كلمه آریا به معنی نجیب، حاكی از نوعی غرور برتریجویانه بود كه آریاییها را به علت قوت جسمانی و زیبایی ظاهری در مقابل همسایگان بومی و عناصر بیگانه به برتریجویی و خودبینی سوق میداد. ظاهراً به همین سبب بود كه هم ایرانیان شرقی عنوان ایرانی و آریایی را برای خود مزیتی میشناختند و هم ایرانیان غربی ماد و پارس به نژاد آریایی خویش مینازیدند.
كشف بقایای معماری سه قلعه عظیم در محوطه ازبكی و یك بنای عمومی متعلق به آریاییهای اولیه در حدود 2500 تا 3500 سال پیش كه اخیراً در دوشان تپه محوطه ازبكی پیدا شده حاكی از آن است كه بزرگترین مركز اقتدار اقوام آریایی در اطراف تهران بوده گردیده است. این تپه در 73 كیلومتری غرب تهران واقع است. / روزنامه آفتاب یزد، 4/10/1384. این كشف و آثار دیگر از این دست، بیانگر پیشینه كهن تمدن آریاییان در گستره تهران است.
دستهای از قوم آریا كه در مهاجرت خویش به ایران باختری رسیدند و این سرزمین را از دست بومیان باستانی آن به در آوردند و آنجا را برای خویش وطن گرفتند به نام « ماد» معروفند. این قوم تا دیر گاهی زیر نفوذ دولت آشور بودند. تاریخ مهاجرت قوم آریا و دسته ایرانی آن روشن نیست. دونالد ویلبر در كتاب ایران در گذشته و حال گفته:
«… در حدود 900 سال پیش از میلاد، ایرانیان كه شعبه خاصی از آریاییها هستند پیدا شدند و در نقاط مختلف فلات ایران سكنی جستند، و به تدریج جای سكنه اولیه را گرفتند. خانوادههای عمده ایرانیان عبارت بودند از: مادها و پارسها… . مادها در ایران غربی مستقر شدند و مدتی توأم با پارسها تحت نفوذ دولت آشور بودند… .»
وی آغاز مهاجرت قوم آریا را در حدود 1500 سال پیش از میلاد گمان برده، و جیمز هنری برستد[1] نیز در كتاب روزگار باستانی این مهاجرت را در حدود 1800 سال قبل از میلاد احتمال داده است. / ایران از نظر خاورشناسان، ص 99.
مردم ماد پیش از آغاز استقلال مدتها تحت نفوذ دولت جبار آشور و گرفتار تاخت و تازها و تهاجم سران آن دولت بودهاند، سرزمین ماد قسمتی از خاك ایشان بود، ماد اصلی عبارت بود از آذربایجان و قسمتی از كردستان و عراق عجم، كه پس از توسعه به دو بخش ماد بزرگ و ماد كوچك تقسیم شد. گروهی ماد را سه بخش پنداشتهاند، در ایران باستان در این باب چنین ذكر رفته:
«بعضی به سه ماد قائلند:
1. ماد بزرگ یا عراق عجم قرون بعد.
2. ماد كوچك یا آذربایجان.
3. ماد رازی یا مملكت ری.
ولی بیشتر ماد رازی را جزو ماد بزرگ به شمار میآورند، چنانكه ری تا این اواخر جزو عراق عجم به شمار میآمده… .» / ایران باستان، ج 1، ص 207.
فقط از آغاز زمانی كه نام مادها وایرانیها در تواریخ قرن نهم آشوریها ذكر شده واز تاریخ پیدایش مادها در عرصه تاریخ ما میتوانیم درباره آریاییهایی كه در كشور همنام خود زندگی میكنند سخن به میان آوریم.
طرفداران تفوق نژادی این اصطلاح را به غلط تفسیر كرده، لغت آریایی را برای تعمیم یك نظر موهوم تحت عنوان بالاترین نژاد مورد استفاده قرار دادهاند. چنانكه در سال 1939 ا.هرتسفلد و آ. كیس این طور نوشتند «… مدارك و اطلاعاتی كه در دسترس ماست ارتباط آریاییها را با نژاد شمالی اروپا تأیید نمینماید… تقریباً از نهصد سال قبل از میلاد به لهجه آریایی در ایران سخن میگفتهاند.» / تاریخ ایران باستان، دیاكونف، ص 45.
عیسی صدیق مینویسد: «در حدود چهار هزار سال قبل آریاییها و از آن جمله اقوام ماد و پارس از طرف ماوراءالنهر و قفقاز به طرف ایران سرازیر شده و قسمتی از آنان از راه هندوكش و دره رودخانه كابل به هندوستان رفتهاند. از اواسط این هزاره آهن در ایران بهكار رفته و در آخر همین هزاره زرتشت سپیتمان پیامبر ایرانی ظهور كرده رسالت خود را انجام داده است.»
تقریباً سه هزار سال قبل گروه دیگری از قبایل آریایی به این مرز و بوم وارد شده بر ساكنان اولیه تسلط یافتهاند. در 2800 سال قبل در سالنامهها و روایات پادشاهان آشور از قوم ماد وپارس سخن رفته است.
در حدود 708 ق.م. دیا اُ كو موفق به متحد كردن قبایل ماد وفراهم ساختن موجبات تاسیس سلطنت گردید.
در حدود 700 ق. م. پارسیها كه تیره دیگری از اقوام آریایی بودند دولت كوچكی به ریاست هخامنش در ولایت شوش (كه آن وقت انشان یا انزان هم میگفتند) بر پا كردند. / تاریخ فرهنگ ایران، ص 33.
مشیرالدوله (پیرنیا) مینویسد: «آریانها یكی از شعب مردمان هند و اروپاییاند. از حیث تحقیقاتی كه راجع به مردمان هند و اروپایی میشود شعبه آریانی شعبه اولی است زیرا آثار تاریخی و ادبی آنها از قرن چهاردهم ق.م. شروع شده، در صورتی كه آثار ادبی یونانی و ایتالیایی بالنسبه جوانتر و آثار ادبی پنج شعبه دیگر نسبت به آثار یونانی و ایتالیایی هم خیلی تازهتر است. آریانها بعد از جدایی از مردمان هند و اروپایی به طرف جنوب رفته باز به شعبههایی تقسیم شدهاند: شعبه هندی، شعبه ایرانی، شعبه سكایی.
آریانهای هندی و ایرانی پس از آنكه مدتها با هم زندگانی كردند، از آسیای وسطی مهاجرت كرده به باختر آمدند و از آنجا شعبه هندی به طرف هندوكُش رفته به دره پنجاب هند سرازیر شد و شعبه ایرانی به طرف جنوب و غرب متمایل شده در فلات ایران منتشر گردید كه به معنی نجیب یا با وفا است. اسم ایران هم در سابق آیران بوده كه بعدها در حدود دو هزار سال ق.م. اَیران و اِیران شده زیرا در ضمن تاریخ عیلام – كه در ذیل بیاید – به قومی برمیخوریم كه گمان میكنند آریایی بودهاند، ولی اخیراً عقیدهای كه قوت یافته این است كه از قرن چهاردهم این مهاجرت شروع شده و تا قرن هشتم امتداد داشته است اراضی به واسطه بیآبی و آب و هوای بسیار گرم آریانها را جلب نمیكرده از این جهت بعد اشغال سیستان به طرف مغرب رفته ولایت جنوبی خراسان و صفحه دماوند و ری را اشغال نمودهاند. / تاریخ ایران قدیم، صص 10-13.
عبدالحسین زرین كوب آریاییان را چنین معرفی میكند:
«كهنهترین نشانهای كه از رد پای ایرانیان باستانی در نواحی اطراف فلات ایران – یا چنانكه خرده بینان میگویند نجد ایران – برای تاریخ باقی مانده است، دورنمای یك «بهشت گمشده» آریایی است كه ایرانیهای نواحی شرقی فلات، به هنگام ترك سرزمین مشترك خویش آن را در پس پشت نهادند و بعدها گه گاه با شوق و حسرت از آن یاد میكردند: آریانه وئجه، ایران ویج.
ایرانیان قبل از ورود به این فلات – كه قرنها قبل از آنها به وسیله بومیهای غیر آریایی مسكون بوده است – میبایست سیر خود را از سرزمین دیگری آغاز كرده باشند.
از پیدایش نخستین انسان تا ظهور پیغمبر خویش – همه چیز را بدین سرزمین آریاها – سرزمین نیاكان آریایی خویش، مربوط مییافتهاند. / تاریخ مردم ایران، ص 16.
[1] . James Henry Breated