یاقوت حموى در صفحه 96، جلد هشتم معجم البلدان، مىگوید:
«اذون دیهى از نواحى پهنه قصران خارج از نواحى رى است و ابوالعباس احمد بن حسین بن بابازیدى بدانجا منسوب است.» ابوالعباس سال 495 ق. در اذون متولد شده و اذون در زمان پیدایش نام تهران در سال 261ق. آباد بوده است.
به قرینه زیدى بودن ابوالعباس عالم اذونى توان گفت بدان عهد مردم اذون زیدى مذهب بودهاند. اینكه اذون همان ایون باشد كه فعلاً «اوین» خوانده مىشود، به دلایل زیر بسیار قرین به یقین است:
الف) ظاهراً چنانكه مذكور افتاده مردم هر دو آبادى به مذهب زیدیه بودهاند.
ب) محل هر دو آبادى در قصران خارج است.
ج) در گویش مردم قصران چنانكه هم اكنون نیز معمول است، حرف «ذ« در كلمات به «ى« بدل مىشود. مانند «پیر« به جاى پدر و دهها مثال دیگر. بر این اساس كلمه «اذون« در لهجه فارسى مردم این منطقه «ایون« تلفظ خواهد شد.
آخر سخن اینكه چنانچه این استدلال رویى در صواب داشته باشد و مقبول تلقى گردد، روشن خواهد شد كه «اذون» و «ایون» و «اوین» هر سه نام یك آبادى در قصران خارج تهران است. / تهران درگذشته و حال، ص 393.
در سال 756 ق. در حدود اذون پهنه تهران كه ظاهراً همان اوین كنونى است. شورشى به وسیله امیرزادگان ایغور و به سردارى امیرزاده… بهپاشد… [سربازان] جلال الدوله هفت شبانه روز قلعه اذون را در حصار گرفتند و سرانجام آنجا را بگشودند. قلعه را خراب كردند و آن جماعت را به قلعه صید در زیر تهران فرستادند. / تاریخ رویان، صص 192 و 193؛ تاریخ طبرستان مرعشى، ص 45 ! اوین.