آسیا یكی‌ از ساختمان‌های‌ ویژه است كه می‌‌توان آن را در شمار كارگاه‌ها بررسی‌ كرد. چهار گونه از آن‌ها یافت می‌‌شود:

 الف) آسیاب، آسیایی‌ كه با آب كار می‌‌كند.

 ب) تایباد، آسیایی‌ كه با باد كار می‌‌كند.

 ج) خرآس، آسیایی‌ كه با چهار پا كار می‌‌كند.

 ه) دستاس، آسیایی‌ كه با دست كار می‌‌كند.

 از این میان می‌‌توان آسیاب را به ویژه در شمار ساختمان‌های‌ آبی‌ مانند كاریز، آبگیر و آب انبار و مانند آن‌ها بررسی‌ كرد. / معماری ایرانی، ص 523.

 آسیا، وسیله‌ای‌ است كه گندم و دیگر غلات را آرد می‌‌كند. تا پیش از پدید آمدن نیروی‌ برق، آسیاب‌ها با همان روش پیشین خود ادامه حیات می‌‌دادند و تشكیلات آن هم عبارت بود از دو تخته سنگ دایره‌ای‌ شكل نسبتاً بزرگ كه سنگ زیرین ثابت و رویین حول محور مركز دایره می‌‌چرخید و نیروی‌ لازم برای‌ این چرخش با چهارپایانی‌ چون اسب و الاغ و یا نیروی‌ آب تأمین می‌‌شد كه سنگ آسیاب را می‌‌چرخاند. بنابراین در روش اخیرآسیاب در محلی‌ ساخته می‌‌شد كه آب به‌طور طبیعی‌ سوار بر آن باشد تا با ریختن آب بر روی‌ پره‌های‌ توربین آسیاب و به گردش در آمدنش سنگ رویین به حركت در آید. البته این‌گونه آسیاب‌ها مشكلاتی‌ داشت، زیرا كه به هنگام نو بودن سنگ‌ها در میان آرد سنگ ریزه بود و زمانی‌ كه سنگ‌ها كهنه می‌‌شدند چون می‌‌بایست سنگ‌ها مدت بیشتری‌ بچرخند آرد بوی‌ سوختگی‌ حاصل از حرارت ایجاد شده بر اثر اصطكاك می‌‌داد. بدین ترتیب فقط مدت كوتاهی‌ از كاركرد سنگ‌ها آرد مرغوبی‌ حاصل می‌‌شد.

 

 

آسیاب و آسیابان

 این شیوه آرد كردن گندم در تمام نقاط ایران، از جمله تهران متداول بود تا این‌كه از نیروی‌ برق استفاده شد و پابه پای‌ دیگر صنایع در آسیاب‌ها نیز تحول عظیمی‌ پدید آمد.

 اولین آسیاب موتوری‌ در دوران ناصرالدین شاه در ابتدای‌ خیابان ناصریه، محل بی‌‌سیم پهلوی‌ ابتدای‌ شمالی‌ خیابان ناصرخسرو (مخابرات فعلی‌) با دودكش شش ضلعی‌ آجری‌ ساخته شد.

 البته اول مردم استقبال نكردند، چه می‌‌گفتند موتور، آتش دارد و آتش موتور یكسره به گندم‌ها می‌‌خورد و این آسیابی‌ بود كه با سوخت نفت كار می‌‌كرد.

 در صفحه 227 كتاب «جغرافیای‌ تاریخی‌ تهران«، محل این آسیاب در فاصله دارالفنون و دروازه باب همایون (= دروازه دولت) و سال تأسیس آن، 1289ق. معرفی‌ شده در صورتی‌ كه حجت بلاغی‌ در صفحه 29، جلد 2، در تاریخ تهران، تاریخ 1288 را ثبت كرده است.

 جعفر شهری‌ درباره آسیاب‌های‌ تهران قدیم می‌‌نویسد:

 «… آسیاب‌ها چنانچه از نامشان پیداست كلاً با آب كار می‌‌كردند و هنوز هیچ‌گونه وسیله دیگر از موتور و برق و غیره برای‌ گرداندن سنگ آسیا به وجود نیامده بود. آسیاب‌ها آبگیری‌ داشتند به نام تنوره در حوض گرد عمیق قیف مانندی‌ كه ته باریك آن وصل به مجرای‌ پره‌های‌ آسیاب بوده، از آن با وزن و فشار آب به پره‌ها خورده به جلوشان داده چوب محور آن كه بالا آمده سنگ آسیا برآن نصب شده بود را به گردش درآورده كارساب حبوب انجام می‌‌گرفت.

 آسیاب‌ها در سراب‌ها و مسیر تندابه‌ها ساخته می‌‌شدند كه كمتر به بی‌ آبی‌ كه تنها نیروی‌ كاربرشان بود برخورد بكنند و آبی‌ كه از زیر آسیاب خارج می‌‌شد می‌‌توانست تا چند آسیاب دیگر را در صورتی‌ كه در سراشیبی‌ بوده آبش به دیگر آسیاب‌ها را بگرداند، از آن‌كه از زیر این خارج شده در چند صد قدم پایین‌تر به حوض و تنوره آسیاب دیگر می‌‌ریخت.»

 بنای‌ آسیاب: بنای‌ آسیاب ساختمانی‌ خشت و گلی‌ با طاقی‌ گنبدی‌ در وسط بود و غلام گردشی‌ در اطراف كه در وسط آن سنگ‌های‌ آسیاب بر روی‌ بلندی‌‌ای‌ در نیم ذرع ارتفاع كار گذاشته شده بود و غلام گردش‌هایش برای‌ جا دادن گندم و جوهایی‌ كه برای‌ آسیا شدن می‌‌آمد تا سوا سوا جا داده شده نشوند، اگر چه به عمد و سهو اغلب اشتباه‌كاری‌‌هایی‌ در آن‌ها به عمل آمده جنس نامرغوب تحویل داده شده، كم با زیاد تغییر می‌‌گرفت.

 اطراف سكوی‌ جای‌ سنگ به عرض یك ذرع گودی‌ صاف گچ كشیده‌ای‌ تعبیه شده بود تا آرد زیر سنگ در آن ریخته بشود و با این حالت كه اگر جوان نورسی‌ از آسیا خارج می‌‌شد پیر سفید مو می‌‌نمود، در این ضرب المثل كه من این موها یا ریش‌ها را كه درآسیاب سفید نكرده‌ام!

 خارج آسیاب: معمولا ً خارج آسیاب‌ها فضاهای‌ سبز خرمی‌ بودند كه سر آب بودنشان سبب سرسبزی‌‌شان شده بود و مسیر آب آن از زیباترین و دلنشین‌ترین، در نهری‌ پر آب كه با متانت به طرف تنوره آسیاب می‌‌رفت و درخت‌های‌ زرده بید فرح بخشی‌ كه دل ناكندنی‌ بوده، اهل عیش و حال‌ها را در تعطیلات به سوی‌ خود می‌‌كشید. لذا بساطهای‌ سماور و چای‌ و عیش و نوشی‌ بود كه در جمعه‌ها و بیكارها كنارشان گسترده شده واردان را نشاط می‌‌بخشید و اهل معرفت‌های‌‌شان كه آسیابان را در بیرون آمدن از آسیاب تعارف نموده مهمان می‌‌كردند.

 اگر چه آسیابان تنها زمانی‌ از آسیا خارج می‌‌شد كه سنگ آسیابش بر اثر نرسیدن آب از كار افتاده باشد و آن هم دو علت داشت:

 اول: این‌كه آب از اصل قطع شده باشد و دیگری‌ فضولی‌ مهمانان ناخوانده كه آن را هرز داده باشند و تنبیه فضولی‌‌هایشان هم غرقه و خفه شدن‌هایشان در تنوره آسیاب كه به خیال آب ساكن به جهت شنا در آن پریده چرخش و فشار آب پایینشان كشیده از مجرای‌ آن همراه بر خورد با پره‌ها و قطع شدن دست و پا بیرونشان می‌‌انداخت.

 نان‌دانی‌! هریك از روستاها و قراء و قصبات اطراف تهران را آسیاب‌های‌ شرق تهران در قصبه دولاب و جنوب و غرب از آسیاهای‌ شهر ری‌ و دولت آباد و منصورآباد و صفائیه و اكبرآباد باغشاه و باغ فیض و غیره و آسیاب‌های‌ شمال از جمله آسیاب گاومیشی‌ در روستای‌ ونك و حوالی‌ آن‌كه اواخر پاتوق زن‌باره‌ها و میگساران و شب زنده داران شده نام تپه سیخی‌ گرفته نان‌دانی‌ ژاندارم و پلیس شده بود.
/ تاریخ اجتماعی تهران، ج1، صص 452 – 454.

برچسب‌ها:

ارسال دیدگاه

ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.