این كلمه جز معنای عام كه موطن، مسكن، جای، جایگاه معنی میدهد، در معنی قبر، گور، مرقد، مدفن، دخمه، مقبره نیز به كار رفته است.
/ لغتنامه.
در ایران از هزاران سال پیش ساختن آرامگاه معمول و مرسوم بوده است. ابتدا آرامگاههای دسته جمعی پدید آمد و بعد گونههای دیگر. در تپه سیلك و خوزستان و…آرامگاههای جمعی پیدا شده است. در دورههای بعد تغییراتی در آرامگاهها پدید آمد. استودانهای هخامنشی و آرامگاه كورش و…. از گونههای دیگر آرامگاههای باستانی است.
در دوره ساسانی با اینكه مردگان را خاك نمیكردند، گنبدی برای انوشیروان ساخته شد. بعد از اسلام با اینكه مردگان را به خاك میسپردند، تا دوره قره قویونلوها و صفویان ساختن آرامگاه كمتر مرسوم بود. در این دوره ساختن بارگاه مقدس امامزادگان مرسوم و بعد از آن نصب ضریح نیز معمول شد.
مجموعه حرم امام رضاكهن ترین حرم در ایران نیست بلكه حرم امامزاده علی بن محمد باقر در كاشان از آن كهنتر است. / معماری ایرانی، ص 316.
آرامگاه
در گورستانها و امامزادهها بنا بر رسم آیینی و معمول بر سر مدفن اشخاص نامدار و متمكن بنایی درخور ارج و ارزش او بیش از سطح اشغال گور میسازند كه آن را آرامگاه گویند.
در امامزادهها و گورستانهای تهران بیش از دیگر شهرهای كشور با این پدیده روبهرو هستیم. به دلیل پایتختی این شهر كه نقطه پرگار تمامی فعالیتهای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و … است، بخش اعظم سیاستمداران، دانشمندان، فرهیختگان، قهرمانان ورزشی، هنرمندان و حتی ثروتمندان در تهران گرد آمدهاند. بدین سبب تهرانیان پدیده آرامگاه را از دوره قاجاریه تاكنون به فراوانی دیدهاند. به دلیل همین زیادی آرامگاهها نیز امكان شرح و یادآوری همه آنها در اینجا میسر نیست. بنابراین پارهای از آنها در شرح گورستانها و امامزادهها خواهد آمد و تعدادی را هم برای این بخش برگزیدیم كه شرحی كوتاه از هر كدام میآوریم:
در صفحه 194 كتاب هویت شهر از آرامگاهها چنین یاد شده است:
«بیگمان، آرامگاه، به استثنای مسجد، بیشتر از هر نوع بنای معماری در ایران دوره اسلامی مورد توجه عام بوده است. آرامگاه در نسج جامعه و فرهنگ ایرانی ریشه دوانده، كمتر شهری در این كشور است كه سهمی از چنین بناهایی نداشته باشد. به علاوه، صدها دهكده كه در عرض و طول ایران قرارگرفته، هریك دارای یك یا چند مسجد است. با وجود این، هر گروه ابنیه عمومی، دارای امامزادهای مخصوص به خود است كه مورد احترام اهالی است. به احتمال بسیار زیاد چنین ساختمانهایی مربوط به زمانی نامشخص است و هویت فرد مدفون در آن، آنسان كه در میان عامه مردم شهرت دارد، بر چیزی اساسیتر از روایت محلی متكی نیست. با این همه در نظر مردمی كه به زیارت این اماكن مقدس میروند یا به عبادت و وظایف دینی دیگر میپردازند، اصالت هویتی كه مورد پندار عمومی است بدون خدشه است و بدین گونه چنین بنایی در زندگی مذهبی همه مردم بیچون و چرا جا دارد. / معماری اسلامی، ترجمه ایرج اعتصام، هلین براند، ص 1379 58.
|
آرامگاه ظهیرالدوله
تا قبل از تجدید بارو و ازدیاد مساحت تهران در زمان ناصرالدینشاه، دفن اموات شهر به دو صورت (البته برخی را در خانههایشان دفن میکردند.) انجام میگرفت، یكی دفن در گورستان شهر كه در حدود دروازه شاه عبدالعظیم واقع بوده (قبرستان كهنه) و دیگری دفن در اماكن مقدس بالاخص در امامزادهها. بدین ترتیب، با عملكردی مانند گورستان در خارج شهر واقع شده و به دلیل نوع و خصوصیت كاربری، بعد از توسعه شهر باز هم به سمت دیوارهای خارجی تمایل مییابد.
بعد از گسترش باروی تهران توسط ناصرالدینشاه، قبرستان قدیمی داخل شهر واقع میشود. در دوره پهلوی، دفن مردگان در قبرستانهای داخل شهر قدغن شد و از آن پس، همه اموات در چند قبرستان جدید در بیرون شهر دفن میشدند.
/ استخوانبندی شهر تهران (2 جلد)، حمیدی و حبیبی، 1367، ج 2، ص 113.
«از حدود ده سال پیش، بر اساس مصوبه وزارت كشور و نیروی انتظامی و شهرداری تهران، دفن در گورستانهای اطراف و داخل شهر ممنوع شده است و این گورستانها متروكه اعلام شدهاند. بهشتزهرا در حال حاضر، به عنوان تنها گورستان فعال شهر تهران مشغول فعالیت است.»
آرامگاه حکیم فردوسی
در پایان تذكر این نكته ضروری است كه برای یكجا فراهم آمدن فهرست آرامگاههای نامداران در گستره تهران، تمامی مدخلهای «آرامگاه«، «گور«، «قبر«، «مقبره» و … را در مدخل «مقبره» گرد میآوریم.
سیمترولوژی (Cemeteriology) یا آرامگاه شناسی یک آرامگاه را بررسی کرده و هویت اصلی آنرا در بسیاری جهات شناسائی می کند. مانند اطلاعات آماری درمورد سن و سال متوفیان متوسط عمر آنان، تعداد زنان و مردان و کودکان، علل فوت، آمار مشاهیر چون هنرمندان، سیاستمداران، دانشمندان، ورزشکاران و… همچنین مشخصن نمودن توپوگرافی و موفعیت آرامگاه، تعیین نوع و اشکال مختلف سنگهای قبور، تعیین پوشش گیاهی و نوع درختان منطقه ترسیم نقشه و بخشهای مختلف آرامگاههمچنین ذکر تاریخ و اقوال مختلف و داستانهای مربوط به آن آرامگاه و خلاصه هر اطلاعاتی که بتواند هویت واقعی یک آرامگاه را ترسیم نماید.
سیمترولوژی را نه میتوان باستانشناسی (Archeology) و نه نشانه شناسی (Iconology) نامید گواینکه باستانشناسان گاهی اشاراتی هم به آرامگاهها کرده باشند. با حسرت باید گفت امروزه بسیاری آرامگاههای پرارزش رو به ویرانی است. در کشورهای صنعتی آرامگاه شناسی جزو برنامه درسی برخی مدارس جهان است.
زیارت قبور نیز در فرهنگ ما ایرانیان جایگاه ویژه ای دارد و روان پورسیتاری (یاد نیاکان در زبان پهلوی) ارج نهاده شده ائمه معصومین نیز سفارش اکید دارند که چه در شادی و چه در غم به زیارت مقابر باید رفت تا از اثرات معنوی این کار نه غمها ما را ناتوان کند و نه شادیها ما را مغرور نماید.
در ایران از دیر باز علم انساب در بین برخی از علما وجود داشته و براساس آنها شجره نامه امامزادگان و حتی سادات معاصر را تعیین می نمایند. علم انساب و شجره نامه شناسی یكی از شاخه های تاریخ نگاری محلی می باشد كه از گذشته دور در كشور ما وجود داشته و علما و دانشمندان زیادی از طریق روشهای خاص خود سعی نموده اند كه تاریخچه و شرح حال خاندانهای مختلف را شناسایی و به رشته تحریر درآورند.این رشته بعدها تطورات زیادی یافت و به شاخه های متعددی مانند علم انساب كه دربردارنده نسب قبایل و سلسله های محلی است، علم حدیث دربرگیرنده زندگینامه محدثان است. در برخی از كشورهای اروپایی مراكزی (Family records center) تحت عنوان F.R.C فعال اندکه خانواده ها را تشویق به نگهداری اسناد خانوادگی خودشان در این مراكز می كنند.