اسدالله خان ابوالفتح‌‌زاده (برادر سیف الله خان) و فرزند ابوالفتح خان میرپنج كه اصلاً از مهاجرین و از طایفه شریرلوى قفقاز بود كه پس از جنگ روس و ایران (1241تا 1243 ق.) و بسته شدن معاهده تركمن‌‌چاى از قفقاز به ایران مراجعت كرد.

 ابوالفتح زاده پیش‌‌تر با درجه سرتیپى از افسران قزاق‌‌خانه بود. در دوره مشروطیت عده‌‌اى از افسران قزاق در مخالفت با محمدعلى شاه و همراهى ملت استعفا دادند كه وى نیز جزو ایشان بود و از مجاهدین فعال انقلاب مشروطیت و از مدافعین مجلس در شب بمباران مجلس (23 جمادى الاولى 1326 ق.) بود و به همین واسطه، ملیون نامى پیدا كرد و در زمان ورود مجاهدین به تهران در  1327 ق. بسیار تلاش كرد. بعد از فتح تهران از طرف هیئت مدیره مأمور وصول وجه از شاهزاده مسعودمیرزا ظل‌‌السلطان گردید.

 در حدود سال 1328 ق. سفر مختصرى به اروپا كرد و بعد از مراجعت در سال 1330 ق. كه مرنارد بلژیكى به جاى مورگان شوستر آمریكایى رئیس خزانه‌‌دارى كل گردید. او مأمور مالیات ساوجبلاغ و شهریار شد كه بعد از مدت كمى به سبب بدرفتارى نسبت به رعایا معزول شد. چون خانواده و بستگانش پیرو طریقه بهاییت بودند، رقبایش به او نسبت بهاییت دادند و مى‌‌گفتند كه در این مأموریت براى پیشرفت دسته مزبور كار مى‌‌كرده است.

 در سال 1335 ق. (ایران در جنگ بزرگ: 1334 ق./ 1295 خ.) با رفیق صمیمى خود ابراهیم خان منشى زاده كه او هم سابقاً سرهنگ قزاق‌‌خانه و از مهاجرین بود كمیته مجازات را تشكیل دادند و كمى بعد محمدنظرخان مشكوةالممالك را هم در جرگه خود داخل كرده و بعداً دستیاران دیگرى نیز یافتند. كمیته مجازات افرادى را ترور كرد و سرانجام اعضاى كمیته دستگیر شدند و ابوالفتح خان نیز در سمنان به وضع فجیعى تیرباران شد. / شرح رجال ایران، ج 1، ص 163.

 در مورد محل قتل ابوالفتح زاده نظریات متفاوت است. بعضى این محل را آهوان در 40 كیلومترى مشرق سمنان ذكر كرده‌‌اند و برخى نیز وقوع این عمل را در دو فرسخى سمنان ذكر نموده‌‌اند. / تهران به روایت تاریخ، ج 4، ص 1983.

 مستشارالدوله راجع به دستگیرى ابوالفتح‌‌زاده مى‌‌نویسد: «اسامى دو نفر (از اعضاى كمیته مجازات) را كه ابوالفتح زاده و مشكوة بودند و آدرس منزل واقع در دربند شمیران را به او (رئیس ژاندارمرى) داده گفتم خیلى ممكن است كه این دو نفر كه بیكارند هنوز در دربند خوابیده‌‌اند. منزل را با ژاندارم محاصره كرده، وارد مى‌‌شوید و هر دو را با اوراق دستگیر مى‌‌نمایید.»

 پس از رفتن به صاحبقرانیه و شركت در هیئت وزرا، ماژور اووال رئیس ژاندارمرى با تلفن گفت: «اقامتگاه آقایان را محاصره كرده با چند نفر وارد شدم. دو نفر تازه از خواب بیدار شده بودند، دستگیر كردم با  اوراقى كه به دست آمد. حال تكلیف چیست؟« / جغرافیاى تاریخى شمیران، ج 1، ص 391، به نقل از یادداشت‌‌هاى تاریخى مستشارالدوله، صص 120 و 121 كمیته مجازات.

 اسدالله خان (در دوران مشروطیت) در دورانى كه در قزاق‌‌خانه خدمت مى‌‌كرد در انجمن مخفى و سایر جاها خدمات نمایان نمود. او به قصد تنویر نفرات قزاق به آنان مى‌‌گفت؛ «عین‌‌الدوله ما را به اذیت ملت واداشت و… چرا نظام و قزاق‌‌خانه عدالت نخواهند؟… حالا وقت آن است كه ما هم مجلس معدلت بخواهیم و خودمان را شریك ملت و هواخواه وطن دانیم… این حرف‌‌ها در قزاق‌‌خانه مؤثر افتاد و خرده خرده عموم قزاق بیدار شدند… خبر به رئیس رسید… اسدالله خان حبس شد…

 روز شنبه 4 شهر رجب 1324، «امروز جناب حجةالاسلام آقاى طباطبایى كاغذى نوشته براى نایب‌‌السلطنه، در باب اسدالله خان سرتیپ قزاق‌‌خانه كه او را بدون جهت حبس كرده‌‌اند… رئیس فوراً اسدالله خان را از محبس بیرون آورده معذرت خواست… .» / تاریخ بیدارى ایرانیان، ج 3، ص 586.