كلمه‌ای‌ انگلیسی‌ است كه در اوایل پرواز هواپیما در آسمان تهران مردم آن را به كار می‌‌بردند و نویسندگان به قلم می‌‌آوردند.

 «… در اواخر جنگ جهانی‌ اول (پادشاهی‌ احمدشاه) قزاق‌هایی‌ كه برای‌ جنگ با نیروی‌ میرزا كوچك خان به گیلان رفته بودند در بازگشت از آن منطقه در جنگل‌های‌ مسیر خود به طیاره‌ای‌ كه سقوط كرده و خلبان آن نیز مجروح بود برخورد كردند. خلبان و هواپیما را با گاری‌ به تهران آوردند. خلبان هواپیما پس از بهبودی‌ در قصر قاجار محل ییلاقی‌ قزاق‌خانه هواپیما را تعمیر كرد و آماده پرواز نمود و قرار شد هواپیما در آسمان تهران یكی‌ دو پرواز نمایشی‌ انجام دهد و پس از آن به روسیه برود.

 آگهی‌ كردند كه در فلان روز در میدان مشق آئروپلان پرواز می‌‌كند. بلیط برای‌ تماشا در چند نقطه به فروش می‌‌رسید. مردم تهران تا آن زمان طیاره ندیده بودند، اسم آن را بلد نبودند و آن را بالون می‌‌گفتند.

 معلمی‌ داشتیم كه زبان فرانسه یاد می‌‌داد. به او می‌‌گفتیم موسیو میرزا علی‌ محمدخان. او می‌‌گفت: «این كه پرواز می‌‌كند بالون نیست و اسم آن آئروپلان است.«

 صبح جمعه پدرم به من و برادرم، هر كدام یك عباسی‌ (چهار شاهی‌) پول داد… در اول فیشرآباد [سپهبد قرنی‌] یك میز و چند صندلی‌ اطراف آن بود و مردم بلیط می‌‌خریدند و از آن‌جا پیاده می‌‌رفتند میدان جلالیه كه پرواز بالون را تماشا كنند. من و برادرم هم قاطی‌ مردم شدیم. خیلی‌ سردمان بود. یك فروشنده دوره‌گرد یك طبق انجیر ریسه‌ای‌ خشك آورده بود و داد می‌‌زد: «آی‌ انجیر… هر سیری‌ یك شاهی‌«كه من و برادرم هر كدام یك سیر خریدیم و قدم زنان خوردیم، خبری‌ از آن آئروپلان نشد. باز یخ كردیم، یك سیر دیگر انجیر خریدیم. خلاصه هر كدام از ما یك عباسی‌ را كه داشتیم، یك شاهی‌، یك شاهی‌ انجیر خریده و خوردیم. جمعیت هم زیاد شده بود… . بالاخره نزدیك غروب شخصی‌ فریاد زد: «آی‌ آمد، آمد، بالون آمد» به دنبال آن صدای‌ غرش موتور هواپیما شنیده شد و طولی‌ نكشید كه یك هواپیمای‌ كوچك به ارتفاع خیلی‌ كم، به طوری‌ كه خلبان آن دیده می‌‌شد در آسمان نمودار شد. از روی‌ یوسف آباد و عشرت آباد دوری‌ زد و از فراز سر تماشاچیان عبور كرد و در میدان جلالیه فرود آمد. صدای‌ هلهله وشادی‌ مردم بر فلك می‌‌رسید. یكدیگر را در آغوش گرفته و می‌‌بوسیدند و جریان را برای‌ هم تعریف می‌‌كردند و دسته دسته این شعر را دم گرفته بودند و می‌‌خواندند و دست می‌‌زدند:

 عرقچیـن بـر سـرم بالون هـوا رفت

   فرنگی‌ توش نشست پیش خدا رفت

 / جغرافیای تاریخی ری، یكرنگیان، ص 165.

 در روزنامه ایران در تاریخ 8 مرداد 1301 نوشته شده: « به طوری‌ كه اطلاع حاصل نموده‌ایم قریباً دو فروند آئروپلان كه متعلق به دولت انگلیس است در هوای‌ تهران پرواز خواهند كرد و ورود آئروپلان‌های‌ مزبور قبلاً به دولت ایران اطلاع داده شده… . اداره نظمیه نیز در اطراف قلعه‌مرغی‌، برای‌ فرو آمدن آئروپلان مكانی‌ اختصاص داده و محبوسین نظمیه هم مشغول تسطیح آن‌جا هستند… .»

 تهران 24 میزان 1302 برابر 17 اكتبر 1923.

 حضور محترم حضرت اشرف آقای‌ سردار سپه وزیر جنگ … در باب بنزین آئروپلان كه چندی‌ قبل اظهار فرمودید… خود اطلاع داده ایم كه مظنه قیمت آن را معین كنند… نماینده كمپانی‌ نفت انگلیس.»

 قهرمان میرزا سالور در شرح خاطرات یكشنبه 20 شوال 1342ق. / 5 خرداد 1303 درباره ورود هواپیمای‌ نظامی‌ به تهران می‌‌نویسد: «یك آیروپلن فرانسوی‌‌ها صبح آمد، رقعه دعوتی‌ هم برای‌ من وافخم الدوله رسید. من اقبال به رفتن نكردم… عصر معمولاً خانه عمیدالدوله [می‌‌رفتم]، دایی‌ و بهاءالدوله، امیر نصرت و اسدالله میرزا بودند، اما آن‌ها دعوت نداشتند. داشتند هم مثل من نمی‌‌رفتند. در این بین پنج آیروپلن در آسمان تهران ظاهر شد، طیران كردند، سه تای‌ آن دارای‌ دو بال (بی‌ پلن)، دو تای‌ آن یك بال داشت و بزرگ‌تر بود. پشت بام تماشا رفتیم صدای‌ زن و مرد خصوصاً بچه‌ها بلند بود.» / رضاشاه كبیر، ص649.

 متن دعوتنامه رضاخان سردار سپه از عین‌السلطنه به شرح زیر بود: «نظر به این‌كه روز یكشنبه 5 برج جاری‌ در ساعت سه بعد از ظهر نمایش پرواز طیارات جدید ابتیاع قشون خواهد بود، وزیر جنگ و فرمانده كل قوا از نواب والا شاهزاده عین‌السلطنه خواهشمند است در روز و ساعت مزبور به محل قلعه‌مرغی‌ تشریف آورند.» / روزنامه خاطرات عینالسلطنه، ج 9، ص 7061.

 به نوشته عین‌السلطنه بسیاری‌ از دعوت شدگان از حضور در فرودگاه قلعه‌مرغی‌ خودداری‌ نمودند و همین امر سبب شد روزنامه‌های‌ طرفدار سردار سپه ضمن فحاشی‌ زیاد به اشخاصی‌ كه نرفته بودند از آن‌ها به عنوان خائنین وطن یاد كنند. / همان مرجع، ص 7064.

 وی‌ همچنین درباره تعداد هواپیماهای‌ خریداری‌ شده و پرواز آن‌ها در آسمان تهران می‌‌نویسد: «آیروپلن‌ها چهارده فروند است. هفت عدد فرانسوی‌ كه از بوشهر حمل شده، معلوم نیست چه علت‌ها به هم كرده كه فقط یك دانه آن آمده، هفت عدد از روسیه ابتیاع شده كه وارد شده است. چهار عدد آن به كار افتاده، سه تای‌ دیگر باز نشده است. این پنج طیاره كه بالا رفت سه تا جنگی‌ و جای‌ دو یا سه نفر است، دوتای‌ آن جا برای‌ چهار نفر مسافر دارد. اول دانه دانه بالا رفتند. توی‌ هر یك یكی‌ از صاحب‌منصبان نشسته بود… نیم ساعت در هوا طیران طول كشید. اسامی‌ آن‌ها از این قرار است: سیستم بركه، تقدیر؛ سیستم هاویلان، شاهین؛ ایضاً هاویلان، عقاب؛ سیستم یونكرس، همای‌؛ یونِكرس، سیمرغ.» / همان مرجع، ص 7065.

 اولین پرواز بانوان ایرانی‌ با هواپیما: هر چند بانوان تهرانی‌ در مشاهده اولین پرواز هواپیما در 5 خرداد 1303خ. بر بالای‌ سرشان دچار وحشت شده و از ترس فریاد زدند. / همان مرجع، ج 9، ص 7065.

 اما چند ماه بعد دو نفر از بانوان ایرانی‌ برای‌ نخستین بار از این وسیله مسافرتی‌ استفاده كردند. روزنامه ایران در این باره می‌‌نویسد: «روز 21 آذر [1303خ.] كه طیاره‌های‌ یونكرس از انزلی‌ پرواز و در قلعه مرغی‌ فرود آمدند دو نفر از خواتین را نیز از انزلی‌ به تهران پرواز دادند. خواتین مزبور اولین خانم‌های‌ ایرانی‌ هستند كه با طیاره مسافرت كرده‌اند، از قرار اظهاراتشان مسافرت با طیاره علاوه بر راحتی‌ و سرعت بسیار پرصفا ست و خواهران و هموطنان خود را به این قسم مسافرت كم زحمت و پرصفا دعوت می‌‌نمایند. / روزنامه ایران، 22 آذر 1303؛ تهران به روایت تاریخ، ج 4، صص 2170 216 2167 خطوط هوایی