نشاندن آینههای خرد بر دیوار خانه و سقف آن به نظم و ترتیب خاص. / لغتنامه.
آینهكاری كه از اجزای معماری داخلی است تاریخچه و پیشینه روشنی ندارد، اما ساختمانهای مجلل پادشاهان صفوی كه در اصفهان و قزوین و كم وبیش نقاط دیگر كشورمان باقیمانده بهترین و فعلاً كهنترین سند موجود از این هنر در سرزمینمان ایران است.
|
تالار آینه
آینهكاری، خود دارای تنوع و انواع فراوانی میباشد كه به هنر و مهارت دست و اندیشه هنرمند آینهكار بستگی دارد تا از شیشه و جیوه و گچ آن نقوش بدیع و دلپذیر كه چشم هر بینندهای را نوازش میدهد، پدید آورد.
این هنر در دوران قاجاریه بسیار رواج یافت و در كاخهای شاهان قاجار و اماكن مذهبی و حتی در عمارات رجال و متمولین بسیار متداول گردید. اوج آینهكاری را در شهر تهران در كاخ گلستان و تالار آینه و بخشهای دیگر ارگ سلطنتی نظیر شمس العماره مشاهده میكنیم. البته باید آینهكاری بسیار زیبای سر قبر آقا وعمارت معیرالممالك واقع در باغ فردوس شمیران و عمارات مذهبی و كاخ موزه سبز در كاخ سعدآباد از دوره رضا شاه را نیز از نظر دور نداشت.
در دوره قجر استخوان بندی آینه كاری را استادان آینه كار شیرازی تشكیل میدادند.
كریم پیرنیا در انتقاد از افراط در آینهكاری بعضی از حرمها مینویسد:
«البته در مسجدها هرگز آینهكاری نمیشود و تنها در حرمها به كار میرود. ولی آنچنان در آن افراط میكنند كه روحانیت را از فضا میگیرند. در زمان صفویان كارهایی زیبا انجام میشده مانند آینهكاری مُذَهب در قله گنبد كه بسیار زیباست. ولی در روزگار قاجاریان این كارها بزرگتر گشته و از رنگهای زننده هم بهره گیری شده كه همه ملاحت و حرمت را از ساختمان گرفته است.» / معماری ایرانی، ص 331.
جعفر شهری در باره اجرای آینه كاری مینویسد:
«قاعده كار آن بود كه بنّا و گچكار زیركار آن را به صورتی كه نقش آن بود آماده ساخته در اختیار آینه چسبان میگذاشت و او آنها را اندازه گرفته كاغذ بری و مقوابری نموده آینههایش را فراهم ساخته به كار میپرداخت و چسبانیدنشان هم به وسیله گچ (كشته) و شیره (جوشانده انگور شیرین یا كشمش یا خرما یا توت كه بر اثر جوشاندن به صورت رب درآید) كه مخلوط میكردند انجام میگرفت.» / تاریخ اجتماعی تهران، ج 2، ص 433.
تالار آینه |
روزنامه وقایع اتفاقیه به تاریخ 23 شوال 1267:
«عمارت پادشاهی در میان ارگ دارالخلافه تهران مدتی است كه تعمیر میشود و بعضی اتاقها را نیز تازه میسازند و در اكثر اتاقها استادان قابل از نقاش و گچبر و شیشه بُر، مشغول نقاشی و آینهبندی میباشند و به طوری خوب با زینت و آراستگی ساختهاند...»
/ اولینهای تهران، ص 132.
ظاهراً آخرین اقدام ناصرالدین شاه در قصر صاحبقرانیه آینهكاری تالار آنجاست كه دو سال پیش از كشته شدنش انجام گرفته است. اعتمادالسلطنه درباره این موضوع مینویسد:
«امروز بندگان همایون ورود به صاحبقرانیه میفرمایند. صبح به خانه تولوزان رفتم. ناهار را با او خوردم.... تالار صاحبقرانیه را ده بیست تا آینه بزرگ نصب كردهاند و بالاو پایین آینهها را از آینههای كوچك گیلاوی (گیلویی/ گلویی) ساختهاند، بد نشده است. شاه تشریف آوردند در تالار و تمجید زیادی از سلیقه خودشان فرمودند كه دستورالعمل این قسم آینه كاری را داده بودند. / روزنامه خاطرات، ص 903.
آینه كاری حرم امامزاده زید كه در نوع خود كم نظیر است به دوره ناصری تعلق دارد. عطاالله خانبلوكی در پژوهشی تاریخچه و خصوصیات این آینه كاری را چنین توصیف كرده است:
«با ورود به حرم، شكوه و جاذبه روحانی آن یكباره ارتباط زائر را با دنیای مادی گسسسته و او را با رشتههای محكمی از خلوص و ایمان به معنویت پیوند میدهد.
سقف این حرم با شكوه، با گنبد مرتفعی پوشیده شده و به نحو بسیار شیوایی آینهكاری گردیده است. این آینهكاری اماكن متبركه ایران است.
در این محل استاد آینه كار با زیرسازی، اشكال زیبا و متناسب به وجود آورده است كه نظیر آن را در كمتر بنایی میتوان دید.
مقرنسها، بند اسلیمیها و گرههای كار شده ممكن است در نظر اول كاری چشمگیر جلوه نكند، اما اگر به دقت مورد توجه قرارگیرد ملاحظه میشود كه هر یك از آنها روی ضابطه كار شده و استاد هنرمند به خاطر علاقه ذاتی و احترام و ارادتی كه نسبت به خاندان رسول خدا)ص) داشته است، نهایت ذوق و اخلاص را به كار برده و چنین بٌعد آینهكاری را در زیر گنبد عظیم بقعه به وجود آورده و بدنههای بنا را این طور برجسته كرده و توانسته از فاصله دور زوایای نوری را به خوبی نشان دهد.
در آینهكاری این حرم بر خلاف اكثر اماكن متبركهای كه در چند دهه اخیر آینهكاری شدهاند از شیشههای سفید كه انعكاس نور آینه آن چشم را آزار میدهد استفاده نشده، بلكه شیشههای سبز به كار رفته كه انعكاس ملایم نور آن جلوهای روحانی به محیط بخشیده است.
در آینه كاری این مكان از طرحهای مختلفی استفاده شده است.
از مركز گنبد تقسیمی به صورت گره ده شروع میشود و بعد ده آویز مقرنس دور دایره مركزی كار شده، آن گاه شش چشم گاوی به عرض چهل سانتیمتر در شعاع دایره گردانده شده است. كار یك قالب نیست كه بتوان روی جام كش كار كرد. به خاطر اینكه یك دایره را وقتی گریز از مركز میكنند به فاصلهای كه پیش میرود نقشه بزرگتر میشود و از حالت یك شكلی بیرون میآید. اگر دقت شود ملاحظه خواهد شد در این قسمت از كار ششهای نزدیك به دایره مركزی گنبد كوچك و در عوض طبلهای شش پایین دایره بزرگ است.
با اینكه آینه كار میتوانسته در آنجا كاری را پٌر كند كه ردیف را دور بزند، به خاطر آنكه در یك تیزه گنبد پایین بزرگ كار كرده و محاسبه را طوری انجام داده كه كار دقیق دور تا دور گنبد میگردد.
بعد از آن یك حاشیه هشت زهره است و پس از آن بین مركز و كمر بند گنبد از بند اسلیمیها استفاده شده؛ بند اسلیمیها دور تا دور تسمه دارد و داخل آن الماس تراش كار شده است. سپس داخل بندها یا اسلیمی با بومها به صورت بازوبندی، شش و هشت چهار لنگه پر شده و در مركزی كه ترنجها و بند اسلیمیها به هم رسیدهاند یك دایره تشكیل داده كه آن هم به صورت گره كار شده و خطوط هندسی آنها را با دو تسمه مشخص میكند كه به گونه زاویه دار بر جسته میشوند.
در عین اینكه در یك بیضی نیز دوباره همین كار را تكرار كرده است، در گره كاری و كنج پر كردن كمال استادی و مهارت را به خرج داده است تا آنها را دست و پا شكسته نكرده و تنها به پر كردن داخل آنها اكتفا كند، بلكه نهایت ذوق و دقت را به كار برده تا وقتی كه مثلاً یك طبل در كنار كار واقع میشود كج قرار نگیرد و دقیقا 1/4 و یا شكلی را به كار برده است كه برگردان كار جواب داخل را بدهد.
از خورشیدیها به خاطر نما و جلوه دادن به كار استفاده كرده و پایینتر از آنها در پایان ترنج آن حاشیه كار را با ظرافت به صورت پرده و نیم دایره در آورده و ریشههای پای پرده را نیز به خوبی مجسم كرده، و داخل آن را نیز به صورت طبل شش چهار لنگه كار كرده است .
بالای كمربند گنبد چهار پنجره به صورت شبكه بری طرح بند اسلیمی وجود دارد كه توسط آنها هوای حرم تهویه میشود. این پنجرهها نیز آینهكاری شده است.
برای تفكیك كار، در آینهكاری كمربند گنبد نهایت هنرمندی به كار برده شده و كار را به صورت طاقچهای كه گنبد را از بدنه و طاقنما جدا میكند ارائه نموده است. به طوری كه میتوان گفت كمربند مرصعی دور تا دور گنبد به وجود آورده و با ریزهكاری و ظرافت نام پنج تن آل عبا را به صورت ریز در كمرگنبد نوشته و در كتیبههای ترنجی آنها را تكرار كرده است آن طور كه در نظر اول به چشم نمیآید.
در چهار گوشه حرم چهار گوشواره وجود دارد كه در میان آنها چهار فخری (محراب) قرار گرفته است . این گوشوارهها و فخریها در ده پا مقرنس كار شده و به نسبت ارتفاعی كه دارد استاد آینه كار توانسته به خوبی و از روی ضابطه آنها را پیاده كند. در پایین آنها از قابهای آینه استفاده كرده و در فخریهای وسط طبلهای شش به كار برده است... .
در زیر كتیبه كاشی حرم نیز حدود سی سانتیمتر در دو پا قطار مقرنس كار شده و پایین آن قابهای بدنه كه با زیرسازی انجام شده به صورت قابهای تركبندی شده در آمده قرار گرفته است. در این قسمت در مجموع چهار سر دری و هشت ستون دیده میشود كه روی هر ستون به صورت برجسته جای شمعدان كار شده و هشت قاب كه در هر زاویه دو قاب به صورت قائم كنار هم قرار دارد. داخل هر قاب به صورت بیضی است و اشكال ترنج كه در كنار قاب واقع شده با الماس تراش پر شده. برای بومی كه به صورت ترنج كار را تقسیم كرده از آینه قدی (جام) استفاده شده است. / تاریخچه مختصری از امامزاده زید، نوشته خانبلوكی، نقل در تهران به روایت تاریخ، ص 1195.
در دایرةالمعارف اسلامی در سخن از آینهكاری چنین آمده:
آینهكاری، هنر ایجاد اشكال منظم در طرحها و نقشهای متنوع، با قطعات كوچك و بزرگ آینه، به منظور تزیین سطوح داخلی بنا، حاصل هنر آینهكاری ایجاد فضایی درخشان و پر تلألو است كه از بازتاب پیدرپی نور در قطعات بیشمار آینه پدید میآید. پیشینه این هنر كه یكی از رشتههای هنر تزیینی ایران در داخل ابنیه و از ابتكارات ویژه هنرمندان ایرانی به شمار میآید، به سبب كمبود مدارك و شواهد، چه به شكل نمونههای بازمانده، چه به صورت اسناد و مدارك مكتوب، چندان روشن نیست. بنابر مدارك موجود، گویا برای نخستین بار آینه در تزیین بنای دیوانخانه شاه تهماسب صفوی (930 - 984ق / 1524 - 1576م) در قزوین به كار گرفته شده است.
با آگاهی از اینكه ساختمان دیوانخانه قزوین در 951ق / 1524م آغاز گشته و در 965ق / 1558م پایان یافته است، میتوان نتیجه گرفت كه پیشینه كاربرد در بنا حداقل به نیمه سده 10 قمری / 16 میلادی میرسد. كاربرد آینه در ساختمان كه در قزوین آغاز گردید، پس از انتقال پایتخت از قزوین به اصفهان (1007ق/ 1598م(، در این شهر و دیگر شهرهای ایران چون اشرف (بهشهر) گسترش یافت (سفرنامه به انگلیسی، توماس هربرت، نیویورك، 1972م.) و در تزیین بسیاری از كاخهای دوره صفوی، كه شمار آنها به نوشته شاردن تنها در اصفهان به 137 دستگاه میرسید (سفرنامه شاردن قسمت شهر اصفهان، ترجمه حسین عریضی، ص 96) از این هنر بهره گرفته شد. در این میان كاخ معروف به آینهخانه كه به سبب به كار بردن آینه بسیار در تزیین آن بدین نام شهرت یافته بود، جایگاهی ویژه داشت. آینهخانه به روزگار پادشاهی شاه صفی (1038 - 1052ق / 1242 - 1269م) در كنار زایندهرود ساخته شد. سقف و تالار و ایوان و دیوارهای این بنا، با آینههای یكپارچه به درازای 1/5 تا 2 متر و پهنای كمتر از یك متر آراسته شده بود و بازتاب تصویر زایندهرود و بیشههای ساحل شمالی آن در آینهها منظرهای جالب و دلپذیر پدید می آورد. میرزا مظفر تركه كه از منشیان دربار شاه عباس دوم بود، در وصف این بنا شعری سروده و آن را «پا تا سر آینه» وصف كرده است. / لطفالله هنرفر، گنجینه آثار تاریخی اصفهان، صص 576 - 578.
از همین دوره (سده 11 قمری / 17 میلادی) است كه در شعر شاعران ایرانی به نام «آینه خانه» و تحسین و ستایش آن برمیخوریم / تذكره میرزا طاهر نصرآبادی، ص 58.
آینهكاری در خانههای برخی دولتمردان روزگار صفوی به كار گرفته میشد. / سفرنامه آدام اولئاریوس، ص 221
آدام اولئاریوس
در ساختمان چهل ستون نیز كه از بناهای دوره شاه عباس دوم (1052 - 1078 ق / 1667 - 1642م) است، از آینهكاری به عنوان تزیین بنا استفاده گسترده شده است. افزون بر آینههای قدی یا بدننما، شیشههای لوزی شكل رنگارنگ و قطعههای كوچك آینه برای آراستن سقف و بدنه ایوان و تالار به كار رفته و ستونهای هجدهگانه ایوان از آینه و شیشههای رنگین پوشیده بوده است. كارری كه سفرنامه خود را در 1105 ق / 1649م نوشته، در شرح بازدید از خانه و كاخ میرزا طاهر، فرمانروای آذربایجان كه در تبریز، از اتاق آینهكاری بنا سخن میگوید و مینویسد نهتنها دیوارها بلكه روی بخاری این اتاق با قطعات درخشان آینه تزیین شده به طوری كه «در زیر اشعه آفتاب صحنه جالب و خیرهكنندهای ایجاد میكند.» / سفرنامه كارری، جملی كارری، عبدالعلی كارنگ، ص 34.
از سقوط اصفهان در 1135 ق / 1723م تا پایان سده 12 قمری / 18 میلادی به جز بنای كاخ وكیل در شیراز، بنای آینهكاری شده دیگری نمیشناسیم. این بنا نیز در 1209 ق / 1794م به فرمان آقا محمدخان قاجار ویران گردید و آثار قابل حمل آن از جمله آینههای بزرگ و دو ستون سنگی یكپارچه و درهای خاتم و جز آن برای توسعه و بازسازی ایوان دارالاماره تهران كه بعدها به ایوان تخت مرمر مشهور شد، به این شهر حمل گردید. / تاریخچه ساختمانهای ارگ سلطنتی، ص 45.
در طول سده 13 قمری / 19 میلادی آینهكاری به تدریج رونق روزافزون گرفت و در دهههای پایانی این سده به فرازی تازه رسید. در این دوره آثار زیبایی چون تالار آینه كاخ گلستان و تالارها و اتاقهای شمسالعماره كه از نظر زیبایی و ظرافت در آینهكاری كم مانند است، پدید آمد. در آغاز سده 14 قمری / پایان سده 19 میلادی، هنرمندان آینهكار دو اثر كمنظیر پدید آوردند، كه یكی آینهكاری دارالسیاده آستان قدس رضوی است. / راهنمای تاریخ آستان قدس رضوی، علی مؤتمن، ص 118.
و دیگری ایوان آینه صحن جدید آستانه حضرت معصومه)ع) در قم. / گنجینه آثار قم، عباس فیض، صص 1/516.
آینهكاری این ایوان در 1345ش. تجدید گردید. نمونه تكامل یافته این هنر را در آینهكاری كاخهای شهوند در سعدآباد شمیران (1306 ش.) و مرمر در تهران (1315ش.) میتوان مشاهده كرد. در دهههای پایانی همین سده، آینهكاری به گونهای محسوس از محدوده اماكن مقدس و كاخها بیرون آمد و به صورتی گسترده حتی در بعضی خانههای مسكونی و مراكز عمومی چون، تئاترها، رستورانها، مهمانخانهها، فروشگاهها و آرامگاههای خصوصی و جز آن به كار گرفته شد. / سیری در صنایع دستی ایران، آرتور پوپ، ص 401.
پیدایش آینهكاری: آب و آینه همواره نزد ایرانیان به صورت دو نماد پاكی، روشنایی، بخت، راستگویی و صفا شمرده شده است و شاید به كار گرفتن آینه به عنوان یكی از آرایههای بنا با این امر بیارتباط نباشد. بهرهگیری از قطعههای آینه و آینهكاری به صورتی كه اكنون مشاهده میگردد، خاستگاه و ریشهای اقتصادی دارد. آینههای شیشهای كه از سده 10 قمری / 16 میلادی به عنوان یكی از اقلام وارداتی از اروپا، به ویژه از ونیز به ایران آورده میشد، به هنگام حمل و نقل در راه میشكست. هنرمندان ایرانی برای بهرهگیری از این قطعههای شكسته، راهی ابتكاری یافتند و از آنها به صورت آینهكاری استفاده كردند. / دانشنامه.
بیت زیر از بینش كشمیری از شعرای سده 11 قمری / 17 میلادی، گویای این حقیقت است:
هـر پـاره دلـم چمنی از نگاه اوست
آینه چون شكسته شد آینهخانه است
در سده 13 قمری / 19 میلادی كه آینهكاری رواج و رونق و ظرافت و دقت بیشتری یافت، جامهای نازك آینه ویژه آینهكاری در آلمان ساخته و به ایران فرستاده میشد. / سفرنامه، هانری رنه (دالمانی) از خراسان تا بختیاری، ترجمه همایون فرهوشی، ص 429.
این جامها را آینهكاران ایرانی میتوانستند به آسانی به اشكال هندسی دلخواه ببُرند و به كار برند. در آغاز آینهكاری به صورت نصب جامهای یكپارچه بر بدنه بنا معمول بود. در چهل ستون اصفهان بر دیوار سر حوض، آینهای بزرگ و شفاف نصب كرده بودند كه «آینه چهل ستوننما» یا «جهاننما» نامیده میشد و بزرگی و روشنی آن بدان حد بود كه تصویر مردمی كه از درب عرابه چهل ستون (با فاصله حدود 180 متر از بنا) وارد میشدند، در آینه دیده میشد. / جابری انصاری، ص344.
سپس قطعههای آینه به تدریج كوچكتر گردید، تا آنكه در پایان سده 13 قمری / 19 میلادی قطعههای كوچك آینه به شكل مثلث، لوزی، ششگوش و جز آن درآمد و هنرمندان آنها را به صورت الماس تراش به كار بردند. گذشته از اینها، آینهكاران ایرانی از شیشههای محدب كه به صورت آینه درمیآورند، نیز استفاده میكنند. / هنر ایران، آرتور پوپ، پیش گفته، ص 401.
رایجترین طرحها در آینهكاری طرح مشهور به گره است، كه از نظر گوناگونی اشكال و تنوع كاربرد آن در رشتههای مختلف هنر ایران، در نوع خود مانند ندارد. طرحهای دیگر چون قاببندی به شیوههای گوناگون و یا تركیب و تلفیقی از آنها (به ویژه در آینهكاری سقف) شمسه، ترنج، لچك، قطارسازی، اسلیمی، مقرنس و نیمكرههای گود كه به كاسه مشهورند، متداول بوده و اكنون نیز معمول است. در مواردی كه در آینهكاری قطعههای بزرگ آینه به كار میرفت، معمولاً سطح كار را با رنگ سفید نقاشی میكردند و طرحهای متنوع بر آن پدید میآوردند. كهنترین آینه كاری از این نوع در كاخ جونقون بختیاری به كار رفته و رنه دالمانی تصاویری از آن را در كتاب خود به چاپ رسانیده است. آینهكاری گاهی همراه با گچبری به كار رفته كه در حقیقت آمیزهای از هر دو هنر به شمار میآید.
در سالهای اخیر نوعی آینهكاری با شیشههای رنگارنگ كه طرح آن بیشتر شامل گل و بوته، ترنج و نیمترنج و جز آن است، متداول گشته كه برخلاف شیوه سنتی كه قطعات آینه همگی هندسی و گوشهدار است، آینه و شیشههای رنگین در آن به گونه منحنی و گرد یا بادامی و جز آن بریده میشود و به كار میرود. این شیوه آینهكاری توأم با شیشه را یاقوتی میخوانند. در این شیوه معمولاً قطعات آینه را بر زمینه شیشهای میچسبانند.
مراحل مختلف آینهكاری بدین گونه است كه نخست طرح به وسیله رسام (كه گاهی معمار بنا و یا خود آینهكار است) تهیه میگردد. در طرحهای پیچیده كاغذ طرح را سوزنی میكنند و سطح كار را گره میزنند و سپس آینهكاری را از روی گره انجام میدهند. در مواردی كه آینهكاری دارای نقوش یا خطوط برجسته و یا فرو رفته است، زمینه كار قبلاً به وسیله گچبر مطابق طرح آماده میگردد. سپس قطعات آینه به وسیله آینهبُر در ابعاد و اشكال مورد نیاز با الگوهای مقوایی (كه امروزه به الگوهای پلاستیكی تبدیل شده) بریده و آماده میشود. آنگاه آینهچسبان با خمیری كه آمیزهای است از گچ و سریش، قطعات آینه را برابر طرح بر سطح كار میچسباند و نقوش دلخواه را پدید میآورد و در پایان آینه پاككن سطح كار را پاكیزه میكند و جلا میدهد. كاربرد هنر آینهكاری در سدههای اخیر از مرز جغرافیایی ایران گذشته است و به سبب زیبایی و جاذبه بسیار، در دیگر كشورهای مسلمان، به ویژه كشورهای همسایه ایران چون عراق، عربستان و امیرنشینهای خلیج فارس گسترش یافته است. یكی از بهترین نمونههای آن، آینهكاری حرم مطهر امیرالمؤمنین(ع) در نجف اشرف است، كه در نوع خود مانند ندارد. شهرهای مختلف ایران همواره خاستگاه هنرمندان آینهكار بوده است، اما در این میان آینهكاران اصفهان و شیراز و تهران از شهرت بیشتری برخوردارند.
آینهكاری تالار آینه كاخ گلستان از نامداران این هنر در عمارات تهران است:
باغ بزرگ گلستان را یك عمارت طولانی دورو از وسط به دو قسمت كرده است كه به همدیگر از زیر این عمارت یعنی از درهای عالی و حوضخانههای مزین راه دارند و در این عمارت طولانی تالار آینه گلستان واقع است كه كلاً از آینه و چهار ستون دارد و تخت مرصع طلای مشهور به تخت طاوسی در این تالار گذاشته شده و فقط این تالار در این قسمت عمارت از بناهای خاقان خلدآشیان فتحعلیشاه قاجار طاباللّه ثراه است. لیكن بر خوبی و تزیین او در این زمان بسیار چیزها افزوده شده است كه هیچ دخلی به سابق ندارد و در اعیاد بزرگ در این تالار و روی تخت مرصّع طاوسی كه از جواهر بسیار نیسه زیاد مزین است جلوس میفرمایند. / روزنامه ایران، ش /318
آقای یحیی ذكاء در شرح مشخصات تالار و طراح و سازنده آن مینویسد:
از این تالار سه دهنه ارسی ساده قوسی بزرگ كه ارسی وسطی سه كشوی و دو تای دیگر دو كشوی است از سمت دیوار جنوبی رو به باغ و حوض بزرگ جلو ساختمان باز میشود و به علت پیش آمدگی سردر و ایوان سنگی كه قسمتی از تالار بر روی آن قرار دارد، دو ارسی دو كشوی هم رو به سمت شرق و غرب باز میشود و با دو در و یك پنجره بزرگ هلالی، به سرسرای كاخ مربوط میشود.
... طراح و معماری تالار سلام و تالار آینه و سرسراها و حوضخانهها مربوط به آن وسیله حاجی ابوالحسن معمارباشی عهد ناصرالدینشاه ملقب به صنیعالملك انجام گرفته و مباشرت بنایی آن با میرزا یحییخان معتمدالملك وزیر بنایی بوده است.
/ تاریخچه ساختمانهای ارگ سلطنتی، ص 216.
ارنست اورسول جهانگرد بلژیكی كه در نخستین سالهای احداث این تالار از آن دیدن كرده است از آن به نام طاق وزارت خارجه نام برده و مینویسد:
اطاق وزارت خارجه وسیع و چهارگوش و سقف و دیوارهای آن آیینه و بلوركاری شده بود. یك فرش هرات - كه بزرگترین و زیباترین فرشی بود كه در این شهر بافته شده - كف اطاق را میپوشاند. صندلیها و مبلهای این اطاق همه طلاكاری شده و رویه آن از پارچههای زربفت بود. لیكن زیور و زینت عمده این تالار، و در واقع گل سرسبد همه اشیاء تجملی كه ما دیدیم، تخت معروف طاووس بود... / سفرنامه اورسل، ص 152.