یمین السلطنه – شاهزاده محمودميرزا يمين السلطنه( 1345ش.- 1304ق. ) فرزند ظل السلطان مسعود میرزا است.
«درتاریخ دو شنبه 11شعبان 1304ق. مجلس ختنه سوران فرزند ظل السلطان(محمود میرزا) انجام گرفته است. شاید از این تاریخ تا سال 1326 ق که در جریان انقلاب مشروطیت اصفهان به نقل ازروزنامه انجمن مقدس ملی ایران وارد انجمن ولایتی اصفهان می گردد و در سال 1328 در دومین دوره انجمن ولایتی با 56 رأ ی منتخب می گردد. دوران کودکی و نوجوان اش را در عمارت حکومتی واقع در چهلستون همراه برادران و خواهرانش به سرپرستی آقا باشی که امورات اندرونی ظل السلطان را به عهده داشت سپری کرده و یا همراه پدر به شکار گاه های وسیع و ملک های رعیت آباد رفته باشد به هر حال دوران حکومت خود کامه ی پدر با پیدایش مشروطیت در ایران به پایان می رسد و دست تقدیر او را به سال 1334ق. همزمان با جنگ بین الملل اول و تصرف اصفهان به دست سربازان بیگانه روس و حمایت آن ها حاکم اصفهان می گرداند که درواقع حاکمان اصلی شهر فرماندهان روسی بودند در این زمینه اشعاری نسبت به اعمال یمین السلطنه در دیوان مکرم اصفهانی موجود می باشد بعدها نیز در زمان حکومت محمود آقا انصاری امیر اقتدار خواستدار نمایندگی مجلس می گردد که با مخالفت مردم اصفهان روبرو می گردد . در کتاب دیباچه دیار نون از به حکومت رسیدن یمین السلطنه چنین می نویسد:(روس ها به طرف اصفهان حرکت کردند و با نزدیک شدن روس ها سردار اشجع بختیاری حکمران اصفهان به همراه سایر بختیاری ها اصفهان را به قصد چهار محال تخلیه کرد مگر بی بی مریم (مادر علیمردان خان بختیاری که در سال 1308 ش. بر ضد دولت وقت قیام کرد و در27 تیرماه 1308 شهرکرد را تصرف نمود و به دنبال درگیری با نظامیان تسلیم شد و بلاخره در 12 آذر ماه1313 تیرباران گردید) که از خروج خودداری نمود و باعث قوت قلب اهالی اصفهان شد.روز جمعه 12 جمادی الاوّل سال 1334 یمین السلطنه که از طرف روس ها به حکومت اصفهان منصوب شده بود لیکن با وجود بی بی مریم از اظهار حاکمیت ابا داشت از خارج شدن بی بی از شهر استفاده کرد و جشن حکمرانی گرفت که غفلتاً رضاخان و چراغعلی خان سردار صولت و جعفر قلی چرمهینی با پانصد سوار و همراهی قنسول خانه آلمان به شهر حمله کرده و دارالحکومه و ادارات دولتی را متصرف شدند و سعی نمودند که از افتادن شهر به دست روس ها جلوگیری نمایند ولی دو روز بعد سپاه روس طی جنگی بر رضاخان و یارانش تسلط یافته و شهر را از تصرف آنان خارج ساختند .با تصرف اصفهان توسط روس هاآزادی خواهان و علما مجبور به پناهنده شدن به نقطه امنی چون بختیاری گردیدند.با ورود روس ها یمین السلطنه فرزند ظل السلطان در حکومت مستقر گردید و رضاخان و سایر متصرفین قبلی شهر به طرف بختیاری گریختند) یمین السلطنه ساکن تهران می گردد و گرداننده ی امورات ملکی اش در اصفهان را به فرزند خود احمد میرزا و داماد و پسر برادرش جهانگیر میرزا می سپارد . طبق تحقیقات محلی رعایای ایشان او را مردی اهل مدارا با رعیت بر شمردند هر چند دست پرورده ظل السلطان و شراب نوش نظام خودکامه قاجار بود .
در هفتم فروردین ماه 1345 در تهران در گذشت و پس از آوردن جنازه اش به اصفهان در تخت فولاد، شمال تکیه روضاتی به خاک سپرده می شود و مجلس ختمی در مدرسه سلطانیه ( چهار باغ )برای او برگزار می گردد که به تاریخ پنج شنبه 11 فروردین 1345 روزنامه مجاهد اصفهان پیام تسلیتی منتشر می سازد
بر گرداگرد سنگ مرمر قبرش این اشعار از صغیر اصفهانی نقش بسته است :
دل نباید بســـت بر دنیا که در راه فنا هست پویان هروجودی درجهان موجود شد
از لَدو اللِموت وَ انبوُ اللخِراب آمد بدست این که می گردد خدم هرممکنی مشهود شد
آرزو مندان بسی بودند کز دسـت اجل باب های آرزو بر رویشـان مسـدود شد
سودمندآنکسی که چون غواص در بحروجود غوطه ور در جست و جوی گوهر مقصود شد
الغـرض شهـزاده ی والا یمـین الســلطنه آن که همچون نام اورا عاقبت محمود شد
پنج سال افزون ز هشتاد اندر این دار سپنج زندگی کرد و ســوی جنـت موعود شد
خواست تاریخ وفاتش را به نظم آرد صغیر چون که اواز پیش چشم دوستان مفقودشد
کرد بیرون بشــیری از میان جمع و گفت عاقبت محمـود با الطاف حق مسعود شد»(تاريخ و فرهنگ يزدآباد-روزنامه فرهنگ)