نشریه ملانصرالدین
افکار عمومی جامعه که احساس و عاطفه ملّت و تجلّی گرایش های ذهنی مردم در جهت برآوردن اراده آن هاست، بسیار تحت تاثیر رسانه های عمومی به ویژه نشریات است. در حقیقت مطبوعات می تواند، مفاهیم، معتقدات، تصوّرات ذهنی، آمال و آرزوهای گوناگون مردم و به عبارت دیگر «فرهنگ» را هدایت کند. روزنامه نگاران و نویسندگان آزادی خواه در دوره انقلاب مشروطیت در امر تنویر افکار عمومی و پیروزی مردم بر حکومت استبدادی و صدور فرمان مشروطیت نقش بسیار مهمی داشتند. نشریه ملانصرالدین یکی از آن هاست. در باره نام ملا نصرالدین و مطالعه این نام (به جهت ریشه شناسی) سندی نداریم که این شخصیت واقعی بوده یا افسانه ای و داستانی است و اصولا کی و کجا به عرصه فرهنگ و ادب این مرز و بوم پا نهاده است، اما در فرهنگ عامیانه ایرانی (جهان ایرانی و کشورهایی که پس از فروپاشی قاجاریه و تلاشی عثمانی نظیر افغانستان، حوزه قفقاز و … و هند، پاکستان و حتی بوسنی پدید آمدند، رایج است.) همه او را شخصیتی بذله گو و ساده لوح می دانند و داستانهای لطیفه آمیز فراوانی از وی در ادبیات نقل است. مردم کارها و حرکات عجیب و مضحکی به او نسبت می دهند و به داستانهای او می خندند. قصههای ملا از گذشته در شرق رواج داشته است و دانسته نیست، ریشه آن ها از کدام زبان آمده است. ملانصرالدین مرد مشهوری است، دانا و بصیر که به ظاهر ساده لوح و نا آگاه می نماید. به عبارتی دیگر، ملا شخصیتی بود که آنچه بود نمی نمود.
ملانصرالدین، نام نشریه ای بود که اواخر دوره قاجاریه چاپ و منتشر می شد. میرزا جلیل محمدقلیزاده سردبیر آن بود. وی آن را به زبان ترکی آذربایجانی و گاه روسی منتشر می کرد. این نشریه در سال ۱۹۰۶ میلادی تأسیس شد و تا سال 1931 فعالیت داشت. ابتدا در تفلیس (از ۱۹۰۶ تا ۱۹۱۷) و سپس در تبریز (در ۱۹۲۱) و باکو (از ۱۹۲۲ تا ۱۹۳۱) انتشار یافت. رسمالخط آن عربی بود و بعد از انقلاب اکتبر روسیه و با روی کار آمدن شوروی با الفبای لاتین چاپ شد. روی جلد نخستین شماره نوشته بود: «بیداری ملتهای در خواب فرورفته مشرق زمین» عبدالرحیم بای حق وردیف نویسنده سرشناس آذربایجانی در خاطرات خود می نویسد: «نخستین شماره جریده ملانصرالدین مثل انفجار بمب صدا کرد.»/ مجله ملانصرالدین پیشرو طنز سیاسی در جهان اسلام است.
میرزا جلیل محمدقلیزاده (۱۲۴۴خورشیدی نخجوان/ ۱۸۶۶ میلادی – ۱۳۱۰/ ۱۹۳۲ باکو) در آبادی نهرم نخجوان زاده شد. پدرش محمدقلی بود. اصل و نسبش ایرانی بود. جدش حسینعلی بنا از خوی به نخجوان رفته بود. وی معروف به میرزا جلیل و یک ادیب و داستان نویس سرشناس آذربایجانی بود. میرزا جلیل تحت نفوذ ادبی نویسندگان روس مثل نیکلای گوگول و آنتوان چخف بود. وی خواندن و نوشتن را در نخجوان آموخت و در شهر گوری در گرجستان به دارالمعلمین رفت. سالها در مدارس گرجستان آموزگار بود. در سال ۱۹۰۴ به تفلیس رفت و در روزنامه شرق روس به نویسندگی پرداخت. چند داستان کوتاه نوشت و منتشر کرد و هم نمایشنامهای به نام مردگان نوشت که با استقبال زیاد رو به رو شد. انتشار ملانصرالدین مهم ترین کار فرهنگی او بود و سخن میرزا جلیل است: «اگر من این نشریه را به جای تفلیس در باکو یا ایروان ( پایتخت ارمنستان امروزی که آن زمان اکثریت جمعیت آن را آذربایجانیها تشکیل می دادند) منتشر می کردم حتماً دفتر کار من را نابود و من را هم می کشتند.»
نوشته های ملانصرالدین روشنفکرانه و اصلاح طلبانه بود. این جریده دشمنان زیادی از مستبدین و ملایان را علیه او برانگیخت. مسلمانان به تکفیر و آزار مدیر، کارکنان و حتی فروشندگان پرداختند. محمدقلیزاده به ناچار برای گریز از تعرض مسلمانان در محله گرجی نشین تفلیس اقامت گزید. در بایگانی شخصی وی، نامهٔ یک مسلمان تندرو در ده قاسم کندی دیده میشود که محمدقلی زاده را با دشنام شدید تهدید به قتل و خونریزی کرده است / همت. ش1؛ فصل نامه رسانه. ش 64.
او در سال ۱۹۲۱ میلادی به قصد اقامت دائم در سرزمین اجدادی به ایران آمد، ولی یک سال پس از اقامت در تبریز به دعوت حکومت آذربایجان شوروی به باکو رفت./ ملانصرالدین. جلیل محمدقلی زاده. به کوشش محسن قشمی. تهران: نشر ثالث. ۱۳۷۶. صص۲۷-۲۹.
«در طول اقامت در تبریز و به یاری روشنفکران شهر، نشر نشریه ملا نصرالدین را ادامه داد و نمایشنامه مردهها را به روی صحنه آورد. سکونت یک ساله میرزا جلیل در تبریز، از دوران پر کار وی و از پر ثمرترین سالهای زندگی او به شمار می رود.»/ چکیدهای از زندگی و افکار جلیل محمدقلی زاده، ترجمه بهزاد آبادی باویل، تبریز: نشر تلاش، پاییز ۱۳۳۶. برگ ۲۵
«شخصت اصلی معروف ترین کتابش با عنوان میّت یک خداناباور مست است که به خاطر گفتن حقایق مربوط به عقب ماندگی جامعه دیوانه تلقی می شود، جامعهای که شوهر دادن دختران نه ساله به مردان ۵۰ یا ۶۰ ساله امر پذیرفته و رایجی بود.»/ مجله ملانصرالدین؛ پیشرو طنز سیاسی در جهان اسلام. بیبیسی فارسی. ۱۷ اسفند ۱۳۹۳.
«…اگر با این نیروی مخرب جامعه و تاریخ کهن ( یعنی دستار بندان) تسویه حساب نشود؛ خواه انقلاب مشروطه بشود یا نشود؛ این میکربها می مانند و من می ترسم در آینده نزدیکی چشم باز کنید و ببینید؛ هشتصد ملا یکجا خلق شده. ملا همه امور مملکت را به دست گرفته؛ همه ثروت شما را بر باد داده و شما را به امان خدا سپرده و افسارتان را به بیگانگان رها کرده… »/ روزنامه ملا نصرالدین. ش 25. 1908میلادی.
«…همه جا دود است، در مجالس و منازل دود دحانیات و مشروبات، در کوچهها دود حمام، در معنویات دود موهومات و خرافات، در روح و قلب دود کثافات… خلاصه ملت در میان دودها دارد خفه می شود! در حال خفگی منتظر نجات است. از کی؟… از هر شخص با وجدان، از هر وطن پرست حقیقی، از هر انسان دوست، ملت دارد خفه می شود. دودها ملت را از هر طرف احاطه کرده، اگر زود به فریادشان نرسیم، ممکن است دیگر اثری از ملت بجا نماند. «عجله لازم است.»/ چکیدهای از زندگی و افکار جلیل محمدقلی زاده، ترجمه بهزاد آبادی باویل. تبریز: نشر تلاش. پاییز ۱۳۳۶. برگ ۲۶.
در اوایل دهه 1930 میلادی مقامات جمهوری آذربایجان به میرزا جلیل گفتند که باید نام نشریه را به الله سیز (بی خدا) تغییر دهد و از معیارها و اصول ایدئولوژیک حاکم بر اتحاد شوروی تبعیت کند. او شروط آن ها و سانسور نشریه را نپذیرفت و همکاری با نشریه را پایان داد.
جریده ملانصرالدین تلاش می کرد، با اقتباس از فرنگ، دنیای مدرن را در قالب کاریکاتور و طنز سیاسی به مردم بنمایاند. با زبان کاریکتاتور که درک آن بسیار ساده بود. عظیم عظیم زاده و اسکار شیمرلینگ و یوزف روتر آلمانی برای نشریه کاریکاتور می کشیدند و چند شاعر طنز پرداز از جمله میرزا علی اکبر صابر اشعار می سرودند./ «مجله ملانصرالدین؛ پیشرو طنز سیاسی در جهان اسلام». بیبیسی فارسی.
اهداف و فعالیت این نشریه خلاصه می شد در چند محور:
1. به صراحت با دخالت مذهب در امور خصوصی و آزادی افراد در یک جامعه سکولار مخالف بود و از رویه حکومتهای ایران و عثمانی انتقاد می کرد و خرافات و عادات عقب مانده مردم قفقاز و کشورهای اسلامی مورد سرزنش قرار می داد و مشوق تجدد غرب گرایانه بود. روحانیون از نظر نویسندگان نشریه، دشمنان اصلی آموزش و سکولاریسم تلقی می شدند. میرزا جلیل می گفت که نشریه او محصول دورانی بود که اکثریت مردم بی سواد بودند و تزارهای روسیه و شاهان ایران بر آنان حکومت می کردند و توسط روحانیون هدایت می شدند. گواین که مخالفت با روحانیون برای او بدون خطر نبود. روحانیون ایران علیه ملانصرالدین و برای قتل میرزا جلیل فتوا صادر کردند. او در شهر تفلیس پایتخت گرجستان جایی که نشریه منتشر می شد، مورد حمله قرار گرفت. سخن اوست: «اگر من این نشریه را به جای تفلیس در باکو یا ایروان (پایتخت ارمنستان امروز) منتشر می کردم حتماً دفتر کار من را نابود و من را هم می کشتند.» روحانیون می گفتند نباید اجازه داد که این نشریه وارد خانه مسلمین شود، اما اگر این نشریه وارد خانه یک مسلمان شد باید آن را با انبر برداشت و توی خلأ انداخت. در آن زمان شهر تفلیس مرکز فرهنگی قفقاز جنوبی بود./ همان منبع.
در یکی از شمارههای سال ۱۹۲۹ کاریکاتوری را از پیامبر اسلام بدون کشیدن صورت او منتشر کرد که حضرت محمد(ص) با عیسی مسیح مشغول گفتگو است و به مناسبت جشن کریسمس عدهای مشغول می گساری هستند. یعنی مشروب نوشیدن مسلمانان با وجود حرام بودن این کار در آئین اسلام را به سخره گرفت. علاوه بر روحانیت علیه تزار روسیه و شاه ایران نیز خبر می پراکند.
2. به حقوق و برابری زنان توجه ویژه داشت و همواره فریاد می زد که زنان نه تنها در جامعه بلکه در محیط خانواده نیز هیچ حقی ندارند و شوهران و مردان به اشکال مختلف حتی کتک زدن زنان به آن ها اجحاف می کنند. کارزار دائمی این نشریه در دفاع از حقوق زنان در نهایت باعث شد که در سال ۱۹۱۹ جمهوری دمکراتیک آذربایجان تقریباً همزمان با کشورهایی مثل بریتانیا یا آمریکا، به زنان کشور حق رای بدهد.
3. مانند دیگر رسانه های عصرمشروطه نقش مهمی در بیداری مردم و جنبش مشروطه ایران داشت.
4. در مورد مسائل ژئوپلیتیک مهم منطقه و زمانه مردم را آگاهی می داد.
5. به زبانی صریح و مستقیم به قصد تنویر افکار، آذربایجانیهای کم سواد و بی سواد را مورد خطاب قرار می داد.
6. تأثیر زیادی بر نشریه صوراسرافیل داشت.
7. تأثیر مهمی بر جمهوری دمکراتیک آذربایجان و در پایه گذاری جمهوری دمکراتیک آذربایجان داشت که در سال ۱۹۱۸ پس از انقلاب روسیه و سقوط رژیم تزاری شکل گرفت. گواین سال 1920 این جمهوری به جماهیر شوروی پیوست و استقلالش از میان رفت.