امامه بالا و امامه پایین دو آبادى در شمال شرقى اوشان كه در سال 1328 ق. هنگام نقشه بردارى توسط مهندس بغایرى وجود داشته و در نقشه مزبور ترسیم شده است. امامه داراى قلعهاى استوار و مركز قصران داخل بوده است. مرحوم دهخدا آن را چنین معرفى مىكند: دهى است از دهستان لواسان كوچك شهرستان تهران شمال باخترى گلندوئك.
راجع به قلعه امامه در تاریخ گیلان مىخوانیم: «… [لشكر كوه و گیلان همراه سپهسالار محمد بن نوپاشا [بر موجب اشارت چون به طالقان رفتند اول قلعه فالیس طالقان را فتح نمودند… به پاى قلعه لورا رفتند… از آنجا به سوى قلعه امامه آوردند و آن را مسخر ساختند از آنجا به محاصره قلعه شمیران شتافتند.» / تاریخ گیلان و دیلمستان، ص 157.
یاقوت درباره امامه گفته: «اَنْبامَه قلعة قرب الهى» / معجم البلدان، ج 1، ص 369.
انبامه در قدیم امیرنشین قصران داخل بوده است و آن حدود را وقایعى است، در تاریخ طبرستان ابن اسفندیار درج شده:
«[سلطان طغرل بن ارسلان] چون به دامغان رسید و آن ولایت هنوز به حكم شاه اردشیر [بن حسن بن رستم بن على، از فرقه ثانى از باوندیه طبرستان] بود، مثال نبشت تا چندانكه آنجا باشد علوفه دهند، و با قزل ارسلان [از اتابكان آذربایجان] عهد كرد، و خوار و رى با دیوان گرفت و به دوازده هزار دینار رازى آن روز قلعه انبامه از امیران قصران به نایبان خویش سپرد. / تاریخ طبرستان، ص 152.
این واقعه در اواسط نیمه دوم قرن ششم، در حدود سال 581 بود؛ و قلعه انبامه چنانكه گذشت به نایبان شاه اردشیر سپرده شد، تا آنكه در حدود سال 587 عمادوزّان رازى، از رؤساى معروف شافیه، آنجا را به مدد لشكر قتیبه دختر اینانج وزن قزل ارسلان براى چند ماهى به دست آورد، لكن شاه اردشیر دوباره آنجا را بگرفت. این واقعه در تاریخ طبرستان بدین گونه ثبت شده:
«… عمادوزّان حشر گرد كرد، ]چون شاه اردشیر بن حسن[ با آمل آمدند؛ و به پایان قلعه امامه قصران شد با لشكر قتیبه كذا [(؟)] و مستخلص كرد و رئیس قصران عادل نام را آنجا بنشاند به مدت هفت هشت ماه. دگرباره شاه اردشیر بیامد و محاصره قلعه داد. شب و روز نگذاشت كه آسایند، تا به زدال كانى پهلوان گفتند، مردى بسطامى رسن در سر حائطى افكند و برشد و بعد از آن سى مرد را بر كشیده و به مكابره و قهر قلعه ستدند و عادل را با جمله اتباع و زن و فرزند او كشته، سر عادل را كاه در كرده مدت یك سال به قصران درآویخته داشتند…» / تاریخ طبرستان، ص 155.
استوارى قلعه انبامه بدان پایه بود كه ذكر آن در ردیف قلعه فیروز كوه و قلعه استوناوند رى آمده است. در تاریخ طبرستان در پادشاهى حسامالدوله اردشیر بن حسن مذكور در وقایع فوق، در بیان قلعههاى معمورى كه وى را در اختیار بوده چنین درج شده است:
«… به چندین مواضع كه یاد رفت او را قلعههاى معمور بود با خاصّگان و كوتوال و مشرف و قلعهها و چهارپایان كه ذخیره قلعه بردندى و هفت هزار مرد خاصّه و خاصه در را نام بر جریده عارض بود، و مفصّل این است:
… حرف، درون تمیشه، كوه و دشت: انبامه… سواته كوه، پیروز كوه، استوناوند…» / همان، ص 124.
در آثار ظهیرالدین مرعشى نیز نام انبامه (امامه) در مواردى به چشم مىخورد.
در تعریف و توصیف قلعه انبامه از پیشینیان مطلبى در منابع به نظر نرسید، لكن در عصر ناصرالدین شاه قاجار (در یكى از روزهاى سال 1304 ق. كه وى بدین آبادى رفته بود(، اعتمادالسلطنه وزیر دارالتألیف، به معتمدالسلطان عارف خان افندى مترجم تركى عثمانى دستور داد كه سوار شود و به گرد امامه بگردد، و جغرافیاى آنجا را فراهم آورد. وى در این باب نوشتهاى مفید گرد آورد و در ضمن آن در باب بقایاى این قلعه نیز شرحى نوشت كه ملخّص آن با اندك تصرف چنین است:
«قلعه عتیقه مخروبهاى است واقع در ربع فرسخى شمال شرقى قریه مذكور كه در طرح شبیه مثلث متساوى الساقین است و فقط از سنگ و آهك و شن بنا نمودهاند، و سنگهایى كه در قلعه به كار بردهاند تخته سنگهاى قطور بزرگ است و از وضع معلوم مىشود كه دستى خراب كردهاند نه اینكه به مرور خراب شده باشد. ضلع شرقى و غربى این قلعه پنجاه ذرع و ضلع جنوب مشرقى آن چهل و دو ذرع و كثیر الاضلاع و عبارت از خطوط مختلط است. صحن قلعه صاف نیست، زمینى است عارضهدار و اغلب پرتگاه و پر از سنگهاى بلند كه مانند شاخ از زمین برآمده. صحن قلعه را یك سنگلاخ مانع التردّد نموده است. در سمت شمال قلعه گویا ارك حكومتى بوده و عمارتى هم داشته است. قطر دیوار قلعه در بعض جا دو و غالباً سه ذرع است و نظر به ارتفاع برجهاى بازمانده، ارتفاع دیوارها ده تا دوازده ذرع بوده است. شماره برجها رو به مغرب سه و رو به جنوب دو و رو به مشرق دو كه جمعاً هفت برج در خارج و دو برج نیز رو به جنوب در داخل دارد.، ارتفاع حالیه این برجها از هشت الى یازده ذرع است. در جنب برج جنوبى كه در زاویه واقع است آب انبارى خیلى وسیع و عمیق و محكمى ساخته و آب آن را از دره واقع در سمت مغربى قلعه با تنبوشه آورده بودهاند. راه قدیم قلعه از دره واقع در سمت جنوب شرقى بوده در دو طرف تپه قلعه دو دره است. ارتفاع قلعه از سطح درهها از صد و پنجاه متر الى سیصد متر است…» / كراسة المعى، ص 113.
در مقاله مذكور از دیه امامه نیز سخن رفته، كه خلاصهاى از آن درج مىشود:
«این قریه عبارت از دو محله، و طول آبادى آن از شمال الى جنوب، و سطوح مایله شمالى و مغربى آن از سطوح مایله جنوبى و مشرقى مرتفعتر، و محله «امامه علیا» در شمال و «امامه سفلى« در جنوب واقع است. سه مسجد و دو حسینیه و دو حمام دهقانى و صد و چهل خانه كه چند بابش دو طبقه و مخصوص به اعیان قریه است، دارد. قریب هفتصد نفر اهالى در این قریه مسكون است. محصولات ارضیهاش عبارت از گندم، جو، ارزن، باقلا، نخود، عدس، و میوه جات آن نیز على العموم سیب؛ آلوچه جنگلى و خیلى كم از میوه جات بستانى است. تربت دو امامزاده امامزاده نوراللّه و شاهزاده حسین و یك قلعه عتیقه مخروبه در داخله حدود این قریه به انظار مىرسد.» / همان، نقل از رى باستان، ج 2، ص 398.
امامه كه در شش كیلومترى فشم و در منطقهاى بسیار مرتفع و خوش آب و هوا واقع است و داراى چشمههاى زلال و طبیعتى خیالانگیز است، مانند تمامى دیدنىهاى خوش آب و هواى اطراف تهران در تابستانها پذیراى عده زیادى از تهران نشینان گرمازده است، اما در فصول دیگر اهالى بومى كه جمعیتى بالغ بر هزار نفر مىشود تنها ماندگاران باوفاى این دیهاند. در آنجا قلعه باستانى مخروبهاى به شكل مثلث متساوىالساقین از سنگ و آهك و شن یادگار ایام كهن باقى است و در مغرب آن كوهى است با نام اسكول كه بر ارتفاعاتش سه خانه سنگى مشهور به خانه دیو یا سه لانه دیو (آثارى از عهد باستان) دیده مىشود.
فاطمه انیسالدوله زن ناصرالدین شاه اصلش از امامه بود. انیسالدوله بقعه شاهزاده حسین را با گچ و آجر سفید خیلى متین و استوار ساخت. تربت این امامزاده متصل به محل علیا و مراتع در سمت شمال دیه است. / كراسة المعى، ج 2، ص 113.
چون آثار و زیارت نامه نداشت، نسبش به كدام امام منتهى مىشود فهمیده نشد. / قصران، ص 436.