از انجمنهاى مذهبى تهران بود. همانگونه كه پیش از این اشاره شد، زرتشتیان پایتخت در محرم 1326 خواستار پیوستن به این انجمن قدرتمند آذربایجان شدند، اما در كنار همكارى با انجمن آذربایجان، زرتشتیان به طور مستقل نیز داراى انجمن بودند. انجمن زرتشتیان در تحت ریاست ارباب جمشید وكیل زردشتیان در مجلس اول، و مدیریت كیخسرو (ارباب خسرو شاه جهان) فعالیت مىكرد. اردشیر جى و ارباب فریدون نیز از فعالان انجمن به شمار مىرفتند. / نداى وطن، سال اول، سهشنبه 15 ربیعالاول 1325، شماره 32.
قتل فریدون خسرو اهرستانى معروف به «گل و خورشید» كه ظاهراً واسطه توزیع اسلحههایى بود كه توسط مجاهدان از روسیه وارد مىشد و روشن شدن این امر كه قاتلان وابستگى به دربار و شاه دارند، سبب وحشت زرتشتیان وكاسته شدن از شور انقلابىشان شد. / فرهنگ مهر، سهم زرتشتیان در انقلاب مشروطه، (متن سخنرانى دكتر مهر در دانشگاه اصفهان)، بیجا، بىنا، ص 16 و 15.
هرچند از سوى انجمنهاى پایتخت و سراسر كشور و مجلس، تلاش بسیارى براى دستگیرى و مجازات قاتلان وى صورت گرفت، اما ظاهراً این بیم و هراس ایجاد شده در میان آنان كاسته نشد. در یكى از جلسات انجمن جمعى از اعضاء پیشنهاد كردند تا زرتشتیان با توجه به كمى تعداد و جمعیت، دیگر اقدامى در جهت یارى رساندن به انقلابیون ننمایند، زیرا بیم آن مىرفت كه مورد انتقامجویى دستهجمعى مستبدان قرار گیرند.
دولتآبادى در این باره نوشته است كه ارباب جمشید كه در حادثه میدان توپخانه به همراه سایر همكیشانش از طریق رساندن كمكهاى مالى و تجهیز مجلسیان، به جبهه ملیون یارى بسیار رساند، در روزهاى واپسین حیات مجلس كه انجمنها و انقلابىها در مجلس تحصن كرده بودند از رساندن كمك به آنان خوددارى كرد و این امر را ناشى از هراس شدیدى مىدانست كه به واسطه قتل فریدون بر این جماعت چیره شده بود. / حیات یحیى، ج 2 ص 274.