ازگُل بر وزن بلبل از توابع شمیران در شمال شرقى تهران و مشرق تجریش است و مردمش به كشاورزى و زراعت اشتغال داشته‌‌اند.

 محصولات ازگل علاوه بر میوه‌‌هاى سردسیرى كه محصول مناسب آبادى‌‌هاى شمیران است، به سبب داشتن زمین‌‌هاى مسطح، گندم و جو نیز مى‌‌باشد. پیش از این‌‌كه ازگل نیز به سرنوشت دیگر آبادى‌‌هاى اطراف تهران دچار شود و در دل تهران هضم گردد، این‌‌گونه توصیف شده است، «از قنات و دره آبك در مشروب مى‌‌شود. دبستان و انجمن ده دارد. وسعت كشتزارش گندم آبى 40 هكتار و جو آبى 10 هكتار است و 5 هكتار باغ و قلمستان دارد. از آن‌‌جا گندم و جو و صیفى و یونجه و میوه به دست مى‌‌آید. جمعیتش در فرهنگ جغرافیایى ایران 500 نفر و در فرهنگ آبادى‌‌ها 860 تن درج است. در صفحه 99 المآثر و الآثار آمده كه ارتفاع سر استخر ازگل 1557 متر است و مادر چاه قنات دوشان تپه نزدیك ازگل است.

 ناصرالدین شاه از قریه ازگل دو خواهر همزمان به حرم‌‌سرا (با وجود اشكال شرعى) آورد كه یكى از آنان تا سال 1350 خ. زنده بود و به یاد ایام جوانى همه ساله در ازگل در ماه‌‌هاى محرم و صفر روضه‌‌خوانى برگزار مى‌‌كرد و خرج مى‌‌داد.

 «سه‌‌شنبه 12 ذى القعده 1299 ق. ناصرالدین شاه به دره‌‌اى كه آب ازگل از آن‌‌جاست، آفتاب‌‌گردان زدند و عصرانه خوردند و مراجعت كردند.» / روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه، ص 218.

 ظاهراً والده نایب‌‌السلطنه (كامران میرزا) قصد تصاحب این دره را داشته است. اعتمادالسلطنه در این باره مى‌‌نویسد:

 «رعایاى قریه ازگل از دست والده نایب‌‌السلطنه عارض شده بودند كه آبى از كوه ازگلى‌‌ها حقابه دارند. والده نایب‌‌السلطنه به بهانه غرس اشجار در دو طرف مجراى این آب درصدد تصرف این آب و نهر بوده است. ازگلى‌‌ها به واسطه باغبان‌‌باشى كه از صیغه‌‌هاى خیلى محبوبه پادشاه است، عارض شده بودند حكم شد، بیشتر از سى هزار درخت مادر نایب‌‌السلطنه را كنده دور انداختند.» / روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه، ص 1090؛ جغرافیاى تاریخى شمیران، ج 1، ص 9.

 معیرالممالك مى‌‌نویسد:

 «.. به صحراهاى اطراف ازگل رفته كه باقرقره صید نماید. یكى دو قطعه كوچك در زیر امواج بود…» / وقایع الزمان، ص 74.