علی محمد باب در کتاب خود بیان میگوید:«خداوند بر هر پادشاهی که به آیین بیان معتقد است واجب ساخته است که یک نفر غیر مومن به این آیین را بر سرزمینش باقی نگذارد و این امر را بر همه پیروان به باب نیز واجب ساخته است. » مسیو نیکلا عضو سفارت فرانسه در ایران در شرحی از زبان برادرزاده محمود خان کلانتر زندانبان قرة العین مینویسد که بابی ها به قدری ترس و وحشت در توده تولید کرده بودند که حدی بر آن متصور نبود عبدالحسین آواره مبلغ سابقاً بهایی نیز میگوید چون به تاریخ دوره باب نگریم جز حملات قاسیانه بابیها امری مشاهده نمیکنیم.
گرنت واتسون عضو سفارت انگلیس در دوران امیر کبیر در تاریخ خویش پس از شرحی از شورش بابیان زنجان مینویسد؛«آنها پیشنهاد تسلیم را که فرمانده ایرانی پیغام فرستاده بود با پوزخند پاسخ دادند و شخص خوش نیت و شتابزدهای را که برای وساطت بین دو طرف جلو آمده بود را درجا کشتند و امان از وقتی که ایرانی ها به دست بابی ها اسیر میگشتند و گفتهاند که مانند حیوان نسبت به آنها رفتار و آنها را با یک دست از تیر چوبی آویزان و کباب میکردند. »
سر پرسی سایکس نیز در تاریخ ایران با اشاره به شورش بابیان در زنجان مینویسد «آنها به متابعت از خوارج تمام زندانیان را آن قدر شکنجه میدادند که میمردند. کیت ادوارد ابوت مامور انگلیسی در گزارشی پیرامون عملکرد بابیان در شورش زنجان مینویسد فرد بدبختی که قصد میانجی گری داشت فوراً به قتل رسانده و سایر مردم واژگون بختی را که به دستشان افتادهاند به خاک هلاکت نشاندهاند. بابیان در این مورد به انواع فجایع و وحشیگری دست زده و حتی عدهای را مثل اسب نعل زدهاند و عدهای دیگر را یک دست و یک پا آویزان کرده و برخی را زنده زنده در آتش افکندهاند. »
دالگورکی سفیر روس در ایران هم نوشته است؛ «طبق اطلاعاتی که به دست ما رسیده از زنجان سرتیپ فرخ خان که از کرمانشاه ماموریت پیدا کرده بود به زنجان نزد بیگلربیگی برود گرفتار بابی ها شده و این فاناتیک ها او را آتش زده سوزاندهاند. »
حکم اخراج غیر بابیان: در کتاب بیان هم چنین از لزوم اخراج افراد غیر بابی از مازندران، فارس، آذربایجان و عراق عرب سخن گفته است.
از بین بردن برخی کتب. میرزا نعیم شاعر تراز اول بهایی و مقرب درگاه عباس افندی نیز شعری بدین مضمون دارد:
بر تو فرض است جز کتاب بیان
محو کل کتب حدیث و قدیم
آن کـه خـارج بـود ز دیـن بیان
کـرد باید بـرون ز پنـج اقلیم
/ دانشنامه جهان اسلام؛ مجله تاریخ معاصر ایران، پاییز و زمستان ۱۳۸۷.
باب الصين (باب سين) ! دروازههاى رى.
باب الطبريين ! دروازههاى رى.
باب الماس يا الماسيه (باب همايون) ! خيابان باب همايون.
باب المدينه يا در شهرستان ! دروازههاى رى.
باب بليسان ! دروازههاى رى.
باب عالى ! عمارت عالى قاپو.
باب عالى شمس العماره ! عمارت شمسالعماره.
باب همايون ! خيابان باب همايون.
باتان ! محله باطان