از فرحزاد تا امامزاده داوود چند كیلومتر مسافت است كه زوار آن را پیاده یا به وسیله چارپایان طى مى‌‌كنند و قهوه‌‌خانه و استراحتگاهى معروف به یونجه‌‌زار در بین راه، محل توقف و تجدید قواى گروه زوار است.

 

امامزاده داوود

 

 در سال‌‌هاى پیش بقعه امامزاده داوود(ع) مشتمل بر ساختمان‌‌هاى سنگى بر صحن و طاق نماهایى كم‌‌عمق در اطراف بود. حرم و ایوان‌‌هاى كوچك هم در سمت جنوب صحن واقع بود و تنها گنبد بقعه آن شیروانى سبزرنگ داشت و تا ابتداى سلطنت رضا شاه وضع سابق چندان تغییرى نیافته بود. در اوایل پادشاهى وى به تدریج طاق‌‌نماهاى سنگى اطراف صخره تبدیل به اتاق‌‌هاى یك طبقه یا دو طبقه شد.

 

 

نمایی از امامزاده داوود

 

 در محلى كه طرفین شرقى و غربى دره به یكدیگر نزدیك مى‌‌شود، بالاتر از آبشار كوچكى از دره كیگا، از زمان قدیم بقعه امامزاده داوود(ع) ساخته شده است. بقعه قدیمى این زیارتگاه پیش‌‌تر از زمان صفویه بنا گردیده است. حرم هشت ضلعى كنونى را به طول شرقى و غربى شش متر و عرض تقریبى پنج متر با سرداب زیر آن در زمان فتحعلى شاه قاجار به جاى بناى قدیم كه یقیناً برج ساده سنگى بى‌‌پیرایه‌‌اى بیش نبوده است، ساخته‌‌اند.

 نوشته‌‌هاى روى در اصلى ورودى به حرم كه در سمت شمال آن قرار دارد، مشتمل بر هشت بیت شعر است كه با خط نستعلیق به طور برجسته مرقوم گردیده و مطلع آن این است:

 حَبّذا زین در كه بر این منظر است

جبرئیلش خاك‌‌روب اشهر است

  نام فتحعلى شاه و ماده تاریخى هم در این ابیات هست كه بر اثر عبور دائم زوار و ریختگى قسمت‌‌هایى از خطوط موفق به خواندن اشعار مزبور نشدم. در دیگرى هم از حرم به طرف مشرق به مسجد زنانه باز مى‌‌شود كه داراى كتیبه‌‌هایى به خط نستعلیق بوده است؛ این در شامل نام الله یا پنج تن است و تاریخ 1240 (رقم صفر در آن حذف شده است) نیز در بالاى لنگه راست در دیده مى‌‌شود.

 بنا بر اخطار متولى بقعه در دو سال اخیر طومارها و وقف‌‌نامه‌‌هایى به دست آمده است كه مربوط به زمان شاه طهماسب اول صفوى و فرزند او حیدرمیرزا مى‌‌باشد و مى‌‌رساند كه این شهریار و فرزندش املاك و دهاتى را از الله قلى خان قزوینى خریدارى و وقف امامزاده داوود(ع) كرده‌‌اند.

 بناى قدیمى بقعه پیش از صفویه وجود داشته است، ولى در حال حاضر قدیم‌‌تر از زمان فتحعلى شاه اثرى در آن وجود ندارد. در بالاى در یا طاق‌‌نما یا دهلیزى كه از سمت شمال به در اصلى حرم مى‌‌رسد، لوحه سنگى‌‌اى نصب كرده‌‌اند كه نوشته زیر در پنج سطر به خط نستعلیق برجسته روى آن مرقوم شده است:

 «بسم الله الرحمن الرحیم در عهد پادشاه جم جاه اسلام پناه السلطان ابن السلطان ناصرالدین شاه قاجار خلد الله ملكه بانى بقعه متبركه معظمه نواب علیه شاهزاده حاجیه متعلقه نواب نصرةالدوله صبیه مرحوم بهاءالدوله، والده نواب عمیدالدوله التماس دعا از زائرین و مجاورین دارد. فى شهر جمادى‌‌الاولى سنه 1283.»

 به شرحى كه گذشت درهاى شمالى و شرقى حرم هر دو مربوط به زمان فتحعلى شاه است. بنابراین آنچه شاهزاده حاجیه خانم بانى شده‌‌اند، تصور نزدیك به یقین است [كه] صحن با طاق‌‌نماهاى سنگى سابق بقعه امامزاده داوود(ع) باشد كه در سال‌‌هاى اخیر تغییر صورت یافته است.

 حاجیه خانم دختر شاهزاده بهاءالدوله یكى از دو پسر فتحعلى شاه از بطن خازن‌‌الدوله بوده است. حاجیه خانم دو دختر داشت؛ یكى از آن دو نجم‌‌السلطنه بانى خیر بیمارستان نجمیه و مادر جناب آقاى دكتر محمد مصدق است. (بیمارستان نجمیه در سال 1306 از موقوفات خانم نجم‌‌السلطنه ساخته شده… آقاى دكتر غلامحسین مصدق فرزند محمد مصدق ریاست این بیمارستان را داشتند.)

 در زمان فتحعلى شاه، بقعه امامزاده داوود را با طاق‌‌نماها و دو اتاق مسجد كوچك متصل به آن ساخته‌‌اند و صحن بقعه یا اصلاً وجود نداشته و یا دیوار سنگى ساده‌‌اى بیش نبوده است.

 نسب حضرت امامزاده داوود(ع) از روى لوحه اذن دخول و زیارت‌‌نامه بقعه داوود بن عماد بن جعفر بن نوح بن عقیل بن هادى بن امام زین‌‌العابدین (ع) ذكر شده است.

 در وسط حرم ضریح آلت سازى به سبك معروف جعفرى به رنگ ساده چوب قرار دارد كه طول آن تقریباً 2/5 و عرض آن قریب 1/30 متر مى‌‌باشد. در گوشه شمال شرقى حرم از كف زمین، دریچه پنجره آهنى به طرف سرداب باز مى‌‌شود، كه با چند پله باریك از آن پایین مى‌‌روند و مرقد امامزاده را در وسط سرداب زیارت مى‌‌نمایند. در دره‌‌هاى مجاور امامزاده داود در سمت مغرب و جنوب غربى آن یعنى در آبادى‌‌هاى رندان و سنگان بقعه‌‌هایى به نام امامزاده عمادالدین، پدر امامزاده داوود و امامزاده علاءالدین و امامزاده قاسم و امامزاده عقیل، برادران امامزاده داوود وجود دارد. / آثار تاریخى تهران، ص 215.

 امامزاده داوود در سازمان كشورى اكنون جزو دهستان سولقان از بخش كن شهرستان تهران است. جمعیتش در فرهنگ آبادى‌‌هاى كشور 127 تن درج شده است. انجمن ده دارد و تعدادى گوسفند آن‌‌جا نگهدارى مى‌‌شود.

 «این مكان در تابستان مطاف و زیارتگاه است و هوایش خوش است. در فصل تابستان از پیاده و سواره باید چهل، پنجاه هزار نفر آن‌‌جا بروند. در وسط دره تنگى واقع شده، بد هوا ]و [بى‌‌صفا جایى است. امامزاده هم ظاهراً از سادات زیدیه حسنى باشد، تا درست معلوم گردد خواهم نوشت. جمعى از اعیان تعمیرات كرده‌‌اند، غالباً منهدم شده، اصل بنا را خازن‌‌الدوله زوجه فتحعلى شاه در سنه 1248 گذاشته است. مرحوم مؤیدالدوله، طهماسب میرزا و نصرت‌‌الدوله فیروز میرزا بعض ابنیه به او الحاق كرده‌‌اند.» / روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه، ص 357.

 در كراسه المعى مذكور است كه در صحن امامزاده داوود، سمت غربى در اتاقى كه در قرب حرم امامزاده در جهت قبلى صحن واقع است، قبرى معروف به مقبره قنبر است، كه غلام امامزاده است. قبر مساوى با زمین و لوحى دو قطعه به زیر وى از سنگ مرمر نصب شده كه این مطلب بر او منقوش و منقور است. / كراسه المعى، ج 1، ص 359.

 شاه طهماسب املاك و دیه‌‌هایى را براى بقعه حضرت امامزاده داوود وقف كرد. بعضى حدس مى‌‌زنند كه امامزاده داوود باید از سادات زیدیه حسنى باشد. همان‌‌طوركه اشاره شد بناى اصلى امامزاده را گلبدن خانم خازن‌‌الدوله، زن چهل و یكم فتحعلى شاه، كه اصلاً از مردم گرجستان بود، در سال 1248 ق. ساخت. بعد طهماسب‌‌میرزا مؤیدالدوله (پسر دوم محمدعلى‌‌میرزا دولتشاه) و فیروزمیرزا نصرت‌‌الدوله هر یك ابنیه‌‌اى به آن اضافه و الحاق نموده‌‌اند.

 در صفحه 493 از جلد سوم تاریخ اجتماعى تهران، راجع به امامزاده مزبور چنین آمده: «زیارتگاهى (امامزاده داوود) در چهار فرسخى سلسله كوه‌‌هاى شمال غرب تهران از توابع روستاى (كیگا) در جادهاى سنگلاخ دشوار… در وسط رودخانه، دروازه آن – دروازه‌‌اى در شمال غربى تهران به طرف باغ یوسف آباد از… میرزا یوسف مستوفى‌‌الممالك كه براى رفتن به امامزاده باید از آن به یوسف‌‌آباد و از آن‌‌جا به ونك مستوفى (باغ وقفى همین میرزایوسف) و از آن‌‌جا به فرحزاد و از آن به یونجه‌‌زار و به كتل‌‌خاكى رفته تا به امامزاده برسیم.

 «سنگ‌‌هاى مرمر سرداب را در هشتاد سال پیش (از تاریخ 1326 خ) بر مزار و مرقد نصب كرده‌‌اند. گنبد و بارگاه را مادر فرمانفرما ساخته است.» / جغرافیاى تاریخى شمیران، ص 29.

 درختان بید بسیار كهن چندى در صحن امامزاده داوود (ع) وجود دارد كه مى‌‌رساند بقعه قدیمى این زیارتگاه پیش‌‌تر از زمان صفویه بنا گردیده است.

 دره امامزاده داوود را چون به طرف بالا دنبال نمایند، پس از طى سربالایى تندى به قسمت معروف به هزار چم یا هزار دره مى‌‌رسند كه یكى از جاده‌‌هاى شهرستانك است و پس از خاتمه هزار چم به سرازیرى تند و طولانى معروف به لت رسیده و از آن‌‌جا وارد قریه ییلاقى شهرستانك در دل كوهستان البرز مى‌‌شوند و نیز از همان دره امامزاده داوود به قله توچال و محوطه معروف به چمن مخملى صعود مى‌‌نمایند و مى‌‌توان بالاى توچال درختان سبز دره‌‌هاى مختلف اطراف توچال یعنى شهرستانك، شكرآب، آهار، پس قلعه، دركه و امامزاده داوود را در جهات مختلف مشاهده نمود.

 حسینیه امامزاده را در سال 1326 خ. ساخته‌‌اند و قدمتى ندارد. دره‌‌هاى معروف امامزاده داوود عبارت‌‌اند از: دره چشمه قاسم، دره پاى بشم، دره وارونك، دره یورد غربیلك و باغ‌‌هاى معروف امامزاده هم عبارت‌‌اند از باغ كربلایى عبدالله، باغ حاجى ملك، باغ آقا شیخ مهدى، باغ كربلایى على اوسط و باغ مشهدى قدیر است. / همان، ص 40.

 در دوران قاجاریه امامزاده داوود یكى از جذاب‌‌ترین زیارتگاه‌‌ها و تفرجگاه‌‌هاى تهرانى‌‌ها بود: «خلاصه، در فصل تابستان كه گرما در تهران قدرت و شدت مى‌‌كند، رسم كسبه ولوطیان و بیكاران این است كه پیاده و سواره به طرزى مخصوص از تهران حركت كرده به اسم زیارت امامزاده داوود در میان كوه‌‌هاى البرز به هواخورى و استنشاق نسیم مى‌‌روند… .» / اولین‌‌هاى تهران، ص 392.

 همراه پدر با اتوبوس تا «فرح‌‌زاد» مى‌‌رفتیم. دهكده‌‌اى بود با باغات بزرگ كه معروف‌‌ترین آن‌‌ها «باغ خاله» بود و ما همیشه به این باغ مى‌‌رفتیم.

 كمى آن‌‌جا استراحت مى‌‌كردیم و دوباره به راه مى‌‌افتادیم تا به «سنگ مثقال» برسیم. سنگى بود بسیار بزرگ كه سال‌‌ها پیش یكى از سیلاب‌‌هاى كوهستانى، آن را از جاى كنده و به آن‌‌جا آورده بود. خوش ذوقى تهرانى، اسم آن را «سنگ مثقال» گذاشته بود. آن‌‌هایى كه قاطر مى‌‌خواستند قاطر كرایه مى‌‌كردند و ما هم براى مادربزرگ و مادر الاغ كرایه كردیم و پدر و من هم پیاده راه [مى] افتادیم. در طى راه دیوانه، كه حالا با زنجیر و طناب بسته شده بود (چون مى‌‌گفتند خیلى خطرناك است) به كارهاى عجیبى دست مى‌‌زد. گاهى قربان صدقه خرها مى‌‌رفت! دست به گردن آن‌‌ها مى‌‌انداخت و آن‌‌ها را مى‌‌بوسید! / نقل از در كوچه و خیابان، منظرپور، صص 72 – 71 – 69.

 شاهزاده حاجیه هما خانم متعلقه نصرت‌‌الدوله نیز در آن‌‌جا تعمیراتى كرد و بناهایى به وجود آورد.

 افضل‌‌الملك مى‌‌نویسد:

 «مقبره امامزاده داوود در وسط كوه‌‌هایى واقع شده كه تا قریه كیگا نیم‌‌فرسخ مسافت است؛ ولى در سر مقبره، ده و آبادانى و منازل و خانه‌‌ها نیست كه زوار زیاد بتوانند آن‌‌جا منزل گیرند و راحت باشند. فقط در آن محوطه، چند اتاق زوارى ساخته شده كه هر كس زودتر برود، در آن اتاق‌‌ها منزل مى‌‌كند و یك چند نفرى هم در آن محوطه، چادر مختصرى مى‌‌زنند. یك شب یا دو شب مانده، آذوقه همراه خود را خورده، حركت مى‌‌كنند و بعضى مردمان بى‌‌چادر و دستگاه، در آن محوطه یك شب و یك روز یا چند ساعتى توقف كرده، بعد از زیارت به طرف شمیران و تهران كوچ مى‌‌نمایند.

 خلاصه، در دو ماه تابستان، در چنین مكان تنگى كه آبادانى و دكان و خانه‌‌اى نیست، اهل تهران ازدحامى كرده، هر روزى هزار نفر در آن‌‌جا توقف دارند. در این صورت، هر كسى مى‌‌خواهد در اتاق‌‌هاى ساخته شده منزل كند تا روز آفتاب گرم نخورد و شب به سرماى آن سرزمین مبتلا نشود.

 در تابستان، بر لوطیان تهران حتم است كه به زیارت امامزاده داوود آیند و یك دو سه روزى هواخورى كنند و به تهران مراجعت نمایند. زیارت امامزاده داوود، براى لوطیان، مثل طواف كعبه براى حاجیان است.

 خلاصه، در تابستان این سال، آقا عزیز، سردسته اهل محله پامنار و حیاط شاهى با چند تن از یقه‌‌چركینان كه به یقه‌‌چركینى افتخار دارند، از تهران به امامزاده داوود آمدند. / افضل التواریخ، ص 277.

 محمدحسن‌‌خان اعتمادالسلطنه جایگاه این امامزاده را در میان مردم دوره قاجاریه چنین ذكر مى‌‌كند: «امامزاده داوود كه سجده‌‌گاه جمعى از مقدسین تهران و محل عیش مردم بى‌‌عار و الواط شهر است…» / روزنامه خاط