این بقعه در خیابان باب همایون در جنوب میدان سپه واقع است. طول داخلى آن قریب شش متر و عرض آن چهار متر است. ضریح چوبى زیبایى دارد. اثر قدیمى ندارد. لوحه كاشىكارى كوچك بالاى در آن مورخ به تاریخ 1311 ق. مىباشد. (پارچه روی ضریح «بن حسن» قید شده است).
امامزاده زید – این امامزاده از آثار پیش از دوران صفویه است كه به لحاظ سال تاریخ موجود در آن سومین بقعه متبركه تهران بعد از امامزاده یحیى و امامزاده سید اسماعیل است. در تاریخ 25 خرداد 1315 خ. ذیل شماره 259 در فهرست آثار ملى ایران به ثبت رسیده است. این بقعه در محله بازار، انتهاى بازار بزّازان معروف به بازار امیر، بین چهارسوق كوچك و انتهاى بازار ارسىدوزان قرار دارد. روى صندوق عتیقه مرقد امامزاده زید (ع) در حاشیه افقى، یكى در بالاى چهار بدنه صندوق و دیگرى در پایین چهار ضلع آن تعبیه شده است. حاشیه بالایى حاوى كتیبهاى است كه آن را به خط ثلث بهطرز برجسته منبتكارى كردهاند و مشتمل بر دو آیه اول آیةالكرسى (آیات 256 و 257 سوره بقره) است، بعد از كلمات سمیع علیم كه انتهاى آیه دوم مزبور مىباشد، چنین نوشته شده است: «صدق اللّه العظیم و صدق رسوله الكریم» و در ادامه مرقوم گردیده: «تحریراً فى خامس شهر اللّه رجب المرّجب سنة اثنى و تسع مائه هجریة النبویه علیه افضل الصّلوات»
بدین قرار صندوق مزبور در سال 902 ق. یعنى پنج سال قبل از رسمیت یافتن مذهب تشیع در ایران و جلوس رسمى شاه اسماعیل اول، سرسلسله صفویه، بقعه امامزاده زید تهران در حاشیه شمالى كنار شهر تهران قدیم وجود داشته و زیارتگاه پانصد سال پیش مردم این ناحیه بوده است. بر روى حاشیه پایین صندوق در هر طرف یك كتیبه به خط ثلث بر روى ترنجى طویل به طور برجسته نوشته شده، بر ضلع شمالى: هذه البرئه المقبره امامزاده سید زید بن زینالعابدین بن حسین بن على علیه السلام.»
بر ضلع شرقى: «عمل زبدتىالصناعین استاد حبیب و استاد احمد نجّارالبّاسانین.»
بر ضلع جنوبى: نام بانى صندوق آمده «وقف نمود جناب عمدهالصواحب فىالزمان بانى مبانىالخیرات خواجه قنبر على بن محمد زرین كمرالطّهرانى ادام توفیقه، كه نام بانى صندوق است.
از صندوق كه بگذریم سایر قسمتهاى بقعه امامزاده زید تمامى از آثار دوره قاجاریه است. صحن و ایوان و حجرات آن در زمان ناصرالدین شاه احداث گردیده (به سفارش كامران میرزا نایبالسلطنه در خلال 1297 تا 1301 ق.) / جنةالنعیم، ص 98.
در بالاى دیوار حرم كتیبهاى از خشتهاى كاشى لاجوردىرنگ با خط ثلث كه مشتمل بر سوره دهر اهل اتى بوده كه پس از پایان سوره مزبور در گوشه شمال غربى حرم این اشعار به خط نستعلیق مرقوم رفته است.
به عهد خسرو صاحبقران داراى دینپرور
سلیمان دویم فتحعلى شه ظل یزدانى
قوام ملك شاهنشه جناب آصفالدوله
شد این محكم بناى دیرپا را از هم بانى
پى تاریخ اول سال بنیادى خرد گفتا
بهپا شد كعبه اول به حكم آصف ثانى
به حساب ابجد سال تاریخ فوق 1245ق. مىشود.
بین حرم و ایوان اصلى، دَرِ خاتم زیبایى نصب است كه بر آن عبارات زیر نوشته شده است:
«صانع استاد كریم شیرازى ساكن دارالخلافه 1301»
در ایوان بزرگ بقعه كتیبهاى به خط نستعلیق ذكر شده كه به عهد ناصرالدین شاه ایوان صحن حضرت زید بن على بن الحسین (ع) به امر شاهزاده اعظم امیركبیر نایبالسلطنه كامران میرزا كامكار صورت یافت و در پایان آن نوشته شده: «عمل استاد مهدى ولد مرحوم استاد على كاشىپز سنه 1297».
در اتاق آینهكارى شده جنب حرم، مقبره حاجیه شاهزاده جهان سلطان خانم دختر خاقان مغفور فتحعلى شاه مورخ به سال 1312 واقع گشته و نیز مدفن شاهزاده فتحعلىخان فرزند هفت ساله كامرانمیرزا كه امیر توپخانه بوده و بر سنگ قبر بسیار زیباى آن تصویر برجسته طفل مزبور با لباس امیرى توپخانه و حمایل و شمشیر نیز به سال 1310 ق. حجارى گردیده است. لطفعلىخان زند نیز در جوار امامزاده زید دفن است. لوحه مربوط به لطفعلىخان از این قرار است:
«هوالباقى»
«لطفعلىخان زند فرزند دلاور محمدجعفر خان نواده برادرى كریمخان وكیلالرعایا سر سلسله زندیه است كه تولدش در حدود سال 1187 ق اتفاق افتاده در روزگار پادشاهى محمدجعفرخان، لطفعلى خان مأمور خطه لار و سواحل خلیج شد، چون پدرش به قتل رسید به پایتخت آمد و آنجا را در بهار سال 1203 ق از مدعیان سلطنت خالى نمود و خود در همان تاریخ به پادشاهى نشست و تا ربیعالثانى سال 1209ق سلطنت نمود تا آنكه در پنجم ربیعالثانى سال 1209ق در بم به دست حكمران آنجا گرفتار و كور گردید. طولى نكشید كه خان نابیناى زند در تهران مابین ماههاى جمادىالاخر و رجب سال 1209ق در سن 22 سالگى به قتل رسید و سپس در امامزاده زید تهران به خاك سپرده شد، به تاریخ آبان ماه 1319 خ.».
راجع به تعمیرات بقعه در كتیبهاى به خط ثلث چنین ثبت است:
«در فروردین ماه 1319خ كه تعمیرات ضرورى بقعه امامزاده زید آغاز شد، كاشىكارى گنبد آن هم كه تا آن وقت انجام نیافته بود، مورد نظر وزارت فرهنگ قرار گرفته و در آذرماه 1322خ. پایان یافت.»
كاشىكارى گنبد و تجدید تعمیر ایوان و آینهكارى رواق و حرم و مقبره جنب آن در خلال سالهاى 1316 – 1315 خ. انجام شده است. / آثار تاریخى تهران، ص 22.
در صفحه 331 كتاب «زندگانى من» مستوفى آمده: «در دورههاى سابق بر این دوره تجار مجموعههاى صحن امامزاده زید را در ماه رمضان موقتاً اجاره كرده، هر یك شعبهاى از دكان خود را به آنجا برده نمایشگاهى ترتیب مىدادند و این بهترین تدبیر براى فروش امتعه بود.»
«در تهران قدیم امامزاده زید محل تجمع مردم تهران و یكى از محلهاى گردش ایشان بود كه تعدادى هم از آنها جهت یافتن زن یا دختر و یا پسرى در این معركه حاضر مىشدند و این وضع به قدرى بد شد كه خبرهاى ناهنجارى به ناصرالدین شاه رسید و او از قاآنى شاعر آن دوران موضوع را استفسار مىكند و قاآنى در پاسخ مىگوید: «امامزاده زید یعنى دكانى كه هر آینه صبیه باكره در آن رود تیبه [غیر باكره] باكرّه بیرون آید.» / تاریخ اجتماعى تهران، ج4، ص 340.
براى آشنایى با جایگاه امامزاده زید در میان مردم تهران به مطالبى از روزنامه وقایع اتفاقیه توجه مىكنیم. قاعده دارالخلافه تهران این بوده كه در ایام ماه رمضانالمبارك اهالى شهر از كثرت نقاهت روزه، از صبح تا وقت ظهر در منزلهاى خود به استراحت مشغول باشند… از سه ساعت به غروب مانده الى مغرب قرار این ایام است كه در امامزاده زید به جهت مشغولیت كه روز را به شام برسانند در گردش باشند… الى صبح در امامزاده به گردش خواهند بود.» / وقایع اتفاقیه سنه 1267 نمره نوزدهم.
«.. به جهت مشغولیت، در امامزاده زید جنب بازار و كاروانسراى اتابكیه، كه كسبه اسباب و ظروف و قطعات چیدهاند به داد و ستد و تفرج به شام مىرسانند…» / همان مرجع، نمره بیست ودویم.
«پیش طاقهاى حجرات امامزاده زید، جنب بازار و سراى اتابكیه را در این ایام روزه خوب بستهاند و آنچه اسباب تحفه و قطعه كه در این شهر به هم مىرسیده و از سایر ولایات آوردهاند، همه را آورده در پیش روى حجرات چیدهاند…» / همان مرجع، نمره بیست و چهارم.
مهدى بامداد هم تعبیرى درباره امامزاده زید دارد:
«در دوره فتحعلى شاه به واسطه اینكه در شبهاى جمعه در امامزاده یحیى ازدحام مىشد محل آشنایى مردها با زنها در آنجا بود. در زمان محمد شاه مدتى این كار در امامزاده زید صورت مىگرفت. در زمان ناصرالدین شاه در تیمچه حاجبالدوله، سید نصرالدین و حضرت عبدالعظیم و در زمان مظفرالدین شاه و دوره مشروطیت خیابان لالهزار و در این ایام در همه جا.» / شرح رجال ایران، ج 6، ص 54.
یكى از متعلقات امامزاده زید، مدرسه امامزاده است كه از نوع مدارس قدیم و مربوط به دوران پیش از قاجاریه مىباشد.
جعفر شهرى چنین مىنویسد: «اگرچه مدفون در آن امامزاده واجبالتعضیمى است… اما دالان و حجرات آن جز آن نبود كه انبار و بارانداز كسبه اطراف آن بوده باشد و حوض و فضاى صحنش كه همواره مشتى بیكاره و لخت و عور در آن به شستشوى كثافات رخوت و تن و سر مشغول بوده، در سایه درختان یا گوشه كنار اتاقهایش لنگ پارههایى انداخته استراحت نمایند و ضلع جنوب شرقى آن قهوهخانهاى كه مانند امامزاده سید ولى پاتوق مطربها و الدنگها و هرزگان و منحرفین شده باشد و رواق و مضجعش خوابگاه شبهاى گدایان و ولگردان و بىخانمانها و ظهور بسا اعمال ننگین آنها و روزها خلوتگاه عشاق و فَسَقه گردیده باشد و تنها چیزى كه در آن به چشم نمىآید آنكه كسى براى نماز و زیارت و عبادت به آن رو آورد. مردها و فاعلین كه بچه رقاصهاى مطربهاى قهوهخانه را در كنار و گوشه مسجد و پشت ضریح امامزاده بكشند و پسرها و دخترهایى كه سر بر سر هم به مقبره چسبانده راز و نیاز كرده، در خلوتهاى آن رفع حاجت نمایند. مگر زنهایى كه بنا به عبادت تقدس و مراجعه به اماكن مقدسه دیگر در شب جمعهها و در صحن و كوچه شمالى آن اجتماع كرده از پنجشنبه بازار آن خرت و پرت خرید بكنند و بى هدفهایشان هم بدكارهها را با خود به امامزاده بكشانند، تا اواخر كه وضع آنچنان به افتضاح كشیده شده بود كه كمتر محترمى مىتوانست در آن قدم بگذارد و كمتر بزرگ خانوادهاى كه اجازه دخول به آن به زن و بچه خود داده، آن را زیارتگاه و محل امن بشناسد. / تهران قدیم، ج 2، ص 244.
علاوه بر این نویسنده جنةالنعیم درباره این امامزاده مىگوید:
«به طریق تحقیق این امامزاده زید كه در جامعه تهران است، زید بن حسن بن على نیست، و وى یا در حاجز یا در بقیع مدفون است. و زید بن على بن الحسین هم نیست. وى به تاریخ مسطور در كوفه شهید شد، و یقیناً استخوان او را به رى نیاوردند و بدن شریفش را نقل نكردند و زید بن موسى بن جعفر هم نیست. و وى در «سر من راى» سامره رحلت كرد و مدفون شد و ایضاً زید بن حسن بن موسى ثانى كه از فرزندان موسىالجون پسر عبدالله محض كه آل او را زیود خوانند نیز نیست. از آنكه مدفون وى جز رى مىباشد.»
وى سپس از مجموع تحقیقات خویش با استناد به كتاب منتقلهالطالبیه چنین نتیجه گرفته است:
«زید نامى از امامزادگان كه حَسنى است، به چند فاصله و واسطه به حضرت امام حسن مجتبى (ع) مىرسد. در رى آمده، وفات نموده است و جز این بزرگوار در رى و اطراف آن مزارى كه به دین اسلام معروف باشد، نیست و به واسطه فاصله كثیره كه بین این امامزاده مكرم است با حضرت امام حسن (ع) معلوم مىشود بعد از حضرت عبدالعظیم به رى آمده است.» / جنةالنعیم، ص 153.
عبداللَّه مستوفى مىنویسد:
«یكى از كارهاى رایج، گردش در بازارها بود. مردم، به خصوص اعیان بعد از نماز ظهر و عصر و شنیدن موعظه، براى گذراندن وقت به بازار مىرفتند و خریدهایى هم مىكردند و به بعضى دكانهاى خرازى و بزازى به خصوص دكان حاجى ابوالفتح بلورفروش حكماً سرى مىزدند. بر فرض كه چیزى نمىخواستند بخرند، در صحن امامزاده گردش مىكردند و وقت مىگذراندند و انگاره كار را طورى مىگرفتند كه وقتى به خانه برسند، وقت افطار و سر سفره گسترده بروند. البته گردشى هم در مسجد شاه مىكردند.» / شرح زندگانى من، ج 1، ص 331.