(درگذشته 1248 ق)، زنی عابد و زاهد و از شاعران خوشسخن بود. گویند همواره از مخالفان دربار و شاهزادگان بود و یا به قولی هرگز به مضاجعت شوی خویش درنیامد. اثر وی «دیوان باجی» است. ابیات زیر از او است: سوختم از آتش غم ناصحا تاكی ز منع میزنی بر آتشم دامن برو خاموش باش تا حشر نویسند اگر می نشود طی نه دفتر حسن تو نه طومار فراقم/دانشمندان آذربایجان.
در سال 1214 /1213 ق به ازدواج فتحعلی شاه درآمد سالها در منزل بزرگی در نزدیكی امامزاده قاسم زندگی میكرد. سپس به قم رفت و در آن شهر اقامت نمود و مستمری او از درآمد آن شهر و توابع تامین میگردید و همان جا درگذشت. از اشعار اوست: خرم آن كو به سر كوی تو جایی دارد كه سر كوی تو خوش آب و هوایی دارد به سفر رفت و دلم شد جرس ناقه او رسم اینست كه هر ناقه درایی دارد سوختم از آتش غم ناصحا تا كی زمنع میزنی برآتشم دامن برو خاموش باش تا حشر نویسند اگر مینشود طی نه دفتر حسن تو نه طومار فراقم/پردهنشینان سخنگوی، آریانا، ش ششم، سال دهم، صص 50 -49.
برگرفته از کتاب: اثرآفرینان (جلد اول-ششم)
هدف از دختر ماندن وی را برخی مورخان دشمنی فتحعلی شاه دانسته اند و جمعی خوش نیامدن وی به دل شاه در اتاق زفاف بر شمرده اند.