد.
روز سیزدهم رجب 1327 ق. كه حاج شیخ فضلالله نورى را دار زدند، سید ابوالقاسم با وحشت زیادى از قلعه امامیه با شتاب هرچه تمامتر خود را به سفارت روس در زرگنده رسانیده و در آنجا متحصن شد. / شرح رجال ایران، ج 1، ص 56.
«امامیه ده كوچكى است كه فعلاً متصل به شهر تهران شده است.» / فرهنگ جغرافیایى ایران، ج 1، ص 21.
«امامیه دهى كوچك بوده است كه از سوى تهران پارس به شهر متصل گردیده است.» / كتاب اسامى دهات كشور، ج1، ص 235.
عبدالرزاق خان بغایرى این امامیه را قلعه امام جمعه ضبط كرده است. / نقشه تهران، 1328 ق.
سه تن از نویسندگان میان این امامیه و امامیه دیگرى كه ابتدا نامش حكیمیه و (چاهك) بوده فرق نگذاشته و خلط مبحث كردهاند:
1. حجت بلاغى پس از نقل مطالب فرهنگ جغرافیایى درباره این امامیه مىنویسد: «حكیمیه در دو فرسنگى شرق تهران است، اسم سابقش چاهك بوده و سپس حكیمیه شد.» / تاریخ تهران، ج 2، ص 23.
2. حسین كریمان پس از ذكر مطالب كتاب اسامى دهات كه قابل تطبیق با امامیه متصل به تهران است مىنویسد: «این آبادى در ابتدا حكیمیه خوانده مىشد.»
3. مهدى بامداد مىنویسد: «حكیمیه مدتى نامش امامیه بود و اكنون تبدیل به بیمارستان مسلولین شده است.» / شرح رجال ایران، ج 2، ص 49.
در رد گفته حجت بلاغى باید گفت كه امامیهاى كه در فرهنگ جغرافیایى آمده و قلعه امام جمعه نیز خوانده مىشد، غیر از حكیمیه و چاهك است؛ در رد گفته حسین كریمان باید گفت كه امامیه متصل به شهر تهران هیچگاه حكیمیه خوانده نشده است؛ در رد گفته مهدى بامداد باید گفت حكیمیه نامش مدتى امامیه بوده است ولى غیر از این امامیه است و حكیمیه تبدیل به بیمارستان مسلولین نشده است.
امامیه مورد بحث قابل تطبیق با اراضى تهران نو است كه در زمان ظهیر الاسلام آقا میر زین العابدین امام جمعه دارالخلافه صورت آبادانى بیشترى پیدا كرد. نامبرده براى دست اندازى به اراضى شمال شرقى تهران ناصرى آب اضافه گردش مزارع و باغ حكیمیه (= چاهك = امامیه) را به این امامیه متصل به تهران آورده و به وسعت كشتزار آن افزوده است. این اراضى قابل تطبیق با اراضى تهران نو و تأسیسات شركت سهامى شیمیایى ایران و اراضى بیمارستان جرجانى و گورستان قدیم كلیمىهاست و نباید آن را با چاهك (= حكیمیه = امامیه) اشتباه كرد. / جغرافیاى تاریخى شمیران، ص 106.
منوچهر ستوده خود در معرفى محل كنونى این امامیه دچار اشتباه شده و آن را مطابق با بیمارستان جرجانى دانسته درصورتىكه محل امامیه (قلعه امام جمعه) امروزه به بیمارستان بوعلى تبدیل شده است و بیمارستان جرجانى قبلاً كارخانه گودرون و قبرستان یهودىها بوده است. براى اثبات این ادعا كافى است به نقشههاى تهران در تاریخهاى مختلف دقت شود. در این صورت اثبات خواهد شد كه قلعه امامیه در جنوب جاده دماوند بوده و حتى برابر نقشه 1944 م. تا پایان جنگ جهانى دوم هنوز این قلعه وجود داشته و در آن ترسیم شده است.
معیرالممالك مىنویسد: «امام جمعه مردى نیك منظر و خوش محضر بود. هم سرآمد روحانیان زمان بود و هم مبارزى كاردان و سیاست دان. در عمران و آبادى نیز دستى دراز داشت از جمله در زمینهاى بى آب و گیاه واقع در سمت راست جادّه سرخه حصار باغى به مساحت چند میلیون متر و قناتى پر آب احداث كرد و سردر و عمارتى زیبا در آنجا بنا نهاد. از گرد عمارت هشت خیابان عریض منشعب و دامنه آنها تا دیوار باغ كشیده مىشد. هر خیابان دو سه هزار ذرع طول داشت و در دو طرف هر یك نوعى از درختان بىبر و به اصطلاح جنگلى كاشته شده بود. در فاصله خیابانها، چمنستانها، گلزارها، حوضها، جویبارها و درختان بارور بسیار، نظر را لذت مىبخشید و هواى معطر و مطبوع باغ دل را به فرح و انبساط مىآورد. خلاصه آنكه امامیه یا قلعه امام كه به این هر دو نامش مىخواندند بهشتى بود از رنگ و بوى و آباد كنندهاش آزاده مردى نیك خوى و دلجوى.»
مقر ییلاقى امام جمعه اسدآباد شمیران بود. اسدآباد به فرزانه خانم دختر فتحعلى شاه تعلق داشت. / رجال عصر ناصرى، ص 257.
خلاصه اینكه امامیهاى كه امام جمعه فتحعلى شاه آباد كرده و منسوب به اوست و بعدها در اختیار امام جمعههاى بعدى افتاده در شرق عشرت آباد و غرب فرح آباد و مهدى آباد و در ابتداى جاده دماوند آن روز یعنى كمى بالاتر از میدان امام حسین كنونى است. اما امامیهاى كه به ظهیر الاسلام امام جمعه تهران منسوب بوده و پیش از او به نام حكیم الممالك پیشخدمت ناصر الدین شاه حكیمیه مىخواندند و پیش از ایشان هم وجود داشته و در اصل دیه باستانى چاهك بوده چندین كیلومتر از امامیه اولى دورتر و در شمال سرخه حصار و شرق خاك سفید یعنى امامیه كنونى بوده است.