در اواخر قاجاریه وضع كشور بسیار اسفبار بود. پادشاهان ضعیف، درباریان و ملایان و بازاریان وابسته و ترسو كه غالباً تابعیت یكى از دو كشور روس و انگلیس را داشتند، گردن كشى سركشان و ناامنى، اقتصاد مرده و مردم رنجور و سرخورده و عوامل دیگر همه دست به دست هم داده ایران زمین را چنان خوار و خفیف كرده بودند كه هر روز كشور در معرض اولتیماتومى از سوى قدرتهاى خارجى بود. عباراتى از تاریخ آن زمان: «جواب سربالاى وكلاء ]مجلس [به خصوص دموكراتها به وزیرخارجه سبب شد كه سفارت رسماً وارد كار شده مراسلهاى به وزارت خارجه بنویسد و تخلیه باغ و عمارت و املاك شعاعالسلطنه را از دولت بخواهد. عاقلانه این بود كه خود دولت ژاندارمهاى مالیه را بردارد و ممكن بود در ضمن مذاكره قرارى هم بگذارند كه سفارت سالداتى هم به آنجا نفرستد، ولى باز شوستر با قواى دموكراتها ایستادگى كرد و راضى به برداشتن مأمورین خود نشد. بالاخره این بار اولتیماتومى از طرف سفارت به وزارت خارجه رسید كه باید شوستر [آمریكایى] كه مؤسس این اهانت به سفارت روس شده است به جرم این رفتار از كار خارج شود و دولت ایران تعهد كند كه منبعد بدون رضایت دولت روس از خارجه مستشار استخدام نكند و وزیر خارجه رسماً به سفارت آمده عذرخواهى نماید.» انتشار این اخبار در تهران و ولایات همه طبقات را اعم از آزادى طلب و ارتجاعى به هیجان آورد. در تهران یكى از فارغ التحصیلهاى دوره آخر مدرسه سیاسى كه هنوز وارد كار دولتى هم نشده بود و خود را دموكرات مىخواند عدهاى از شاگردان مدارس را دور خود جمع كرد. این عده در خیابانها راه افتادند و با ذكر (یا مرگ یا استقلال) نمایشاتى بر ضد این اقدام سفارت دادند. مردم شهر از سوارى ترامواى اسبى و ترن راه آهن حضرت عبدالعظیم استنكاف كردند. اكثر مردم از خوردن قند روسى هم خوددارى كردند… .» / شرح زندگانى من، ج 2، ص 504.
«در موقع اولتیماتوم روس شاگردان مدارس با عَلَم یا مرگ یا استقلال دور شهر گشتند، در این موقع هم دانشجویان در میدان بهارستان میتینگ دادند و الغاى نفت جنوب و انحلال بانك شاهنشاهى را مىخواستند… .» / خاطرات و خطرات، ص 465.
«در نتیجه اتمام حجت (اولتیماتوم) روسیه در مورد مستر شوستر مستشار مالیه آمریكایى و اخراج او، تشنجى سخت به خود گرفت و نبرد عنیفى بین دموكرات و اعتدال در كار شد. عاقبت دموكراتها مغلوب گردیدند و مستر شوستر از ایران رخت بربست و مجلس هم به سر آمد و ناصرالملك دیگر انتخابات را تجدید نكرد.» / تاریخ مختصر احزاب سیاسى، ج 2، ص 13.
«شوستر چارهاى جز جا خالى كردن نداشت در دهه اول محرم 1310 ق. در همان روزهاى اول اعلان اولتیماتوم از تهران براى اروپا و آمریكا خارج شد…» / شرح زندگانى من، ج 2، ص 504.
«روسیه انفصال شوستر و دیگر مستشاران را مىخواست و انگلستان هم از آن حمایت مىكرد…» / از سید ضیاء تا بختیار، ص 15.
«تا آغاز جنگ جهانى اول، دو قدرت، گاه با هم و گاه جدا از هم در كار ایجاد اغتشاش و آشوب به هر نحو ممكن در ایران بودند تا هم امكان پا گرفتن حكومتى مستقل را از بین ببرند و هم شرایط را براى اعمال نفوذ دائمى خود مساعد نگه دارند. اولتیماتوم انگلستان به ایران و تهدید به پیاده كردن نیرو در جنوب كشور، به بهانه اغتشاشات جنوب كه خود باعث آن بودند، قتل صنیعالدوله كه در صدد كشیدن راه آهن و جلب نفوذ آلمانها در ایران بود، نفوذ دادن محمدعلى شاه مخلوع در داخل خاك ایران… مخالفت با مستشاران آمریكایى و بلژیكى و ایجاد غائله مربوط به املاك شعاعالسلطنه كه به اولتیماتوم روسیه انجامید…» / همان مرجع، ص 15.