خیابان مولوى به نام ایشان بود. اهل اصفهان و مانند كریم شیره‌‌اى، سردسته عمله‌‌جات طرب عهد ناصرى و از مقلدان معروف آن دوره به حساب مى‌‌آمد. در زمان كودكى از غلام بچگان خان ملك زاده عزت‌‌الدوله، خواهر تنى ناصرالدین شاه، بود.

 اعتمادالسلطنه در جمعه 8 ذى‌‌الحجه 1302 ق. مى‌‌نویسد: «امروز شتر قربانى را حضور شاه آورده بودند، اسماعیل بزاز در حضور شاه بازى درآورده بود.»

 در 21 ذى الحجه 1305 ق. هنگام مراجعت شاه از شهرستان به تهران اسماعیل بزاز به شاه عرض كرد: «حالا كه به هر سگ و گربه خلعت دادید، ما را هم از این نمد كلاهى« شالى هم به او مرحمت گردید.

 روزى در تكیه دولت در حضور سفراى انگلیس و ایتالیا با اتباعشان، اسماعیل بزاز با قریب به دویست نفر از مقلدان و عمله طرب حركاتى تماشایى، كه مورد توجه ایشان واقع شد، انجام دادند. بعدها وى رییس نقاره‌‌خانه شد و سپس شترخانه و قاطرخانه را به او سپردند.

 اعتمادالسلطنه در 14 رجب 1306 ق. مى‌‌نویسد: «دیشب شاه تماشاخانه رفته بود اسماعیل بزاز بازى سرهنگ مجبورى بیرون آورده بود.»

 ناصرالدین شاه نیز در روزنامه خاطرات خود از بازى آن شب (14 رجب 136) اسماعیل بزاز چنین یاد مى‌‌كند: «.. امشب بازى را حاجى اسماعیل بیرون مى‌‌آورد، چندى است كه مشق این كار را مى‌‌كند كه از روى قاعده و قانون بیرون آمده، بازى در آورد، سه پرده بالا رفت، چون دربست مشق را نیاموخته‌‌اند و تازه اول كارش است نه چندان بى‌‌مزه نه چندان خوشمزه، وسط بود، اما بهتر از بازى‌‌هاى ارامنه بود. تا ساعت شش طول كشید خیلى خسته، خواب آلوده برخاسته آمدیم منزل خوابیدیم.» / روزنامه خاطرات ناصرالدین شاه در سفر سوم فرنگستان، ص 20.

 در كتاب كهنه‌‌هاى همیشه نو، او چنین معرفى مى‌‌شود: «معروف‌‌ترین هنرمند روحوضى كه هنوز هم كم و بیش نام و یادش مطرح مى‌‌شود و تاریخ نمایش تخت حوض، هنرمندى نام‌‌آورتر از او به خود ندیده است، اسماعیل نامى بوده كه بعدها به (اسماعیل بزاز) معروف شد. وى در 22 سالگى از كاشان (یا یزد) به تهران آمد و در سرپولك اقامت گزید. پس از مدت كوتاهى بزاز دوره‌‌گرد شد و به فروش چیت و چلوار و آق بانو و سایر پارچه‌‌ها پرداخت. تا این‌‌كه گذرش به پاتوق بازیگران روحوضى واقع در باغ ایلچى افتاد و پس از آمد و رفت‌‌هایى چندباره با توجه به ذوق و قریحه ذاتى‌‌اش به جمع آن‌‌ها پیوست.

 ابتدا صندوق‌‌كش شد و بعدها كه به همراه جمع بازیگران در كاخ گلستان نقش مرده (آدمى كه چند بار مى‌‌مرده و زنده مى‌‌شده) را ایفا كرد، نحوه اجراى نقشش مورد توجه ناصرالدین شاه قرار گرفت… . وى پس از نمایش برنامه‌‌هاى گوناگون خود سردسته مطرب‌‌ها مى‌‌شود.» / كهنه‌‌هاى همیشه نو، ص 9.

 «.. ساز زدند، اسماعیل بزاز بود، رقاصش بود، رقصید. اسماعیل بزاز كارهاى خنده‌‌دار كرد… .» / روزنامه خاطرات ناصرالدین شاه در سفر سوم، فرنگستان، ص 144.

 اسماعیل بزاز در اواخر عمر از كارهاى مطربى و مقلدى توبه كرد و به مكه رفت و به حاج اسماعیل بزاز معروف شد و نزدیك خانه‌‌اش مسجدى در خیابان اسماعیل بزاز (مولوى) ساخت. وى كتاب حافظ و سعدى را از حفظ مى‌‌خواند. ! رجوع کنید به دلقك.