مهدی موش- مهدی موش (درگذشته ۱۳۰۵ ق.) او کارش را از کودکی نزد آقامحمدحسن، صندوقدار شاه آغاز کرد. بعدها از اعضای صندوقخانه و فراشخانه ناصرالدینشاهی شد. فعلا سندی در ارتباط با هویت او در دست نیست، جز معرفی مختصری که مرحوم بامداد در جلد پنجم شرح رجال از او آورده است. او پس از اینکه سرمایه ای حاصل کرد، از راه مرابحه یا نزولخواری اندک اندک سرمایه دار و مشهور و عاقبت از متمولین و ثروتمندان پرآوازه پایتخت شد. ناصرالدین شاه او را زیر نظر داشت و پس از مرگ، خانه اش را ضبط و وجوهش را تصاحب کرد. تهرانی ها بنابر عادت مرسوم به سبب چهره و صدای زیر و ریز اندامی او را از کودکی تشبیه به موش می کردند و مهدی موش می گفتند، ولی در بزرگسالی مهدی خان شهرت یافت. به پیروی از رسم و سنت قدیم تهرانی ها مهدی موش در پایان عمر به زیارت عتبات عالیات رفت و از نزولخواری برائت جست. به قول مرحوم بامداد«در اواخر عمر، شد عابد و زاهد و مسلمانا … !» از او آثار عام المنفعه‌ای نیز مانند مسجد باقی است که مطابق معمول قدیم؛ مسجد، خیابان (مهدیخانی = فروزش)، گذر، بازارچه و محله نزدیک خانه او  به نام مهدی موش شهرت دارد.

محله مهدی موش که پیش از تخریب حصار شاه تهماسبی بیرون حصار بود، با احداث حصار وسیع ناصری جزو تابع محله سنگلج قرار گرفت و در اواخر عصر قجر و اوایل دوره پهلوی آباد و محل سکونت بسیاری از خانواده های به خصوص تفرشی- فراهانی- آشتیانی شد. نامدارانی چون؛ علی‌اکبر سیاسی، محمد حسابی، معزالسلطان، نورعلی برومند، سرهنگ شیبانی و وستداهل رئیس پلیس سوئدی و غیره ساکن این محله بوده اند.