تاریخچه مذهب مردم شمیران از آغاز تا کنون
از کجا آمده ام؟ آمدنم بهر چه بود؟
به کجا می روم آخر ننمایی وطنم
مولوی
چکیده:
مردم گستره شمیران (قصران و ری) در آغاز عناصر را می پرستیدند(ایران قدیم، ص223) مثل آسمان و خورشید و ماه و ستارگان و نور و آتش و باد و باران(قصران، ص592) حتی درختان را مقدس می شمردند.
آریاییان هندی و ایرانی در این دوره قوای طبیعت را می پرستیدند. پس از جدایی اقوام هندی و ایرانی از هم «آریان های ایرانی زودتر از آریان های هندی ترقی کرده به درجه پرستش خدای یگانه رسیدند.»( تاریخ ایران قدیم) و اهورامزدا را خدای بنی آدم می شناختند.نشانه هایی از ایمان ساکنان ری و قصران بهاهورامزدا وجود دارد. این پهنه خاستگاه مغان ری و دماوند است. وجود قبرستان قیطریه آهار و ایگل متعلق به ۳ هزار و دویست سال پیش نشان می دهد، ظهور زرتشت بعد از قرن نهم ق. م. بوده چون در زمان زرتشت مرده را به خاک نمی سپردند.مغان روحانی پیش از مادها و زرتشتیان پیدا شدند و به ترویج آیین خود پرداختند. اما بعدها با رواج زرتشتی این آیین را پذیرفتند و مروج این مذهب شدند. هرچند در تغییر برخی از تعلیمات آن موثر بودند. یعنی مغان پس از روی کار آمدن در این پهنه حضور خود را تا ظهور اسلام در منطقه حفظ کردند گو این که در ادوار مختلف دیگر آیین ها را پذیرفتند و تبلیغ آنها پرداختند.
دین ماد باستان یک دین ابتدائی مزدائی بود. (دینهای ایران باستان)مغان مادی زرتشتی نبودند. اما نشانه هایی از رواج آیین زرتشتی در این دوره در شمیران وجود دارد.
تثلیث اهورامزدا، مهر، ناهید ظاهرا از هخامنشی تا پایان اشکانی رواج داشته است.(قصران) در این دوره نیز همچنان مردم شمیران از آیین زرتشتی پیروی می کرده اند. حتی اگر در پذیرفتن گفته پیرنیا تردید کنیم: «شاهان هخامنشی زرتشتی بوده اند.»(تاریخ ایران قدیم)چون کریمان گوید که به دلایلی چند پادشاهان هخامنشی زرتشتی نبوده اند(قصران).
بعد از فروپاشی هخامنشیان بدون شک تا پایان سلسله اشکانی آیین زرتشت بر منطقه ری و قصران سیطره داشت. گو این که به سبب بی توجهی حاکمان رونقی نداشت و نیز نباید از حضور دیگر آیین ها نظیر مانویان و مزدکیان و غیره غافل بود. زمان حمله اسکندر اغلب سرزمین گسترده ایران زمین آیین زرتشتی رواج داشت و در جای جای این سرزمین آتشگاه های زرتشتی برپا بود که وی بسیاری از آن ها خراب کرد.
در عصر ساسانیان از تسامح هخامنشیان و اشکانیان خبری نیست. ساسانیان بنا بر مصالح سیاسی کشور، در مقابل دشمنی رومی ها مجبور شدند دین زرتشتی را مذهب رسمی ایرانیان کنند. تا اینکه در زمان ساسانیان آیین زرتشت دین رسمی کشور شد که ری و مناطق پیرامون آن از اهمیت خاصی برخوردار شد .
بعد از سقوط ساسانیان و با فتح ری و رواج دین اسلام آرام آرام روستاهای اطراف ری و قصران خارج نیز یک به یک بدین آیین درآمدند. در ابتدا جملگی به طریق سنت بوده اند و اکثر به امویان تمایل نشان می دادند. گو این که آیین زرتشتی هم در این هنگام تا زمانی دراز همچنان رونق داشت.
در قصران داخل که هنوز زرتشتی بودند با روی کار آمدن علویان به خواست بزرگان محلی حسن بن زید علوی در سال ۲۵۰ق. برای دعوت مردم به اسلام به نواحی دماوند و فیروز کوه و قصران رفت. مردم ضمن پذیرش اسلام با او بیعت کردند. وجود امامزاده های فراوان این منطقه گواه این دعوی است.با ظهور صفویان موقعیت شیعه در ایران دچار تحول عظیمی شد. تشیع مذهب رسمی کشور شد و بسیار قوت یافت و تا کنون ادامه یافته است.
بشر از وقتی که وجه تمایز خود را از دیگر جانداران فهمید، برای یافتن گم گشته اش بسیار کوشید. از سر ترس و نیاز، خورشید و ماه و غیره را ستایش کرد و پرستید و این شروع تفکری بود که به پیدایی دین انجامید. دین، جهان بینی و مجموعهای از باورهایی است که می کوشد تا پاسخی برای گم گشته انسان باشد تا بداند جهان ما از کجا آمده است؟ خدا چه نقشی دارد؟ سرشت جهان چیست؟ از کجا آمدهایم و آمدنمان بهر چه بوده است؟ منشأ جهان چیست و پایانش چگونه است؟ جدال مکاتب فراوان دنیای امروز از همان دوران آغاز شد و با نبرد دهریون و قشریون و بسیار اندیشه های دیگر ادامه یافت.
پیش از تاریخ: دوران پرستش طبیعت:
مردم گستره شمیران (قصران و ری) در آغاز عناصر را می پرستیدند(ایران قدیم، ص223) مثل آسمان و خورشید و ماه و ستارگان و نور و آتش و باد و باران(قصران، ص592) حتی درختان را مقدس می شمردند.
حدود 6200 سال پیش آثار تمدن در سیلک و چشمه علی شهر ری و نقاط دیگر کشف شد. دوران برنز از پنج هزار سال پیش آغاز شد که آغاز تمدن و فرهنگ در ایران در عیلام کهن است. دوره پایانی هزاره سوم پیش از میلاد فلات ایران نهایت اعتبار یافت. پادشاهان میان رودان از تمدن و فرهنگ ایرانی تاثیر پذیرفتند(تاریخ فرهنگ ایران، جمال انصاری، ص45.) قبل از مزدائیسم از اعتقادات دینی مردمی که در نواحی مختلف ایران زندگی میکردند، اطلاعات ما منحصر است به دین ایلامیان. ایلامیان جزو اولین گروههایی هستند که بر ایران مسلط شدهاند. (قومهای کهن: ایلام (دین، هنر و فرهنگ)، بهزادی، ۸۱۶.) ایلامیها به زندگی پس از مرگ اعتقاد داشتند. آنان از هزاره چهارم قبل از میلاد در شوش ساکن بودند و با حمله آشوربانیپال از صفحه تاریخ محو گردیدند لیکن طولی نکشید که قوم و دولت ایلام جزئی از شاهنشاهی هخامنشی را تشکیل داد.(باستان شناسی: زیگورات چغازنبیل، کردوانی، ۳۹.) کشف قبوری که به 3200 سال قبل تعلق دارد می رساند که زرتشت در آن دوران هنوز ظهور نکرده بود.گورهای کشف شده دروس، قیطریه، ایگل، آهار و غیره که به دوران پیش از مغان مربوط است ظروف غذا و وسایل جنگی همراه مرده دفن شده است اما لاشه را با موم نپوشانده اند.(تهران سه هزار و دویست ساله،ص 4.)
دوره آریاییان:
مردم قصران دسته ای از اقوام آریایی هستند که به روزگار پیش از تاریخ به سرزمین ماد و از جمله ری و نواحی آن در آمدند این اقوام در آغاز عناصر را می پرستیدند و قوای طبیعی مثل آسمان و خورشید و ماه و نور و آتش و باد و باران را مقدس می شمردند و خدایانی که مظاهر آن ها بودند می ستودند و برای آن ها قربانی و شربت متبرک هوم اهدا می کردند.(تاریخ ایران قدیم، ص223) ما از تمدن قوم هند و ایرانی در دوران دور تاریخ اطلاع چندانی نداریم. زیرا هیچ نوع اسناد مکتوب یا نشانه ای باقی نگذاشتهاند. ( مزدیسنا و ادب فارسی، ص ۳۴) بر طبق یکی از تعاریف آریاییان کسانی هستند که به زبان آریایی تکلم میکنند، حال رنگ پوستشان یا خونشان از هر نژاد که باشد، تفاوتی ندارد.(مزدیسنا و ادب فارسی، ص ۳۴.) کهنترین دورهای که بدان دسترسی داریم و معتقدات روحانی در بین آریاییان مشاهده میشود، زمانی است که آن ها قوای طبیعت را پرستش میکردند. خورشید و آسمان مقام نخست را داشتند. وارونا (آسمان)، آتر (آتش، نور)، میترا (مهر یا خورشید)، ماه و ستارگان، آناهیتا (زهره)، وَرَهران (بهرام یا مریخ)، خشتریَه (تیر یا عطارد)، ایندرا (آذرخش)، وایو (باد)، گواتَه (نسیم) و زمین خدایان قوم آریا بودند.(مزدیسنا و ادب فارسی، ص ۳۶.) پس از جدایی اقوام هندی و ایرانی از هم آریان های ایرانی زودتر از آریان های هندی ترقی کرده به درجه پرستش خدای یگانه رسیدند.امروزه میدانیم که در دین و آیین هند و اروپایی نه پرستشگاه وجود داشتهاست، نه تندیس و پیکره خدایان.(دین ایرانی، بنونیست، ص۳۹ .)
دین کهن اقوام ایرانیتبار برگرفته از عقاید کهنتر آریاییهاست در طی تکامل این عقاید، هر یک از اجزای طبیعت، به صورت خدایی درآمده بود و بدینگونه خدایان بسیاری بر سرنوشت جهان فرمانروایی میکردند.(از اسطوره تا تاریخ، بهار، ۹۴.)
به استناد کتیبه بوغاز در آسیای صغیر دست کم تا سال 1350 ق. م. ایرانی ها و هندی ها مذهب و زبان واحدی داشته اند. بین قرون نهم و چهاردهم قبل از میلاد جدایی مذهب میان آن ها رخ داده است ایرانی ها به موجودات خیر و شر که گنج ها و ذخایر(از همه مهم تر روشنایی و باران بود.) طبیعت را در اختیار داشتند،معتقد بودند. بعدها آریان های ایرانی زودتر از آریان های هندی ترقی کرده به درجه پرستش خدای یگانه رسیدند.(تاریخ ایران قدیم، صص16و15. )
آریاییان ایران و هند به یک آیین کیهانی یا نظام مقدس اعتقاد داشتند که با واژه اَرته (با فتح اول و سوم) بیان میشده است و آن نگهبان و حافظ نظم و سامان ستارگان و ماه و خورشید و راهنمای گردش و تعادل آن ها در آسمان بود.( مجله بخارا، ش ۳، مقاله:آیا هخامنشیان زرتشتی بودهاند؟ یحیی ذکاء، ص ۲۹.)
دوران مزداییان:
در این دوره ایرانی ها به درجه پرستش خدای یگانه رسیدند.(تاریخ ایران قدیم) و اهورامزدا را خدای بنی آدم می شناختند.آیین کهن آریاییان در میان قوم هند و ایرانی تا دیرباز و تا پیدایش ریگ ودا در میان هندوان و تا آغاز ظهور زرتشت در میان ایرانیان باقی بود. در کتاب مقدس هندوها به نام ریگودا و اوستا به وجوه مشترک بسیار برمیخوریم. از این رو میتوان گفت که آیین مزدایی میراث زمانهای دیرین و دورههایی است که در آن هندیان و ایرانیان و حتی هند و اروپائیان زندگی مشترک داشتهاند. ایرانیان این افکار و نظریات دیرین را در جامه اندیشههای نو پذیرا شدند و سرانجام در زمانهای متأخرتر این زرتشت بود که در معتقدات اصلی مزدایی اصلاحات اساسی و عمیقی به عمل آورد.( مزدیسنا و ادب فارسی، ص ۳۷.)ایرانیان به مرور در آیین کهن آریاییها تصرفاتی قائل شدند. اهورامزدا خدای بزرگ طوایف بوده است. مزداپرستی قدیمتر از دین زرتشت است. مزدا خدای قبیله یا ملتی معین نیست و خدای عالم و پروردگار بنیآدم است.( مزدیسنا و ادب فارسی، معین، ۵۷ .)
اگر چه تاریخ ایران را از ورود آریایی ها آغاز می کنند تمدن هایی بسیار غنی در فلات ایران از زمان های قدیم تر وجود داشته است، مانند تمدن های ایلام، کاسیان، لولوبی ها و گوتی ها. گریشمن فرانسوی می گوید: روند تکاملی در میان ملل آسیا نیک( بومی ایران و غیر آریایی) ادامه دارد.( تاریخ فرهنگ ایران، جمال انصاری، ص52.)
در میان مردم ماد شرقی که ری و قصران هم جزو آن جا بوده است، آیین مزدا رواج داشته است. (تاریخ ماد، دیاکونف، ص457.) ده قرن پیش از میلاد مردم ری و قصران به آیین مزدایی بوده اند.(قصران، ص614.) آیین مزدایی همانا شکل ایرانی آیین دیرین و مشترک هند و اروپایی هاست.(مزدیسنا و ادب فارسی، ص ۳۷.) مزدا پرستی شکل ایرانی مذهب مشترک هند و اروپایی است. اهورا مزدا ایزدی بسیار کهن است که در کیش زرتشت بسیار برجسته و شکوهمند نشان داده شده است.(دین ایرانی، ص31.) خدایان دیگر تحت سیطره اهورامزدا بر مظاهر طبیعت فرمانروایی دارند. مانند فرماندهی باد و آتش و آب و خورشید و نظایر این ها.
دوره مغان:
خاستگاه مغان ری و دماوند است. گو این که موطن اصلی مغان ری و دماوند بوده اما این فرقه بعدها کثرت یافته سراسر ایران زمین منتشر شدند(دیاکونف، ص95.) این گروه روحانی پیش از مادها و زرتشتیان پیدا شدند و به ترویج آیین خود پرداختند. اما بعدها با رواج زرتشتی این آیین را پذیرفتند و به ترویج این مذهب دست زدند هرچند در تغییر برخی از تعلیمات آن موثر بودند. یعنی مغان پس از روی کار آمدن در این پهنه حضور خود را تا ظهور اسلام در منطقه حفظ کردند گو این که در ادوار مختلف دیگر آیین ها را پذیرفتند. به نقل از کزانف لیدیانین کورش به وسیله مغان تربیت شد و فلسفه و حکمت را آموخت.(تاریخ ماد، ص95.)
مردم ری باستان و اطراف به روزگار پیش از ظهور زرتشت آیین مغان داشتند. مغان از ری و دماوند برخاستند. در تاریخ ماد آمده است:«شاید قبیله مغان که کاهنان و روحانیان مبلغ تعلیمات زرتشت از میان ایشان انتخاب و استخدام می شدند از ری بوده اند.»( تاریخ ماد، ص71.)در باب اصول آیین مغان و فروع آن اطلاع دقیقی نیست. به نقل دیاکونف، هرتل ایران شناس آلمانی عقیده دارد که مغان همان کاهنان کیش باستانی پرستش خدایان طبیعی یعنی دیوان بوده اند که زرتشت آن آیین را نفی کرد. (تاریخ ماد، ص 463.) مرده یک ایرانی پیش از آن که مرغان یا سگان آن را بدرند دفن می شود می دانم که مغان را این رسم هست اما پارس ها لاشه مرده را با موم پوشانده سپس به خاک می سپارند. مغان همه جانوران را به جز سگ و انسان به دست خود می کشند.( تاریخ هرودت، ج1، ص221.) از کشتن جانوران در میان مغان می توان استنباط کرد که ایشان به نوعی جهان شر معتقد بوده اند و نتیجه گرفت که احتمالا ثنوی بوده اند نه موحد.( قصران، ص595.)مغان در آغاز کیشی مخصوص به خویش داشتند بعدها تعلیمات زرتشت را پذیرفتند و اصلاحاتی را در آن سبب آمدند و باز اندکی دیرتر از این روحانیان زرتشتی در ایران هم مغ ها بودند و مغ مفهوم کاهن زرتشتی را بیافت و این فرقه هم پیش از رواج زرتشت و هم پس از آن در ایالت ری و دماوند و قصران پیشوایی داشتند و احتمال داده اند مصمغان در دماوند جانشین قدرت جسمانی و غیر روحانی زرتشت است.( تاریخ ماد، ص463. )
دوره زروانیان:
زَروان یکی از ایزدان آیین مزدیسناست. این نام در اوستا به صورت زَروان یا زُروان آمدهاست. پیدایش این عقیده به دورههای بسیار دور، و پیش از ظهور زرتشت انگاشته شدهاست. برخی از دانشمندان جنبشی را که موجب پدید آمدن آیین زروانی شدهاست مربوط به دوران اشکانی و ساسانی میدانند.( اساطیر و فرهنگ ایران در نوشتههای پهلوی، رحیم عفیفی، ص ۵۳۹.) و برخی دیگر آیین زروانی را دین مغان مادی پیش از فرارسیدن دین زرتشت پنداشتهاند.(دینهای ایران باستان، هنریک ساموئل نیبرگ، ص ۳۸۸.) با اندکی احتیاط تاریخ نشآت مذهب زروانی را می توان به دوران هخامنشی رسانید.(دین ایرانی، ص71.)
آیین زروانیان را که ثنوی بودند در آیین زرتشتی می توان یافت. چنان که حضور آنان را در گستره شمیران نیز باید پذیرفت. اوستای اخیر انباشته از عقاید زروانی است.(دین ایرانی، بنونیست، ص108.) گریشمن می نویسد: این فرقه به دو اصل خدا و اهریمن اعتقاد داشتند مراسم قربانی داشتند و خواب را تعبیر می کردند.(گیرشمن، ص 148)
آیین زروانی مشتق از زروان است به اعتقاد زروانیان وجود مطلق زروان دو قطب متضاد خیر و شر را در خود دارد.( شناخت اساطیر ایران، جان هینلز، ص ۱۱۲.) در این آیین پرستش خدایانی چون آناهیتا، تیر، میترا، بهرام، ارته، رشن، فروشی، زامیاد و هوم رواج داشته است .( دین و فرهنگ ایرانی پیش از عصر زرتشت، رضی، ص ۳۴۹. )
ماد:
دین ماد باستان یک دین ابتدائی مزدائی بود. (دینهای ایران باستان، ص388.)مغان مادی زرتشتی نبودند. اما نشانه هایی از رواج آیین زرتشتی در این دوره در شمیران وجود دارد. آنان در دیرینترین زمان مجموعهای از خدایان را که با آریاییان میتانی همانندگی بسیار باید داشتهباشند، میپرستیدند. (دینهای ایران باستان، هنریک ساموئل نیبرگ، ص ۳۷۴.) آیین زروانی دین مغان مادی پیش از فرارسیدن دین زرتشت بود. مغان گروه روحانی دولت کهن ماد بودند. مغان پیش از دین زرتشتی دارای بررسیهایی درباره زمان به گونه تکامل یافته آن بودند که ظاهراً درون مایه دین ایشان را میساخت. نام خدای زمان در زبانهای ایرانی میانه زروان یا زوروان است. معنای اصلی این واژه زمان است. آیین زروانی صورتی از دین مزدائی است ولی مسلماً زرتشتی نیست.( دینهای ایران باستان، هنریک ساموئل نیبرگ، ص ۳۸۸.) معابد ایزدان ایرانی بیشمار است، در آن جا همچنین آتشکدهها وجود دارد، بناهای غریبی که در آن جا مغان پاسدار آتشی هستند که هرگز خاموش نمیشود. مغان روزها به آتشکده آمده در برابر آتش، نزدیک به یک ساعت، به زمزمه میپردازند در حالی که دستهای از شاخهها را به دست گرفته و روپوشی نمدین پوشیدهاند که هر دو گونه و لب هایشان را میپوشاند.(دین ایرانی، بنونیست، صص46-۴۲ .)
مغان در آغاز قرن ششم پیش از میلاد در دربار شاهان ماد سمت نمایندگی مذهبی داشتند. روشن نیست مغان ری در چه عهدی آیین زرتشتی را پذیرفتند.(قصران، ص601.) نقش مغان در تغییر آیین زرتشت در ادوار قدیم تاریخ دینی ایران باستان روحانیان آیینهای گوناگون مغ نامیده شدهاند. مغان ماد و مغان مجوسی جز از مغان میترا بودهاند. مغان میترایی به موجب گاتها همان کَرَپَنها هستند.(دین و فرهنگ ایرانی پیش از عصر زرتشت، رضی،ص ۱۸۷.) هرچند تدوین اوستای موجود به عهد ساسانیان انجام یافته و از اوستای عهد ماد و هخامنشیان چیزی به دست نیست لکن آیین زرتشتی ظاهرا چند قرن پیش از عهد ساسانیان در ری رایج بوده است. دیاکونوف عقیده دارد که تا اواسط قرن ششم قبل از میلاد در مشرق ماد یعنی در ری اوستای کهن پذیرفته شده بود و از آن جا تعلیمات آن همراه با تغییراتی در غرب ایران گسترش یافت.(غفوروف، تاجیکان، ۷۱.)
در مورد این که از چه زمانی تبلیغ دین زرتشتی در ری، پایگاه مرکزی مغان آغاز به فعالیت کرد، قرائن و شواهد روشنی موجود نیست. گمان میرود که دیرترین هنگام برای این رویداد هنگام بنیادگذاری دولت هخامنشیان بودهباشد.(دینهای ایران باستان، ص ۳۷۴.) به نوشته آرتور کریستن سن در زمان داریوش بزرگ و خشایارشا قوم ماد زرتشتی بودند و مغان، مردانِ دینی و روحانی هخامنشیان بودند لیکن شاهنشاهان هخامنشی بر دین زرتشتی نبودند و از یک نوع مزداپرستی غیرزرتشتی پیروی میکردند .(ایران در زمان ساسانیان، کریستن سن، ص ۵۱.)
هخامنشی:
داریوش گوید: «خواست اهورامزدا من شاه هستم»( از زبان داریوش، ص323.) تثلیث اهورامزدا، مهر، ناهید ظاهرا از هخامنشی تا پایان اشکانی رواج داشته است.(قصران، ص639.) گمان میرود تبلیغ آیین زرتشت در ری، هنگام بنیادگذاری دولت هخامنشیان بوده باشد. (دینهای ایران باستان، ۳۷۴.) در این دوره نیز همچنان مردم شمیران از آیین زرتشتی پیروی کرده اند. حتی اگر در پذیرش گفته پیرنیا تردید کنیم: «شاهان هخامنشی زرتشتی بوده اند.»( تاریخ ایران قدیم، ص122.) هرچند شواهدی هست که دین زرتشتی چند قرن پیش از ساسانیان وجود داشته است اما به دلایلی چند پادشاهان هخامنشی زرتشتی نبوده اند.(قصران، 601.) انتساب مغان به دین زرتشتی در اوایل دوران هخامنشی سندی ندارد.( تاریخ مردم ایران قبل از اسلام، زرینکوب، ص ۱۹۴.)
شاهان هخامنشي خوب مي دانستند كه اداره امپراتوري بزرگي چون امپراتوري هخامنشي جز با تسامح ديني و آزاد گذاشتن ملل و اقوام در حفظ عقايد ديني و ملي شان ميسر نيست. این تسامح ديني در نظام اداري و حكومتي آنها ريشه دوانده بود و مختص پادشاه خاصي نبوده است. سياست تسامح هخامنشيان از زمان كوروش و با گشودن بابل خود را نشان مي دهد. رفتار كوروش هنگام گشودن بابل اوج آزادي اديان و مذاهب در جهان باستان است كه تا قرن ها بعد هم چنين نگرشي به انسان و آزادي در هيچ حكومتي ديده نشده است. پروفسور هايد ماري كخ در كتاب از زبان داريوش مي نويسد: «يهوديان در معبدسازي اورشليم حمايت مي شوند.» حقوق خدايان براي يونانيان و مخصوصاً آپولون كه طرف احترام داريوش بوده، رعايت مي شد.
در دوران هخامنشیان در ایران یک مذهب واحد رسمی وجود نداشت. مغان و مردم ری و قصران بدین عهد به احتمال زیاد به زرتشت گرویده بوده اند.(دین ایرانی، ص112 .) اوستای اصلی زرتشت بسیار عظیم بوده و آن را در دو نسخه بر دوازده هزار پوست گاو نوشته بوده اند. یکی را در گنج شاپیکان و دیگری را در خزانه استخر نهاده بوده اند. اسکندر نسخه دوم را آتش زد و نسخه گنج شاپیکان را فرمان داد تا آنچه مربوط به نجوم و طب است به یونانی برگردانند و سپس آن را بسوزانید.( ایران باستان، ج2، ص1516؛ تاریخ ایران قدیم، ص214.)
سلوکیان و اشكانيان:
سلسله هخامنشیان با هجوم اسکندر فروپاشید. گو این که اسکندر هم بعد از این حادثه عمرش دیری نپایید. بدون شک در این دوره طولانی تا فروپاشی سلسله اشکانی آیین زرتشت بر منطقه ری و قصران سیطره داشت. هرچند نباید از حضور دیگر آیین ها نظیر مانویان و مزدکیان و غیره غافل بود. زمان حمله اسکندر اغلب سرزمین گسترده ایران زمین آیین زرتشتی رواج داشت و در جای جای این سرزمین آتشگاه های زرتشتی برپا بود. نظامی گنجوی در این باب می گوید:
هرآتشگهی کامد آن جا به دست چو یخ سرد کردش بر آتش پرست
اسکندر به دین ایرانیان سخت بی اعتنا بود و اوستا را بسوزانید و آتشکده ها را خراب کرد.( البدء والتاریخ، ج3 ،ص153 نقل از قصران، ص604.) با ادامه همین شیوه توسط جانشینان اسکندر آیین زرتشتی رو به فراموشی گرایید. این امر در ری و قصران که مرکز زرتشتیان بود شدت بیشتری داشت. از آمدن اسکندر به ایران تا پایان دوره اشکانی 550 سال طول کشید. در این دوره زرتشت بی رونق مانده بود. در پهنه ری و قصران زرتشتی در همه این مدت به حکم قرائن رواج داشت و از آیین مغان و مزداپرستان باستانی و زروانیان و نظایر این ها آمیختگی فراوان یافت و اثرها پذیرفت تا ساسانیان روی کار آمدند.( قصران، ص610.) از اسکندر تا ساسانیان تعلیمات زرتشت تحریفات فراوان پذیرفت و اصول ادیان در آن فراوان راه یافت.( قصران، ص617.)
با روی کار آمدن اشکانیان، ری اهمیت بسیار یافت اما چون شاهان اشکانی زرتشتی نبودند، وضع زرتشتیان به همان صورت قدیم بماند. گیرشمن گوید:«پارتیان مانند هخامنشیان زرتشتی نبودند و تثلیث اهورا مزدا، مهر، ناهید که در زمان هخامنشیان پرستش می شد دین رسمی بوده است.» (ایران از آغاز تا اسلام ، ص268.) تثلیث اهورامزدا، مهر، ناهید ظاهرا از هخامنشی تا پایان اشکانی رواج داشته است.( قصران، ص639.)
در دوران اشکانی کیش ها و آیین های مختلف رواج داشت. از خصایص اشکانیان بود که به مذهب مردم تابع کشور خویش کاری نداشته باشند.( ایران باستان، ج 3، ص296.؛ دررالتیجان، ج1 ، ص145.) در عهد اشکانی بود که در سراسر ایران غربی دین عیسوی انتشار یافت.( ایران گذشته و حال، دونالد ویلبر، ترجمه شفق، در کتاب ایران از نظر خاورشناسان، ص16.) در مورد وضعيت اقليت هاي ديني در زمان اشكانيان مثل ديگر موارد تاريخ اين قوم چيز زيادي در دست نيست. فقط معابدي متعلق به خدايان مختلف در شهرهاي بين النهرين وجود دارد كه خود مي تواند گوياي تسامح ديني آن ها باشد.
ساسانيان :
از تسامح هخامنشیان و اشکانیان در این دوره دیگر خبری نیست. ساسانیان بنا بر مصالح سیاسی کشور، در مقابل دشمنی رومی ها مجبور شدند دین زرتشتی را مذهب رسمی ایرانیان کنند. چون شهرهای غربی کشور که از پیش به آیین مسیحی گرویده بودند در تهاجم رومی ها از وطن می بریدند و به دشمن می پیوستند. بدیهی است که مردم شمیران هم مانند سراسر ایران زرتشتی مذهب بودند.
ساسانیان که از شرق و غرب با هجوم نظامی و مذهبی رو به رو بودند، از رسمی کردن آیین زرتشتی برای تشکیل دولت دیوانسالارانه و قدرتمند کمک گرفتند. در سراسر این دوره اهالی ری و قصران (آبادی های شمیران) آیین زرتشتی داشتند. در اين دوران انگيزه هاي سياسي علل بسياري از سختگيري هاي مذهبي عليه پيروان اديان ديگر به ويژه مسيحيان و سپس مانويان و مزدكيان بود. گاهی پيروان برخي اديان آزار مي دیدند اما يهوديان هيچ گاه اذیت نشدند. مسئله مذهب در زمان ساسانيان يكي از رمزآلودترين موارد در تاريخ ساسانيان است.
برخلاف دوران هخامنشيان و اشكانيان،«عصر ساسانی روزگار تجدید حیات آیین زرتشتی است. مذهب زرتشت مذهب رسمی کشور شد.»(قصران، ص610.) ساسانیان مذهب زرتشت را در ایران رسمی نمودند تا آن زمان اقوام ایرانی هریک در اعتقادات خود آزاد بودند.( تاریخ ایران قدیم، ص252.) بعد از پیروزی های اردشیر بابکان این دین رسمی شد.(اوستا و زند.) زرين كوب در سخن از سبب رسمی شدن زرتشتی مي نويسد: «اظهار علاقه مسيحي هاي ايران نسبت به فرمانرواي مسيحي روم نيز طبعاً وي را بر آن مي داشت تا در آيين زرتشت خويش بيش تر به چشم آيين ايران و آيين رسمي سلطنت بنگرد.»( تاريخ مردم ايران، ص450.) در دوره ساسانی مذهب عیسوی از غرب و بودائی از شرق به حدود ایران منتشر می شد.(تاریخ ایران قدیم، ص262)
در مورد زمان پیدایش زرتشت اختلاف نظر هست( تاریخ ایران قدیم، ص253) بنونیست می نویسد که زرتشت 6000سال پیش از افلاطون می زیسته.(دین ایرانی، ص7.) ازخسانتس مورخ از هرودت قدیمی تر است گفته زرتشت 600 سال پیش از خشایارشا به یونان به سر می برده اسست.(مقاله پورداوود، یسنا، ج1، ص79 نقل از قصران، ص612.) یعنی 1080سال پیش از میلاد مسیح دانست.(پورداود، یسنا، ج1، ص110.)
مَزدَیَسنا یا دین زرتشتی نامِ دینِ پیامبرِ ایرانی، اشوزرتشت اسپنتمان است. مزدَیَسنا صفت است و بمعنای پرستنده اهورامزدا است. مزدا هم همان خدای یگانهاست.(شناخت اساطیر ایران، ص ۱۴) زرتشت به ویرایش و بازبینی کیش آئین کهن آریاییان پرداخت و به تدریج برای خود پیروانی یافت که پس از وی به مزدیسنان یا زرتشتیان شُهره شدند. همچنین به زرتشتیان بهدین نیز میگویند. خدای نیکسرشت در کیش زرتشتی، اهورامزدا نام دارد که به معنی سرور دانا است و پرستیده میشود.(گاتها، یسنا چهل و چهار، بندِ پنجم )
به احتمال زیاد آیین زرتشتی در آغاز یک نهضت محلی در گوشه ای از ایران خاوری بود که هنوز مرزهای جغرافیای آن معین نشده است. کیش زرتشت با آیین هایی که در پی برانداختن آن ها بود در آمیخت و مزدیسنا به گونه ای بسیار متفاوت به ایران باختری رسید.(دین ایرانی، ص112 .) تأثیر آیینهای کهن ایرانی بر آیین زرتشت به آیینها و عقاید اقوام ایرانیتبار و اقوام بومی فلات ایران در عصر مقدّم بر زرتشت و چگونگی تأثیرگذاری این آیینها بر نوآوری دینی آیین زرتشت، میپردازد.(بهار، از اسطوره تا تاریخ، ۱۶۱.) خارجیانی که در این باب تحقیق کرده اند همچون کریستن سن و جاکسن و المستد و بنونیست و گیرشمن، کیش زرتشتی را توحیدی ناقص شناخته اند. کریستن سن می نویسد:«آیین زرتشتی توحیدی ناقص می باشد»(تاریخ ایران گیرشمن، ص154 نقل از قصران، ص624.)
پهنه ری و قصران از کیش زرتشت تبعیت داشتند تا آن که ساسانیان روی کار آمدند و دین زرتشت سمت دین دولتی یافت در گوشه کنار این حدود چندین بنای دینی به وجود آمد یکی از آن ها آتشگاه قصران در کوه میان شهرستانک و آهار است.(قصران، ص631.) از آغاز دوره ساسانی آیین زرتشت در قصران سخت رونق داشته است و ایزد ناهید مورد تقدیس و نیایش بوده است.( همان، ص632.) بنا به مندرجات اوستا ناهید ایزد زن ایرانی دختری است جوان و بلند قامت و نیکوچهره و زیبا اندام است در گردونه خویش نشسته و مهار چهار اسب گردونه را می کشند به دست دارد. این چهار اسب عبارت اند از باد و باران و ابر و ژاله. ناهید نطفه مردان و مشیمه زنان را پاک و وضع حمل زنان را آسان می سازد رمه ها و گله ها را فزونی می بخشد.(یشتها، ج 1، ص167 ؛ قصران، ص656.) ناهید در بزرگی به اندازه همه آب های روان است.(قصران، ص649.) خاتون بارگاه در مرتفعات گرمابدر در رودبار قصران و قلعه هفت دختران و قلاعی در کمرشت و دشتک در لار قصران و آثاری بنایی در دره اسبولک اوشان و بنایی در جنوب قصران خارج و شمال ری در کوه ری که اکنون به نام بقعه بی بی شهربانو شهرت دارد که تمامی این ها به ایزد ناهید وابسته است. همه اماکنی که در ترکیب نام باستانی آن ها کلمات ماما و مام به کار رفته به ایزد ناهید منسوبند. برخی از آن ها در اطراف تهران عبارت اند از: مامازند، مامالو، مامک آباد دماوند.
در عصر ساسانی ایرانیان افزون بر مذاهب بودایی و عیسوی در کشورهای همسایه در داخل کشور هم با ظهور مذاهبی نظیر مانوی، مزدکی و کیومرثیان مواجه شدند.
مانویان:
مانی، از پدر و مادر ایرانی منسوب به بزرگان اشکانی در نزدیکی بابل در میانرودان بخشی از شاهنشاهی ساسانی (عراق کنونی) بود، در ۲۱۰م. (۲۷۶ )، زاده شد. او واعظ مذهبی و بنیانگذار آیینی شد که زمانی دراز در سرزمینهایی از چین تا اروپا پیروان فراوانی داشت. دوری گزیدن از زن و شراب و گوشت بخشی از باورها و وظایف دینی بسیاری از فرقههای گنوسی بود. پیروان آیین مانی کمتر از زرتشتیان بودند. عرفان مانوی ریشه در کیش گنوسی دارد. در نگره مانوی همان اندازه که روح والاست، تن فاسد، اهریمنی، حقیر و پلشت است.( اسطوره آفرینش در آیین مانی، ص ۲۹.) مانی یک اثر بنام شاپورگان به زبان فارسی میانه و یک کتاب نقاشی بدون متن و شرح بنام ارژنگ داشتهاست.این متن تا سده پنجم هجری وجود داشته است.(بررسی منابع و مآخذ تاریخ ایران پیش از اسلام، محمدباقر وثوقی، دانشگاه پیام نور.)
دین مانی با آیین زروانی بیش از هر کیش دیگری ارتباط و بستگی دارد.(دین ایرانی، ص ۸۵.) مانی گوید در215 م. دو دفعه به او الهام شد که مذهب حقیقی را میان مردم منتشر کند.(تاریخ ایران قدیم، ص258.) شاپور به مانی اجازه تبلیغ دینش را داد. اما مورد خشم موبدان زردشتی دربار ساسانی قرار گرفت و سرانجام در زمان بهرام دوم کشته شد. مانی مایل بود که خود را به عنوان «حواری عیسی مسیح» تشریح کند، اما کلیسای ارتدوکس او را مرتد خواند. مانی گوید: «دینی که من گزیدم از دین پیشینیان به ده چیز بهتر و برتر است.»
مزدکیان:
مزدک(درگذشته ۵۲۴ یا ۵۲۸ م.) از مردم استخر فارس و از روحانیون زرتشتی بود و بر پایه آموزههای مانی در باب آفرینش و جهان دیگر معتقداتی ویژه داشت. مزدک در زمان حکومت قباد دعوی پیامبری کرد. «وی نهضت اجتماعی مهمی ایجاد کرد. ادوارد براون او را اولین فیلسوف کمونیسم می داند.»/ تاریخ مشروطیت
وی به دو اصل نور و ظلمت و رهایی نهایی نور معتقد بود و میگفت انسان باید از علایق دنیوی بپرهیزد تا هرچه بیشتر به رهایی نور از بند ظلمت ماده یاری داده باشد. اما وی به خلاف مانی ازدواج را منع نمیکرد و داشتن یک همسر را کافی میدانست. مزدکیان گیاهخوار بودند و باور داشتند که با کردار نیک و بدون انجام امور ظاهری دینی میتوانند رستگار شود. داشتن بیش از یک زن را ناروا میشمرد.(افدیهای هژده گانه خسرو پرویز، مهری باقری، ص ۱۰۹؛ دینهای ایران باستان، مهری باقری، ص ۱۲۸.) او سخنوری ورزیده بود و کلامی نافذ داشت و به هواخواهی مردم مستمند، از درباریان خواست که دست به تعدیل ثروت زنند. نهضت مزدک به انقلابی اجتماعی تبدیل گردید. سرانجام مزدکیان مغلوب و قتلعام شدند. در یک روز دوازده هزار مزدکی را کشتند. کتابهای ایشان را سوزاندند و اموالشان را مصادره کردند.«آیین مزدک تا حدود 300 ق. در ایران باقی بود.»(تاریخ ایران قدیم، ص261.)
کیومرثیان:
کیومرثیان ( یا گیومرثیان یا کیومرثیه یا گیومرثیه) یکی از فرقههای دین مزدیسناست. اگرچه در دوره ساسانی، مذهب مزدیسنا یا دین زرتشتی مذهب رسمی بود، فرقههایی در میان پیروان زرتشت پیدا شد که معتقدات دیگری داشتند. یکی از آنها فرقه کیومرثیان بودند که عقیده داشتند اهریمن از شک هرمزد به وجود آمدهاست، موافق این عقیده اهریمن مخلوق هرمزد است.(تاریخ باستانی ایران، ص ۴۲۹ .)
اسلامی:
ری را نخستین بار نعیم بن مقرن به سال 22 ق. به صلح بگشود و رازیان همانند ذمیان جزیه و خراج پپذیرفتند.(طبری، جزء4، ص253.) بدان زمان حاکم ری سیاوخش بن مهران بن بهرام چوبین از خاندان اشکانی بود.(ری باستان، ج1، ص153.) در باب فتح ری به دست اعراب میان مورخان اختلاف نظر است. این مختصر بررسی آن را به تفصیل بر نمی تابد. با شکست سپاه ساسانی در نهاوند که اعراب فتح الفتوحش خواندند، قدرت عظیم شاهنشاهی ساسانیان فروپاشید. بعد از آن شهرها به تنهایی قادر به مقاومت نبودند و یکی پس از دیگری به دست مسلمانان افتادند. برخی با جنگ و دسته ای با مصالحه و تدبیر حاکم شهر برای جلوگیری از خونریزی. چون زرتشت مورد قبول و احترام مسلمانان بود، ابتدا اهالی زرتشتی شهرها به دین خود ماندند اما با گذشت زمان اندک اندک به دین مبین اسلام گرویدند تا همه مسلمان شدند.
در کتب تاریخی سال فتح ری با اختلاف از 18 تا 24ق. و نام فرمانده سپاه عرب افراد مختلف آمده است. ری در دوره اسلامی در آغاز قرن چهارم و در حکومت مرداویج دیلمی دوران پرشکوهی را آغاز کرد. مرداویج در سال ۳۱۵ ق. به صحنه سیاست آمد و در سال ۳۱۹ ق. استقلال یافت و ری را پایتخت خود کرد. ری در عصر رکن الدوله هم پایتخت بماند و باز بر اهمیتش افزوده شد تا جایی که به مرکز سیاسی فرهنگی ایران و جهان اسلام تبدیل شد و این امر رونق دانش و ادب را در این شهر درپی داشت. تاریخ این شهر نشان می دهد، مردم ری از کشمکشهای مذهبی بسیار رنجیده اند. مغولان در سال ۶۱۷ ق مردم ری را قتل عام کردند و سپاه تیمور بار دیگر در سال ۷۸۶.ق چنین کرد و ری را ویران ساخت. در قرآن شریف ذکر زرتشتیان در سوره حج آیه 17 بدین قرار آمده: آنان که ایمان آوردند و آنان که یهودی شدند وصابیان و ترسایان و گبران و آنان که شرک آوردند خدای روز قیامت میان ایشان جدا گرداند. پیغمبر فرمود جز از اهل کتاب جزیه نستانم.(تهذیب الاحکام، ج9، ص178.)
موضوع فتح ری به صورت صلح در تاریخ طبری و ابن اثیر و فتوحات الاسلامیه چنین درج گردیده: خداوند بر مسلمانان در ری به مقدار غنیمت مدائن غنیمت داد.(طبری، جز4 ص253؛ ابن اثیر، ج3 ، ص11؛ فتوحات الاسلامیه، ج1 ، ص130؛قصران، ص626.)
پس از ری، مصمغان دماوند از نعیم خواست تا چیزی به رسم فدیه بپذیرد، به شرطی که اگر مسلمانان را حربی پیش آید از مصمغان و سپاه و مدد نخواهد.( قصران، ص627.)
روند رواج آیین اسلام در آبادی های شمیران را بعد از فتح ری، باید در دو بخش کاوید و تاریخ را بازخواند.
الف)ری و شمیران: با فتح ری و رواج دین اسلام آرام آرام روستاهای اطراف ری نیز یک به یک بدین آیین درآمدند. در ابتدا و پیش از تشعب و تفرق در میان مسلمانان جملگی به طریق سنت و جماعت بودنده اند و اکثر به امویان و خلافت ایشان تمایل نشان می دادند. این مهم را ابن اثیر و ابن خلدون از مورخان بنام اسلامی هر دو ذکر کرده اند.( ابن اثیر، جزء4، ص318؛ ابن خلدون، جزء ثالث، ص126.) ترجمه قول ابن خلدون چنین است:«مردم ری بیشتر میل به سوی بنی امیه داشتند و ابومسلم املاکشان را بگرفت تا سفاح پس از چندی باز داد.»
پس از آن که برخی از شخصیت های اسلامی مانند حسین نجار و عبدالله کرام و ابوالحسن اشعری و جهم صفان و عمرو عبید معتزلی و گروهی از این دست در مذهب شافعی و ابوحنیفه خلاف کردند و فرقه هایی نیز در عقلیات و اصول از ایشان تبعیت نشان دادند و اختلاف کلمه میان مسلمانان شدت یافت، مسلمانان ری و قصران نیز انشعاب پیدا کردند و گروهایی مختلف از شعبه های اصلی پیدا شدند.(قصران، ص749.) مهم این که از همان قرن نخستین هجری آیین حقه تشیع به ری و آبادی های اطراف از جمله شمیران راه یافت. دلیل این دعوی آن که به زمان حضرت امام محمد باقر و حضرت امام جعفر صادق (ع) و ائمه پس از ایشان جمعی از شیعیان ری، از صحابه و حواریان آن بزرگوار بوده اند. ظاهرا رواج آیین تشیع در ری و قصران به وسیله آن دسته از سادات و فرزندان حضرت علی (ع) صورت گرفت که در خلافت جابرانه امویان و خاصه در حکومت ظالمانه حجاج بن یوسف بر عراقین ( 95- 75ق.) از ستم و جور ایشان بدین نواحی پناه آورده بودند.
نام فرقه های مختلف مسلمان که در ری و نواحی آن می زیسته اند و نامشان در منابع آمده بدین قرار است:
1. حنفیان: حنفی کامل، معتزله، نجاریه معتزله
2. شافعیان: شافعی کامل، حنابله، اشاعره، مجبره
3. شیعیان: شیعه اثناعشری، زیدیان، اسماعیلیان
رواج آیین تشیع رو به پیشرفت بود و به تدریج بدین آیین درآمدند. برخی از آن ها مذهب زیدی را پذیرفتند، مانند ونک و کن و فرزاد و اذون لکن دیری نپایید که آیین اثنا عشری در تمامی پهنه قصران پرتو افکند.(قصران، ص750.)
عبد الجليل رازي در کتاب «النقض» گفته: «بسي مردم جامهها چاک کردند… زيادت از آن بود، که شيعه به زعفران جاي کنند.»که اشاره به «زعفران جاي» از محلات شیعه نشین ری در فاصله امامزاده عبدالله تا حضرت عبدالعظيم است و این ناظر بر روزگاری است که اهل تسنن و پیروان دیگر مذاهب در ری سکونت و هر یک محله ای داشتند. قوامي رازي در شعری از نام محل« زعفران جا» ی ری یاد کرده است:
آرد به زعفران جا هر سال گريهها آن زعفران که خاصيتش خنده آورد
یاقوت حموی که در سال 617ق. از هجوم مغول می گریخت در گذارش از ری می نویسد: «اهل ری سه فرقه بوده اند شافعی که شماره ایشان بسیار کم تر و حنفی که شماره ایشان بیش تر و شیعه که شماره ایشان بسیار زیاد بوده است.»(معجم البلدان ، ج 2 ، ص893 .) نزهه القلوب مذهب اهالی ورامین را حنفی یاد کرده است.(نزهه القلوب، مقاله ثالثه، ص54.) از اواخر قرن ششم به بعد آیین رسمی مردم قصران خارج شیعه اثناعشری بوده است.(قصران، ص750.)
ب) قصران داخل: آیین زرتشتی در هنگام رواج اسلام در ری و قصران خارج تا زمانی دراز همچنان در قصران داخل و دماوند به رونق پیشین خویش باقی بود.(قصران، ص751.)
از مسائل آن عهد این که پیروان ابومسلم یا فرقه مسلمیه می گفتند ابومسلم زنده و در کوه های ری پنهان است. دولت مصمغان تا سال 141ق. دوام یافت تا این تاریخ اسلام هنوز در بسیاری از نقاط کوهستانی رویان و قصران راه نیافته بود و مردم فقط سالیانه مالی به حاکم مسلمان عرب می پرداختند. مردم لارز و شرز(نواحی شمال قصران) در سال201ق. به آیین اسلام در آمدند.(قصران، ص751.) در سال 310ق. مردم دیلم کافر و به دین مجوس بودند. ایشان را به خدای بخواند و آن جماعت ره دست او مسلمان شدند.»/ بحرالانساب، ج2، ص72.
از این پس مازیار روی کار آمد و در این نواحی حکومت کرد. مامون او را نام اسلامی محمد بخشید اما وی به مقتضای مصلحت چنین کرد و در عمل مسلمانان را برکنار کرد و زرتشتیان را روی کار آورد و مساجد را خراب کرد و بر مسلمانان ظلم و جور روا داشت.(تاریخ ابن اسفندیار، ج1، ص209.؛ تاریخ طبرستان مرعشی، ص64.) پس از مازیار پای طاهریان در پهنه قصران باز شد و در این عهد پاره ای از آتشگاه ها خاموش شد.(قصران، ص752.) در سال 250ق. علویان زیدی مذهب مازندران روی کار آمدند و مردم قصران و ری و دماوند به دعوت حسن بن ید اسلام پذیرفتند. رابینو می نویسد: «در میان شیعه ها مذهب امامی بیش تر نفوذ داشت. هرچند عده ای زیادی نیز از دسته زیدیه ها بودند.»( تاریخ طبرستان، ص34.)
با ظهور صفویان موقعیت شیعه نه تنها در شمیران که در سرتاسر ایران دچار تحول عظیمی شد. تشیع مذهب رسمی کشور شد و بسیار قوت گرفت و تا کنون ادامه یافته است.
منابع:
تاریخ ماد، ا م یاکونف، ترجمه کریم کشاورز، انتشارات غلمی و فرهنگی، 1380.
تهران سه هزار و دویست ساله، سیف الله کامبخش، نشر فضا،1370.
«باستان شناسی: زیگورات چغازنبیل». بررسی های تاریخی، محمودکردوانی، ش ۲۶ ،۱۳۴۹.
«قومهای کهن: ایلام (دین، هنر و فرهنگ)» رقیه بهزادی، مجله چیستا، ش. ۶۶ ، ۱۳۶۸.
«قومهای کهن: ایلام (دین، هنر و فرهنگ)» رقیه بهزادی، مجله چیستا، ش. ۶۷ ،۱۳۶۹.
تاریخ مردم ایران، پیش از اسلام، عبدالحسین زرینکوب، امیرکبیر، ۱۳۶۴.
تاریخ زبان فارسی، محسن ابوالقاسمی، سازمان سمت، ۱۳۷۳.
مزدیسنا و ادب پارسی. محمد معین، ج ۱، دانشگاه تهران، ۱۳۵۵.
دانشنامه مزدیسنا، واژه نامه توضیحی آیین زرتشت، جهانگیر اوشیدری، نشر مرکز، ۱۳۷۶.
روزنامه شرق ، ش 1061 ،23شهریور1389.
تاریخ باستانی ایران، حسن پیرنیا، دنیای کتاب، ۱۳۶۲.
دین و فرهنگ ایرانی پیش از عصر زرتشت، هاشم رضی، انتشارات سخن، ۱۳۸۴.
دینهای ایران باستان، هنریک ساموئل نیبرگ، ترجمه سیف الدین نجم آبادی، مرکز ایرانی مطالعه فرهنگها، ۱۳۵۹.
دین ایرانی بر پایه متنهای مهم یونانی. امیل بنونیست، ترجمه سرکاراتی، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۴.
قصران، حسین کریمان، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، 1385.
نزهه القلوب، حمد الله مستوفی قزوینی به کوشش محمد دبیر سیاقی، کتابخانه طهوری، 1336.
ری باستان، حسین کریمان، دانشگاه ملی ایران، 1371.
نشریه زبان و ادبیات« دانشکده ادبیات و علوم انسانی تبریز »، افدیهای هژده گانه خسرو پرویز، مهری باقری، 1357 .
دینهای ایران باستان، مهری باقری، بندهش، ۱۳۸۶.
بررسی منابع و مآخذ تاریخ ایران پیش از اسلام، محمدباقر وثوقی، دانشگاه پیام نور.
تاریخ ایران باستان، م م دیاکونف، ترجمه روحی ارباب، انتشارات علمی و فررهنگی، 1380.
از اسطوره تا تاریخ، مهرداد بهار، ویراستار ابوالقاسم اسماعیل پور، نشر چشمه، 1386.
مرآت البلدان، اعتمادالسلطنه، وحيد، 1367.
تاریخ امپراتوری هخامنشیان، پی یر بریان، ترجمه مهدی سمسار ، زریاب، 1377.
تاریخ ایران باستان، حسن پیرنیا، دنیای کتاب، 1362.
تاریخ ایران قدیم، حسن پیرنیا، کتابخانه خیام، 1356.
دررالتیجان فی تاریخ بنی اشکان، محمد حسن خان اعتمادالسلطنه، 1308.
تاریخ طبرستان و رویان و مازندران ، ظهیرالدین بن نصیرالدین مرعشی، چاپ برنهارد دورن، پترزبورگ 1850، چاپ افست تهران، 1363.
تاریخ هرودت، هرودت، ترجمه مازندرانی، انتشارات فرهنگستان ادب و هنر ایران، ۱۳۵۶.
مزداپرستی در ایران قدیم، آرتور کریستن سن، ترجمه ذبیح الله صفا، هیرمند، ۱۳۷۶ .
شناخت اساطیر ایران، جان هینلز، ترجمه ژاله آموزگار و احمد تفضلی، چشمه، ۱۳۷۵ .
ایران در زمان ساسانیان، آرتورکریستن سن، ترجمه رشید یاسمی، 1345.
یشتها، گزارش ابراهیم پورداوود، تهران، 1347.
معجم البلدان ، یاقوت حموی، سازمان میراث فرهنگی، 1380.
النقض، عبد الجليل رازي، تصجیج محدث ارموی، تهران، 1331.
ترجمه تاریخ طبری، بنیاد فرهنگ ایران، 1344.
اسطوره آفرینش در آیین مانی، ابوالقاسم اسماعیل پور، کاروان، ۱۳۸۵ .
اساطیر و فرهنگ ایران در نوشتههای پهلوی، رحیم عفیفی، توس، ۱۳۷۴.
مجله بخارا، ش ۳، مقاله:آیا هخامنشیان زرتشتی بودهاند؟، یحیی ذکاء
ایران از آغاز تا اسلام، رومن گریشمن، ترجمه محمد معین، نگاه، ۱۳۸۸.
از زبان داریوش، خانم پرفسور هاید ماری کخ، ترجمه پرویز رجبی، کارنگ،1377.
ایران از نظر خاورشناسان، رضازاده شفق، تهران، 1335.
تاریخ فرهنگ ایران از آغاز تا عصر پهلوی، جمال انصاری، سبحان نور 1387.