ارابهاى كه براى شستن ناپاكىها در مساجد به كار مىبردند.
«امام جمعه نگذاشت سخنش را دنبال كند و به یكباره بانگ برآورد: «اى سید بىدین، اى لامذهب، بىاحترامى به شاه كردى. اى كافر، اى بابى، چرا به شاه بد مىگویى؟…»
از این رفتار او سید جمال (واعظ اصفهانى) بالاى منبر خیره ماند و باشندگان سخت در شگفت شدند… امام جمعه گوش به سخن او نداد، فریاد برآورد: «بكشید این بابى را…» نوكران او با فراشان دولتى كه از پیش بسیجیده شده بودند با چوب و غداره به میان مردم ریختند… در همان هنگام كسانى هم ارابه كُر را در دالان مسجد به تكان در آوردند و مردم از خارخار چرخهاى آن چنین پنداشتند كه توپ مىآورند… / تهران به روایت تاریخ، ج 3، ص 1454، نقل از احمد كسروى، صص 60 و 63.