شمخال و شمخالچی
هزاران سال طول کشید تا بشر (جمعی) رفتهرفته برای از بین بردن دیگر همنوعانش (و شاید جانوران) به جنگافزار آتشین دست یافت، اما بدان قانع نشد بلکه روز بروز کوشید، که آنرا بهبود بخشد تا بتواند زودتر و بیشتر آدم بکشد، این انگیزه حریصانه و حس جاه طلبانه بود که انسان در گذار تاریخ زندگی خود از جنگافزارهای ابتدایی چون؛ استخوان و سنگ و چوب بسرعت به اتم و سموم شیمیایی و … رسید و راهی را یافته که هرگز در آن باز نخواهد ایستاد تا شاید بتوانند قبل از پایان عمر این کره خاکی آن را چنان به خاک و خون بکشد، که از آن چیزی نماند، مثلا با انفجاری به تودهای گازی تبدیل سازد و از صفحه روزگار محوش کند.
انسان گامهای پیشرفت در تولید سلاح جنگی را بسرعت برداشت. «… اواخر سده پانزده میلادی قدم دیگری در تکامل تفنگ برداشته شد و در نتیجه قنداق آن را به طرف پایین خم کردند. سپس شخص استفاده کننده میتوانست آن را به خوبی در مقابل شانهاش نگاهداشته و آتش کند. در همان حال او میتوانست به موازت لوله تفنگ نشانه گیری کند. این تفنگ را تفنگ شمخال میگفتند زیرا قنداقش خمیده بود.
تفنگ شمخال سلاح بزرگتری بود که غالباً آن را روی سه پایه سادهای به کار میبردند و معمولاً دو خدمه داشت که یکی هدفگیری میکرد و دیگری یک فتیله نوک تیز و شعلهور را دم سوراخ یا منفذ لوله میگرفت. سربازانی که این نوع سلاحهای سنگین را حمل میکردند مشتاق بودند تا صنعتگران سلاحهای سبکتر و راحتتر بسازند.»
شمخال از آتشی جنگافزارهای ابتدایی است، که در ایران مورد استفاده قرار گرفته است و کلمهایست فارسی. و به آنکه این جنگافزار را به کاربرد، شمخالچی گویند. شمخالچی ترکیبی فارسی – ترکی (+ پسوند ترکی چی) است.
این مطلب پیشینه تاریخی «شمخال» را بررسی میکند:
شمخال (به فتح ش) قسمی تفنگ زمخت و سنگین ابتدایی قدیمی نظیر خاندار (مولف) . حربه آتشی سرپر که سربازان قدیم به کار میبردند / فرهنگ معین / لغتنامه دهخدا.
تفنگی سرپر و سنگین با لولهای دهان گشاد.
«باید … در کوشها شمخالچی گذارده شوند زیرا که گلوله شمخال دورتر میرود» / سمنو، 1264 قمری، برگ 29.
«ترکمانیه به هیئت اجتماع آمده، اطراف اردو را گرفته و بنای انداختن تفنگ و شمخال گذاشتند.» / سفرنامه مرو، 1277 قمری، 124.
تیر شمخال، تیری که از شمخال شلیک میشود.
«چند تیر تفنگ و شمخال در میان آنها خالی کردند.» / سفرنامه مرو، 1277 قمری، 101 / محمد علی حسینی، ش1، 1277 قمری، 61.
شمخالچی، (فارسی – ترکی) فرد مسلح به شمخال.
«شمخالچی آنها چند نفر سرباز را زخمدار کردند.» / مصطفی قلی خان، عهد فتحعلی شاه، 86.
«…آنوقت باید تفنگچی را تبدیل به شمخالچی کرده در کوشها شمخالچی گذارده شوند.» / سمنو، 1264 قمری، برگ29.
«شمخالچیان: ابواب جمعی حشمت الملک.» / اعتمادالسلطنه، 1306 قمری، 373.
«دستجات سواره قاهره دولت علیه ایران … 29 – شمخالچیان خراسانی.» / شیخالاسلام زاده، 1313 قمری، 31.
«دوازده هزار قشون که عبارت از سه فوج سرباز و دستجات سواره و جمازه سوار و شمخالچی و خزلچی و غیره بود …» / شرافت، 1317 قمری، 505. نقل در فرهنگ اصطلاحات دوره قاجاریه.
شمخال ازجمله سلاحهای سنگین که در این زمان مورد استفاده قرار میگرفت میتوان به شمخال، زنبورک و توپ اشاره کرد. حملکننده شمخال را، شمخالچی مینامیدند. این تفنگها بسیار سنگین بود. یک شمخالچی میبایست دو شاخهای با خود حمل میکرد که در موقع تیراندازی، سنگینی تفنگ را بر روی آن بیندازد. (سردادور، 1354، ص509)
«… دربارة تاریخ ورود تفنگ به ایران اختلاف نظر وجود دارد؛ به نوشتة سیوری (1345 ش، ص 116-117) و الگود (ص 114)، ونیزیها بودند که سلاح گرم را به ایران معرفی کردند و در زمان آققوینلوها، در 877 شماری توپ و تفنگ به ایران فرستادند که در قبرس مورد دستبرد قرار گرفت (نیز رجوع کنید به باربارو، ص 49-54) اما با توجه به اینکه طهرانی در کتاب دیار بکریه (ص 63) بر استفاده از تفنگ و توپ در دورة قراقوینلو و در جنگهای دورة قرایوسف (792-823) تصریح کرده است، تاریخ ورود تفنگ به ایران به زمانی دورتر میرسد.
در نبرد میان الوندشاه آققوینلو و شاه اسماعیل در 907، نخستین بار صدای تفنگ شنیده شد (نیز رجوع کنید به عالم آرای صفوی، ص 68، 96، 102، 272، 290، 493، 519) . به نوشتة مفتون دنبلی (ص 133)، شاه اسماعیل اول صفوی (حک: 905-930) برای تعلیم تیراندازی با تفنگ به نظامیان ایرانی، معلمان فرانسوی و انگلیسی را به کار گمارد. در این دوره شش هزار قبضه تفنگ از انگلیس وارد شد و به استادان تفنگساز ایرانی دستور داده شد که تفنگها را از روی آنها بسازند (همانجا) .
در احسنالتواریخ (روملو، ج 12، ص 171) و همچنین عالم آرای شاه اسماعیل (ص 282) مدارکی وجود دارد که نشان میدهد پیش از مرگ شاه اسماعیل اول (930)، سپاهیان ایران از تفنگ استفاده میکردهاند.
بر پایة این شواهد، میتوان حدس زد که تلاش جدّی برای تجهیز قشون ایران به سلاح آتشین، در زمان شاه اسماعیل اول و احتمالاً حتی قبل از جنگ چالدران، آغاز شد و پس از گذشت یک دهه، در سالهای نخست سلطنت شاه طهماسب اول (930-984)، آثار خود را نمایان ساخت. در اوایل سلطنت شاه طهماسب، توپچیان و تفنگچیان در قشون ایران دارای واحدهای مستقلی بودند؛
… همچنین در نوزدهمین سال سلطنت شاه عباس اول (1014)، در نبرد میان ایرانیان و عثمانیان در حوالی تبریز از رستهای به نام تفنگچی در سپاه صفوی یاد شده است (رجوع کنید به حسینی استرآبادی، ص 187- 188) .
در دورة صفوی، سلاحهای گرم به دو دسته تقسیم میشدند: توپ، که به همة انواع سلاحهای سنگین اطلاق میشد؛ و تفنگ، که به معنای همة سلاحهای گرم سبک بود (الگود، ص 116) . به نوشتة شاردن (ج 4، ص 137- 138) در زمان شاه عباس دوم (1052-1077)، اسلحهسازان ایرانی در ساخت لولة سلاحهای آتشین مهارت بسیاری داشتند. وی تفنگهای ایرانی را بسیار سنگین اما با بردی زیاد و هدف گیری دقیق وصف کرده است. مطابق آنچه در برخی سفرنامههای دورة صفوی دربارة تفنگداران و روش استفاده از تفنگ آمده است، تفنگدار خُود و زره نداشت و سلاحش تفنگ و قداره بود. شلیک با تفنگ کاری بسیار دشوار بود و برای آنکه بدقت و آسانی تیراندازی کنند، تفنگ را روی پایهای قرار میدادند (رجوع کنید به بیانی، ص 94، 96-97، 100؛ الگود، ص 120) .
تفنگ بزرگ و سنگین دیگری به نام «شمخال» وجود داشت که قطر دهانة لولة آن نزدیک به 25 میلیمتر بود و به سبب سنگینیاش، دو شمخالچی آن را حمل میکردند. از شمخالها بیشتر در دژها و سنگرها و برج و باروی شهرها استفاده میکردند (ذکاء، همانجا).
در دورة فتحعلی شاه قاجار (1212-1250)، سلاح پیاده نظام تفنگ سرپر بسیار سنگینی بود که هنگام تیراندازی آن را بر روی سه پایههای بلند میگذاشتند. سلاح سواره نظام نیز تفنگهای لوله بلند سبک بود (تاریخ ارتش نوین ایران، بخش 1، ص 6) / سیدجمال حیدری و سوسن فرهنگی.
تفنگ شمخال سلاح بزرگتری بود که غالباً آن را روی سه پایه سادهای به کار میبردند و معمولاً دو خدمه داشت که یکی هدفگیری میکرد و دیگری یک فتیله نوک تیز و شعلهور آتش میزد.
زمانی در سبزوار برای آگاهی از وقت سحر و افطار از توپ که به آن «شمخال» میگفتند و از طبل و شیپور استفاده میکردند.