نام كوهی است، با ارتفاع 2184 متر در شمیرانات، دهستان رودبار قصران. جهت كوه شمال شرقی – جنوب غربی بوده و مختصات جغرافیایی قله آن به طول 51درجه و 29 دقیقه و عرض 35 درجه و56 دقیقه میباشد. / فرهنگ كوهها.
آهار – حجت بلاغی درباره وجه تسمیه آن مینویسد:
«آهار مخفف «آ» (=آب) و «هار» (=دیوانه) است. یعنی رودخانه دیوانه.» / تاریخ تهران، حجت بلاغی، ج 2/1، ص 123.
از آبادیهای كهن و باستانی تهران كه بر پیكر كوههای شمیران نزدیك شكراب واقع است.
درباره وجه تسمیه آهار چنین آمده كه نام اصلی و باستانی این آبادی اوهر بوده و هنوز این كلمه به صورت گل اوهربه آن محل كه در راه اوشان و ایگل به اول این دیه میرسد و مدخل این دیه است، اطلاق میشود.
اوهر به معنی آبادیای است كه آب فراوان برای احداث آسیاب دارد، و كلمه «هر» مناسب معنی آسیا هم اكنون در لهجه مردم آنجا موجود است.
آهار جزو دهستان رودبار قصران است. دیهی است بزرگ، جمعیتش در فرهنگ جغرافیایی ایران 1527نفر و در فرهنگ آبادیها 1123 تن در 236 خانوار ذكر شده است و اختلاف به سبب اختلاف فصل سرشماری است. راهش ماشین رو و قسمتی آسفالت شده است. این آبادی در نُه كیلومتری شمال غربی راه اصلی تهران به شمشك افتاده است. كوهستانی و سردسیر است. درمانگاه و دبستان و دبیرستان و انجمن ده و خانه انصاف دارد. محصولاتش انواع میوه به ویژه سیب و گیلاس، غلات و بنشن و سیب زمینی است.
چهار هزار گوسفند و 200 هكتار باغ میوه و دو هكتار محصولات دیگر و معدن بزرگ گچ دارد و دارای منبع آب و رودخانه محلی و چشمهسار است.
/ فرهنگ آبادیهای كشور، ج 13، ص 18؛ فرهنگ جغرافیایی ایران، ج 1، ص 27.
در آثارالبلاد است كه تمامت ابهر مشتمل بر آسیاهایی است كه با آب میگردد:
«والمدینه كلها مشتمله علی طواحین تدور علی المآء» / آثارالبلاد، ذیل ابهر، ص 287.
این شهر در مسالك الممالك اصطخری ابهر و در ترجمه فارسی آن اوهر درج شده است. / المسالك، ص 126،ترجمه فارسی آن، ص 173.
در حدود العالم نیز اشاره به فراوانی آب ابهر شده، بدین قرار:
«اوهر شهركی است به بركوه نهاده، و با آبهای بسیار…» / حدودالعالم، ص 142.
و از همین مقوله تواند بود اهر پیشكین. / معجم البلدان، ج 1، ص 409.
در آذربایجان، و پیشكین را اكنون مشكین گویند. این اهر در تاریخ گیلان فومنی، در ذكر فوت شاه اسماعیل صفوی به صورت «آهار» درج شده، بدین قرار:
«… تا آنجا شاه اسماعیل به تاریخ شهر محرم الحرام سنه ثلاثین و تسعمائه در آهار و مشكین رحلت فرموده …» / تاریخ گیلان، فومنی، ص 9.
ابهر زنجان را نیز رابینو در كتاب مازندران و استرآباد «آهار» نامیده، آنجا كه درتعریف فرشوادگر نوشته:
«… این ایالت هم شامل آذربایجان، آهار، طبرستان، گیلان، دیلم، ری، قومس، دامغان، گرگان بوده است.» / مازندران و استر آباد، رابینو، ص 17؛ تاریخ طبرستان، ابن اسفندیار، ج 1، ص 56.
باری، آهار در سال 1296ق. تیول معتمدالملك وزیر مخصوص بوده است. / جغرافیای دره رودبار، صص 44 و 43؛ كتاب اسامی دهات كشور، ج 1، ص 265؛ كراسه المعی، ج 1، ص 590؛ فرهنگ آبادیهای ایران، ص13.
دو رودخانه در دو سوی آهار جاری است یكی به نام شكراب، كه از اراضی شكراب سرچشمه میگیرد و دیگری به نام پیش كنك كه از مرتفعات گاجره جریان پیدا میكند. این دو رود در زیر این آبادی به هم میپیوندند. در این دیه چشمه آب بیمزه و بد طمعی به نام «غدغدك» جاری است كه تركیبات گچی فراوانی دارد و از زیر معدن گچ بیرون میآید. تپه باستانی قصران بر فراز ارتفاعات این آبادی و شهرستانك بنیان یافته كه از عهد ساسانیان و ظاهراً از زمان اردشیر بابكان باقی است.
به سال 1340 خ. ضمن احداث راه فرعی بین اوشان و آهار به وسیله مردم محل، در زمین ایگل به گورستانی كهنه و قدیمی برخوردند و از داخل یكی از گورها ظرفهای سفالی سالم مانند كوزه شراب و پیالههای شراب خوری و وسایل دیگر به دست آمد كه همه در اختیار اداره باستان شناسی قرار گرفت و نگارنده این ظروف را از نزدیك ملاحظه كرد. نظیر این كوزهها و پیالههای آن گاه شكسته و گاه سالم همراه با پارهای وسایل زینتی در دیه آهار نزدیك ایگل نیز گاه و بیگاه در خاكبرداری از محلی از كوه شرقی ده كه به نام «پشت گل چال» خوانده میشود و گویا روزگاری گورستان آنجا بوده پیدا میشود، كه گاه استخوانهای اموات در گورها پوسیده و از بین رفته است.
قطعات این نوع سفالینهها در آبادیهای باستانی آن حدود هم در سطح زمین و در ضمن شخم وكشت اراضی زیاد پیدا میشود. در این سال، در درهای در جنوب كوههای گاجره، در دامنه شرقی كوهی كه معبد ناهید بر فراز آن است. (شرح این معبد در مذهب قصران بیاید) در محلی كه به «ده تنگه» معروف است و در روزگاری – چنانكه از نامش بر میآید و قراین نشان میدهد و در محل نیز شایع است – دیهی آباد بوده و اكنون جزو باغستانها و كشتزارهای دیه آهار است. در ضمن كاوش در یكی از باغها یك دستبند مسی نقشدار شكسته و چند قطعه سفال ساده و بسیار كهنه از نوع سفال قیطریه و یك قطعه سنگ پهن مستطیل نازك به دست آمده است. سنگ مزبور را به شكل سر نیزهای كوچك ظریف به طول هشت سانتی متر و به عرض سه سانتی مترونیم و به ضخامت متوسط نیم سانتی متر با دو سوراخ بر روی محور طولی و خطوطی نامنظم بر روی هر دو سطح آن تراشیدهاند و از طول از یك سو به زاویهای تیز در حدود هفتاد درجه در انتهای محور ختم میشود.
خطوط دو سطح آن به مرور ایام از گزند باد و باران محو گردیده و اثری سبك از آنها به جای مانده است. این سنگ ظاهراً جنبه دینی داشته و طلسم گونهای بوده و برای دفع ارواح پلید و دیوهای خبیث به كار میرفته است.
آثار به دست آمده از ده تنگه آهار، عبارتاند از:
1. سنگ سبز، 2. دستبند مسی نقشدار، 3. قطعه سفالهای كهنه.
آثار به دست آمده از گورستانهای قصران خارج (قیطریه) و قصران داخل (آهار و ایگل) چنانكه اشارت رفت ما را با تمدن و زندگی مردم سه هزار سال پیش این حدود آشنا میسازد، و در باب انواع وسایل و لوازم زندگی آنها از قبیل ظروف عادی و تشریفاتی، غذا وآب و كوزههای شراب و پیالههای سفالین، سلاحهای جنگی، اسباب آرایش چون آینه و سرمهدان و زینتآلاتی چون گردنبند و گوشواره و دستبند و خلخال و نظیر اینها اطلاعات مفیدی بهدست میدهد.
مجموعه این آداب و رسوم نشان میدهد كه در سه هزار سال قبل آیین زرتشت هنوز در این حدود رواج نیافته بوده است، چون در آیین زرتشت دفن اموات درزمین جایز نیست و چون در این كیش عناصر چهارگانه (آب، خاك، آتش، هوا) مقدس است، نباید به لاشه مردگان آلوده شود، از این رو دفن مردگان، یاسوزاندن و یا در آب انداختن آنها به نزد پیروان این دین گناهی بزرگ است.
زرتشتیان لاشه مرده را در مكانی بلند، یا دخمه قرار میدهند، تا سگ و یا طیور گوشت خوار گوشت آن را بخورند، سپس استخوان مرده را دراستودان (ظرفی از سنگ یا گل وآهك یا گل تنها) میگذارند.
دفن اموات به صورتی كه در بحث از قبور قیطریه و ایگل گذشت مربوط به آریاییهای آن عهد و آیین مغان است و مراسم دفن به وسیله مغان صورت میگرفته است. اصولاً نژاد هند و اروپایی به نوعی زندگی در جهان دیگر اعتقاد داشتند. فوستل دو كولانژ فرانسوی در این باب در كتاب تمدن قدیم نوشته:
«نژاد هند و اروپایی را، كه مردم یونان و ایتالیا نیز از آن جملهاند، هرگز این عقیده نبود كه آدمی پس از حیات چند روزه این عالم یك باره نابود گشته، و از مزایای هستی محروم ماند…» / تمدن قدیم، ترجمه نصرالله فلسفی، ص 1.
و نیز: «مردمان قدیم چنان به حیات انسان در زیر خاك معتقد بودند، كه همیشه اشیایی مانند البسه و ظروف و آلات حرب و غیره را چون مورد احتیاج مردگان میپنداشتند، با آنان به خاك میسپردند. بر گور مرده شراب میریختند تا تشنگی او را فرونشاند، و خوردنیها مینهادند تا از رنج گرسنگی بیاساید. اسبان و غلامان مرده را سر میبریدند، به گمان آنكه چون آنان را با مرده در خاك كنند، مانند ایام حیات به خدمت او خواهند پرداخت.» / همان مرجع؛ قصران، ص 101.
گویش دیه آهار قصران: قصران به عهد باستان از شهرستانهای ری بوده است، و ری جزو سرزمین ماد به شمار میآمده است. بدین سبب زبان مردم ری و به تبع آن قصران در آغاز شاخهای از زبان مادی بوده است. از زبان مادی و چگونگی آن اكنون چیزی به دست نیست. دارمستتر معتقد است كه اوستا به زبان مادی فراهم آمده؛ وی همچنین معتقد است كه زبان كردی نیز از زبان مادی مشتق است. زبان مادی بیگمان با پارسی قدیم قرابت داشته است. / ایران باستان، ج 1، ص 220.
عروسی و عقد، و نحوه پرداخت دستمزد حمامی و سلمانی، و نظایر اینها خودداری میشود.
ضربالمثلها: در آبادی آهار ضربالمثلهایی جالب رایج است كه پارهای از آنها بسیار كهنه و باستانی است و برخی دیگر به زمانهای بعدتر تعلق دارد. / همان مرجع.